احمد زیدآبادی نوشت: این را میدانم که چنین سکوتی در چنین ازدحامی آن هم از سوی مردمی که علاقهمندند درباره همهچیز حرف بزنند و به هر جایی سرک بکشند، معنای ترسناکی دارد.
احمد زیدآبادی نوشت: گفت: «مگه اینجا اروپاست؟ نمیبینی ماشینا دوبله - سوبله درست مقابل تابلوی «حمل با جرثقیل» پارک کردن؟حواسشون به طرح نوره و با راهبندون کار ندارن! همین پرایده را نگاه کن ببین چه دود و دمی راه انداخته، انگار کوره هوفمانه. اما بهش گیر نمیدن.
احمد زیدآبادی در یادداشتی با عنوان «کرمانیها را دست کم نگیرید!» نوشت: ما کرمانیها آدمهای مهمی هستیم! نه به این معنا که کتِ فتنه باشیم، بلکه به این معنا که هر جا فتنهای در جریان باشد، نخود آش آن میشویم!
احمد زیدآبادی نوشت: من از آقای دکتر پزشکیان و کابینه او میخواهم که حفظ محیط زیست این کشور را اولویت نخست خود قرار دهند و تسلیم هیچ نوع فشاری چه از جانب سوداگران طبیعت و چه از جانب برخی عوام کوتهفکر نشوند. حفظ محیط زیست در ایران نیاز به یک جنبش اجتماعی پرتحرک و پرانرژی و حمایت دولت از آن دارد.
احمد زیدآبادی نوشت: به نظر میرسد، انتخابات دو مرحلهای میشود. بین ۴۰تا ۵۰ درصد هم با دادههای فعلی در انتخابات شرکت میکنند. معتقدم ظرفیت مشارکت بیش از ۵۰درصد وجود ندارد، چرا که ظرفیت آن نوع بسیجگریها از میان رفته است.
احمد زیدآبادی نوشت: از نظر پایداریها، جز دار و دسته خودشان، باقی مردم از جمله بیش از سهچهارم همین مسوولان کنونی کشور یا دشمن هستند یا ستون پنجم دشمن! اگر کار به میل آنها بود که تا حالا باید بالای ۷۵ میلیون نفر از جمعیت کنونی ایران یا در زندان بودند یا در گور!
احمد زیدآبادی نوشت: وقتی که مسئولان کشوری و لشکری، برای حجاب که براش مجازاتی در دنیا و آخرت اعلام نشده، امر به معروف را واجب و بینیاز از مجوز میدانند و افراد را به استقرار در ایستگاههای مترو برای این کار ترغیب میکنند، تو چطور انتظار داری من برای منکری که قرآن به صراحت مرتکب آن را با واژه «ویل» تهدید به عذاب اخروی کرده به حال خود واگذارم و به کارش در مغازه نظارت نکنم؟
احمد زیدآبادی نوشت: تازه برخی به یادشان افتاده است که مشکلاتی مانند ترافیک و آلودگی هوا و بحران آب و محیط زیست و تورم مزمن از دوران شاه به ارث رسیده و اگر او این مشکلات را ریشهای حل میکرد، امروز ما دچار این همه مصیبت نمیشدیم اما آن «گور به گور شده» و نخستوزیر «گور به گور شده»اش بلد نبودند یا از اربابانشان دستور نداشتند که مشکلی را بهطور ریشهای حل کنند!
احمد زیدآبادی نوشت: روزی مسوول حفاظت یکی از زندانها با من روبهرو شد و گلایه کرد که چرا یکی از همبندیان سیاسی به دلیل مشکلی که برای او پیش آمده، بیانیهای را صادر کرده و او را به اسم و رسم، «جلاد» نامیده است.او میگفت؛ بیانیه در رسانهها منتشر شده و آزار و سرافکندگی دختر خردسالش از سوی همکلاسیهای او در دبستان را به دنبال داشته است.
احمد زیدآبادی نوشت: من که در این کشور نه فقط هیچ کارهام بلکه هیچگاه نیز امنیت لازم برای زندگی نداشتهام، میتوانم از همین جا به آقای معین اطمینان دهم که اگر روزی بارِ سفر به وطن بربست، میتواند مطمئن باشد که نه دستگیر میشود و نه مانع برگزاری کنسرتش خواهند شد.
احمد زیدآبادی نوشت: اینکه چرا در قوانین جزایی جمهوری اسلامی راه به راه حکم شلاق را به عنوان مجازات در نظر گرفتهاند، از شاهکارهای قانونگذاری در عصر جدید است! بعید است قانونگذار از بازتاب چنین مجازاتی در دنیای کنونی بیخبر بوده باشد.
احمد زیدآبادی نوشت: یک روز پس از تاریخ برگزاری انتخابات من در جلوی خانهام بازداشت شدم. «جرم انتخاباتی» من دو چیز بود، یکی معرفی شیخ عبدالله نوری به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری از سوی سازمان ادوار تحکیم و دیگری حمایت از شیخ مهدی کروبی در جریان انتخابات!
احمد زیدآبادی نوشت: آقای نوری خودش ماجرا را تشریح کرد و توضیح داد که اساسا موضوع دیوار منزل در میان نبوده و ماجرا به تخریب یک دیوار حفاظتی خارج از قلمرو خانه و مرتبط با ترتیبات امنیتی پست رسمی قائممقام رهبری بوده که پس از عزل آیتالله، وجودش سبب مزاحمت به خصوص برای اهل خانه میشده است.