کد خبر: 752396
|
۱۴۰۴/۰۹/۲۵ ۱۱:۲۱:۳۷
| |

یادداشت محمدجواد حق‌شناس در روزنامه «اعتماد»:

سوختن هر سینما در لاله‌زار، سوختن تاریخ است

محمدجواد حق‌شناس گفت: سوختن هر سینما در لاله‌زار، سوختن یک ساختمان نیست؛ سوختن بخشی از تاریخ و حافظه جمعی شهر است.

سوختن هر سینما در لاله‌زار، سوختن تاریخ است
کد خبر: 752396
|
۱۴۰۴/۰۹/۲۵ ۱۱:۲۱:۳۷

محمدجواد حق‌شناس در یادداشتی با عنوان «لاله‌زار؛ سوختن یک تاریخ نه یک سینما» در روزنامه اعتماد نوشت: تهران امروز فقط با بحران‌های زیست‌محیطی و کالبدی روبرو نیست؛ این شهر دچار نوعی فراموشی سازمان‌یافته شده است؛ فراموشی حافظه‌ای که زمانی هویت فرهنگی، هنری و رسانه‌ای پایتخت را می‌ساخت. لاله‌زار، مهم‌ترین خیابان فرهنگی تهران، نماد روشن این فراموشی است؛ خیابانی که به‌جای حفاظت و احیا، سال‌هاست در چرخه رهاشدگی، فرسایش و آتش گرفتار شده است. آنچه امروز بر لاله‌زار می‌گذرد، حاصل یک حادثه یا اتفاق تصادفی نیست. آتش‌سوزی سینماهای قدیمی، تخریب تدریجی بناهای تاریخی و بلاتکلیفی ممتد املاک واجد ارزش، نتیجه مستقیم بی‌تصمیمی و بی‌مسوولیتی نهادی است. مدیریت شهری پایتخت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هر دو، در برابر سرنوشت خیابانی که تاریخ تئاتر، سینما، مطبوعات و هنر نمایش ایران در آن شکل گرفته، یا سکوت کرده‌اند یا آن را به مساله‌ای حاشیه‌ای تقلیل داده‌اند. لاله‌زار فقط یک معبر شهری نیست؛ شناسنامه فرهنگی تهران است. سینماهای متعدد با چندین هزار صندلی، سالن‌هایی که خاطرات نسل‌های مختلف ایرانی را در حافظه خود ثبت کرده‌اند، امروز متروکه و خاموشند. سوختن هر سینما در لاله‌زار، سوختن یک ساختمان نیست؛ سوختن بخشی از تاریخ و حافظه جمعی شهر است. در دوره پنجم شورای اسلامی شهر تهران، زمانی که مسوولیت کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورا را بر عهده داشتم، لاله‌زار به عنوان یک مساله راهبردی در دستور کار قرار گرفت. با حمایت شورای پنجم، طرح تعریض و سنگفرش پیاده‌روها و پیاده‌راه‌سازی لاله‌زار شمالی پیگیری شد؛ طرحی برای بازگرداندن خیابان به شهروند، نه خودرو. همزمان، ایده شکل‌دهی «گذر نمایش» را در کنار شکل دادن به پهنه رودکی و راه‌اندازی گذرهای صنایع دستی و کتاب پیشنهاد دادم؛ گذری که می‌توانست تاریخ زنده تئاتر و سینما را دوباره در فضای شهری جاری کند. در همین مسیر، خانه اتحادیه به عنوان یکی از بناهای شاخص لاله‌زار در فرآیند احیا قرار گرفت و تلاش‌های جدی برای تملک و بازسازی تئاتر نصر انجام شد؛ تلاشی که اگر استمرار می‌یافت، امروز می‌توانست یکی از کانون‌های فعال هنر نمایش در تهران باشد.  

این اقدامات نشان داد که نجات لاله‌زار نه یک رویا، بلکه امری ممکن، برنامه‌محور و مبتنی بر اراده مدیریتی است.

اما این مسیر ناتمام ماند. با تغییر مدیریت‌ها، لاله‌زار بار دیگر به حاشیه رانده شد؛ طرح‌ها متوقف شدند، اولویت‌ها تغییر کرد و خیابان دوباره به حال خود رها شد. نتیجه این رهاشدگی را امروز به‌روشنی می‌بینیم: بناهای بلاتکلیف، سینماهای خاموش و آتش‌سوزی‌هایی که بیش از آنکه «حادثه» باشند، پیامد طبیعی تعلیق  و بی‌عملی‌اند.

چند سال ‌پیش، در سخنرانی‌ای در خانه سینما در لاله‌زار، پیشنهادی مشخص و عملی مطرح کردم که این ایده را قبل از آن با رضا میرکریمی زمانی که مسوولیت جشنواره فجر بخش بین‌الملل را داشت و دربه‌در پیگیر زمینی بود تا کاخ جشنواره سینما را در آن بنا کند نیز بیان کرده بودم: راه‌اندازی کاخ جشنواره  سینمای ایران  در لاله‌زار.

لاله‌زار این ظرفیت منحصربه‌فرد را دارد که با تملک، مرمت و بازسازی سینماهای تاریخی اما متروک خود، به یک کاخ فرهنگی بدل شود؛ کاخی نه در ساختمانی مرتفع، تازه‌ساز و بی‌ریشه، بلکه در دل یک خیابان تاریخی. ده‌ها سالن سینما در امتداد یک محور فرهنگی می‌تواند جشنواره‌ها، رویدادهای ملی و بین‌المللی را در خود جای بدهد و شکوه هنر نمایش و سینما  را  دوباره به شهر  بازگرداند.

در این میان، اهمیت این سینماها صرفا تاریخی نیست. این سالن‌ها در صورت مرمت و احیا، کارکردی فعال و زنده در حیات فرهنگی شهر خواهند داشت. بر اساس آمار ارائه ‌شده، مجموع ظرفیت صندلی‌های فعال جشنواره فیلم فجر در سال‌های گذشته حدود ۹ هزار و ۵۰۰ صندلی بوده است؛ در حالی که تنها با احیای ۱۸ سینمای موجود در محور لاله‌زار-  بدون احداث حتی یک سینمای جدید-  امکان فعال‌سازی بیش از ۱۰ هزار صندلی  وجود   دارد.

لاله‌زار هنوز قابل نجات است، اما نه با شعار و تأسف. هر روز تأخیر، بخشی از حافظه شهر را می‌سوزاند. اگر امروز برای احیای این خیابان تصمیم نگیریم، فردا فقط می‌توانیم درباره آنچه  از دست  رفته،  یادبود  بنویسیم.

لاله‌زار را یا باید دوباره به شهر بازگرداند، یا باید پذیرفت که تهران، تاریخ فرهنگی خود را نه بر اثر حادثه، بلکه با بی‌تصمیمی و چشم بستن عامدانه بر این گذشته پر افتخار از دست داده است.

آن روز دیر یا زود از راه خواهد رسید و آنگاه آیندگان و فرزندان‌مان ما  را  هرگز نخواهند  بخشید.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها