سیدجواد طباطبایی از جمله کلان نظریه‌پردازان عاشق ایران است

علی ربیعی در یادداشتی با عنوان «به یاد نظریه‌پرداز ایران‌دوست» در روزنامه  اعتماد نوشت: معتقدم آن چیزی که چندین دهه با آن دست به گریبان هستیم فقدان نظریات علمی در ابعاد مختلف مربوط به زندگی اجتماعی است و آثار آن نیز مشخص است. برخی نظریات را می‌توان نظریات بزرگ و جامع دانست. این‌گونه نظریات فلسفه زیستن یک جامعه در یک جغرافیا را تبیین می‌کند و تفکیک «ما بودگی» یک جامعه را از دیگران مشخص و به‌مثابه یک چسب در درون یک ملت عمل می‌نماید. 

سید جواد طباطبایی را باید از جمله کلان نظریه‌پردازان عاشق ایران نامید. با وجود نقدهای علمی و غیرعلمی که بر نظریات وی وارد می‌شد، با این وصف همین نقدها نیز زمینه‌هایی را فراهم ساخت که حتی ناقدین وی نیز ناچار شوند تا در ساحت علم، اندیشه‌ورزی نمایند.

یک نگرانی جدی که در این سال‌ها و به ویژه ماه‌های اخیر به وجود آمده موضوع تلاش‌هایی برای بیجاسازی و هویت‌زدایی از ایران است. برخی از ضرورت کوچک شدن ایران سخن گفته‌اند و برخی بخش‌هایی از هویت جامعه ایران را نفی می‌کنند. در این میان سید جواد طباطبایی نظریه‌پرداز در تاریخ و اندیشه سیاسی ایران بود. وی واضع نظریه سیاسی در تاریخ ایران بود و ذیل منظومه فکری ایرانشهر نظرات خود را صورت‌بندی کرد و در این صورت‌بندی نه از دین غافل بود نه سنت، نه دولت را نادیده گرفت و نه مدرنیته را.

به عبارتی او تلاش بسیار کرد تا جای خالی نظریه برای ایران را پر کند. این مساله در جامعه ایران که جای خالی نظریه در آن بسیار احساس می‌شود، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. نتیجه یک جامعه بی‌نظریه یا جامعه‌ای بدون چالش‌های نظری، سرگشتگی مفهومی برای زیستن را به دنبال خواهد داشت. صرف‌نظر از اینکه عده‌ای نظریه وی را بپسندند یا بر نظریه وی نقد داشته باشند طباطبایی از نظر تاثیر بر نظریه‌پردازی در ایران، جایگاه منحصر به فردی داشته و خواهد داشت.   

طباطبایی در طرح و نقد اندیشه‌های هگل جوان و اندیشه‌های سیاسی در اروپا و ریشه‌های فرهنگ و اندیشه ایرانشهری و سیر زوال اندیشه سیاسی در ایران و وجه تمایز ممتاز مفهوم دولت در ایران از خود آثار گرانسنگی برجای گذاشت و شاگردان بسیاری تربیت کرد و از تاثیرگزاران اندیشه و علم در ایران معاصر بود.

‎اندیشه‌های متعالی او همواره در رویکردهای سیاسی و آکادمیک ایران جریان خواهد داشت.