کد خبر: 738802
|
۱۴۰۴/۰۷/۰۷ ۰۹:۴۵:۲۸
| |

گزارش روزنامه اعتماد از رشد ادبیات زیرزمینی؛ این کتاب‌ها را در کتابفروشی‌ها پیدا نمی‌کنید!

روزنامه اعتماد نوشت: این پدیده شاید با عنوان «ادبیات زیرزمینی دیجیتال» شناخته شود؛ ادبیاتی پنهان که نه از وزارت ارشاد مجوز می‌گیرد و نه به کتابفروشی راه می‌یابد. این جریان میان مقاومت و ضرورت، میان اعتراض به سانسور و سازگاری با اقتصادی است که چاپ کتاب را روزبه‌روز دشوارتر می‌کند.

گزارش روزنامه اعتماد از رشد ادبیات زیرزمینی؛ این کتاب‌ها را در کتابفروشی‌ها پیدا نمی‌کنید!
کد خبر: 738802
|
۱۴۰۴/۰۷/۰۷ ۰۹:۴۵:۲۸

شبنم  کهن‌چی-چند سالی است که دیگر نمی‌توان در ایران با شور و هیجان درباره تیراژ کتاب صحبت کرد. زمانی که ناشران از چاپ ده‌هزار نسخه‌ای یک رمان تازه می‌گفتند، انگار به قرنی دور تعلق دارد. امروز شمارگان بسیاری از کتاب‌ها به 300 یا 500 نسخه رسیده و تازه همین تعداد هم گاه ماه‌ها در انبار می‌ماند. خواندن در ایران نه فقط قربانی گرانی کاغذ و سانسور، بلکه قربانی بی‌اعتمادی نسل تازه به نظام نشر رسمی شده است.

به گزارش اعتماد، در دل این خاموشی، جریان دیگری در حال شکل‌گیری است؛ ادبیاتی که روی کاغذ نمی‌آید، اما هر روز صدها مخاطب تازه پیدا می‌کند. نویسندگانی که تصمیم گرفته‌اند کتاب‌هایشان را در شبکه‌های اجتماعی، کانال‌های تلگرامی، گروه‌های واتساپی یا سایت‌های شخصی منتشر کنند. بی‌نام، با نام مستعار یا حتی با هویتی ساختگی. این پدیده شاید با عنوان «ادبیات زیرزمینی دیجیتال» شناخته شود؛ ادبیاتی پنهان که نه از وزارت ارشاد مجوز می‌گیرد و نه به کتابفروشی راه می‌یابد. این جریان میان مقاومت و ضرورت، میان اعتراض به سانسور و سازگاری با اقتصادی است که چاپ کتاب را روزبه‌روز دشوارتر می‌کند.

از  پلی‌کپی تا  تلگرام

وقتی از ادبیات زیرزمینی حرف می‌زنیم، خاطره‌ دهه‌های گذشته به ذهن می‌آید؛ روزهایی که نسخه‌های ممنوع با دستگاه پلی‌کپی تکثیر می‌شد و دست به دست می‌شدند. آن کتاب‌ها معمولا شبانه و پنهانی خوانده و با ترس دست به دست می‌شدند. در دهه‌ شصت و هفتاد، بسیاری از متن‌ها و رمان‌ها به‌صورت پلی‌کپی یا روی نوارهای کاست پخش می‌شدند. نویسندگان بسیاری از ترس سانسور یا ممنوع‌القلمی، آثارشان را در جمع‌های خصوصی می‌خواندند یا در مجلات ادبی خارج از ایران منتشر می‌کردند. امروز همان ترس و اشتیاق در شکل دیگری ادامه پیدا کرده: فایل‌های پی‌دی‌اف، کانال‌های تلگرامی، اکانت‌های ناشناس اینستاگرام و... تفاوت اصلی این دو دوره این است که مخاطبان حالا محدود نیستند.  یک کانال تلگرامی یا اکانت اینستاگرامی با 50هزار عضو می‌تواند متن را در یک شب به ده‌ها هزار نفر برساند. انتشار زیرزمینی دیگر محدود به دایره‌های بسته نیست و به انبوهی بی‌چهره رسیده که تنها با یک کلیک وارد جهان داستان می‌شوند.

دو انگیزه، دو مانع

چرا نویسندگان سراغ این فضا می‌روند؟ پاسخ روشن است: سانسور و اقتصاد.

در نظام نشر رسمی، کتاب باید از فیلترهای سختگیرانه عبور کند؛ بخش‌هایی حذف می‌شود، جملاتی تغییر می‌کند و گاهی کل اثر اجازه انتشار نمی‌گیرد. شاید اگر نویسنده بخواهد صادقانه آنچه در ذهن دارد روی کاغذ بیاورد، شانس زیادی برای چاپ نداشته باشد.

ازسوی دیگر، تیراژ کتاب در ایران سال‌هاست سقوط کرده. آمارهای خانه کتاب نشان می‌دهد میانگین شمارگان کتاب در خرداد ماه سال جاری با 14درصد کاهش به 749 نسخه رسیده است. با قیمت‌های سرسام‌آور کاغذ، همین شمارگان هم به سختی فروش می‌رود. نتیجه؟ نویسنده اگر تنها به چاپ رسمی تکیه کند، نه دیده می‌شود و نه از راه نوشتن زندگی می‌گذراند.

در مقابل، شبکه‌های اجتماعی راهی دیگر باز کرده‌اند. همان‌طور که یک خواننده می‌تواند موسیقی زیرزمینی را در تلگرام یا یوتیوب بشنود، ادبیات هم جایش را در گوشی‌ها باز کرده است.

صحنه‌ای از زندگی نویسندگان دیجیتال

سراغ یکی از رمان‌نویسان پرطرفدار تلگرامی رفتم. او پرستاری 30 ساله است. روزها در بیمارستان شیفت می‌دهد، شب‌ها قلم در دست می‌گیرد. با نام مستعار در یک کانال تلگرامی داستان‌های بلندش را به صورت سریالی منتشر می‌کند. هر پستش میان 5 تا 10 هزار بار دیده می‌شود. ژانر محبوبش فانتزی و رمانتیک است. نکته جالب این است که هیچ کدام از داستان‌ها، شخصیت‌ها و مکان‌هایش ایرانی نیستند. جهان داستان‌های او در روسیه، آلمان، امریکا، فرانسه و... ساخته شده است. او می‌گوید حتی نام‌های ایرانی هم ناخودآگاه در ذهنش دیوار سانسور را بالا می‌کشد. می‌گوید حتی تصور نوشتن یک داستان فانتزی ایرانی برایش سخت است. بین پست‌هایش، تبلیغ رمانی که در کانالی دیگر منتشر شده یا تبلیغ کانال تلگرامی که ترجمه بدون سانسور رمان‌های پرطرفدار روز را منتشر می‌کند، دیده می‌شود.

سراغ یک اکانت‌ اینستاگرامی رفتم که ترجمه بدون سانسور رمان‌های روز را به صورت سریالی منتشر می‌کند. او گاهی اعلام می‌کند که رمان کامل در کانال VIP تلگرام منتشر شده و هر کس بخواهد کل رمان را بدون انتظار دریافت کند، می‌تواند با پرداخت بین 50 تا 150 هزار تومان -بسته به تعداد و حجم رمان‌ها- عضو شود. دنبال رمان‌هایی که رایگان ترجمه کرده و سریالی منتشر می‌کند در کتابفروشی‌ها می‌گردم؛ قیمت 720 هزار تومان، 850 هزار تومان، 600 هزار تومان. اما کافی است نام رمان‌ها را در تلگرام جست‌وجو کنی، می‌توان فایل پی‌دی‌اف کامل رمان را حتی بدون پرداخت ورودی به کانال VIP دانلود کرده و رایگان خواند.

مترجم می‌گوید با همکاری یکی دیگر از دوستانش و استفاده از هوش مصنوعی کتاب‌ها را ترجمه می‌کنند. می‌گوید زمان چندانی از ما نمی‌گیرد و گاهی حتی بدون دوباره‌خوانی ترجمه را منتشر می‌کنند. وقتی اعتراض می‌کنم آنچه به خورد جامعه می‌دهد دیگر ادبیات نیست، قبول دارد و می‌گوید مخاطبان ما دنبال سرگرمی‌اند نه ادبیات آنها گرسنه خواندن چیزی هستند که سال‌ها سانسور شده و هرچند در روابط انسانی عادی است اما در بازار نشر ایران معمولی به حساب نمی‌آید. درباره درآمد که می‌پرسم می‌گوید داشتن یک کانال چند ده هزار عضوی بالاخره روزی جایی به دردش خواهد خورد و همین حالا هم به بهانه‌های مختلف تبلیغ می‌گذارد.

تهدیدها  و  ریسک‌ها

ادبیات زیرزمینی دیجیتال فقط روی هیجان و آزادی نمی‌چرخد. این پدیده، در نگاه اول شاید یک واکنش موقت به بحران نشر به نظر برسد، اما ریسک‌هایی دارد که می‌تواند به ادبیات و خوانندگان آسیب بزند. یکی از پررنگ‌ترین‌شان ناپایداری متن است؛ کانالی که امروز پرمخاطب است، ممکن است فردا بسته شود. هیچ کتابخانه‌ای این متن‌ها را ثبت و آرشیو نمی‌کند. مساله دوم امنیت نویسندگان است. هک شدن اکانت‌ها یا افشای شماره‌ها سابقه غیرقابل کتمانی دارد. برای نویسنده‌ای که با نام مستعار کار می‌کند، لو رفتن هویت می‌تواند پیامدهای جدی داشته باشد و جدی‌ترین‌شان کیفیت آثار است؛ نبود ویراستاری حرفه‌ای، خطر سطحی شدن و شتاب‌زدگی را بالا می‌برد. منتقدان نگرانند ادبیات «لحظه‌ای» جای ادبیات ماندگار را بگیرد.

با وجود چنین ریسک‌ها و تهدیدهایی چرا افراد دنبال این شیوه انتشار می‌روند؟ پاسخ روشن است: رهایی از قید سانسور. در این شیوه نویسنده می‌تواند هر چه بخواهد بنویسد؛ سخیف، سطحی، سیاسی و... دیگری لذت ارتباط مستقیم نویسنده با خواننده است که بدون واسطه ناشر و کتابفروشی امکان‌پذیر است. این ادبیات بی‌کتاب، یک مزیت دیگر هم دارد؛ امکان بخش‌بندی کردن داستان‌ها و انتشار روزانه یا هفتگی شبیه سریال‌ها اینترنتی که مخاطب را وابسته و معتاد می‌کند.

اما آیا این نویسندگان روزی به بازار نشر رسمی برمی‌گردند یا همین فضای زیرزمینی دیجیتال خانه دائمی‌شان خواهد بود؟ برخی نویسندگان هنوز آرزوی انتشار کاغذی دارند و حس کتاب در دست گرفتن و ماندگاری در کتابخانه‌ها را با پی‌دی‌اف جایگزین نمی‌کنند. برخی دیگر اما، همین که نوشته‌شان به هزاران نفر می‌رسد، کافی است.

واقعیت این است که اقتصاد نشر و محدودیت‌های ممیزی اگر تغییر نکند احتمالا ادبیات زیرزمینی دیجیتال، نه یک مرحله گذرا که بخشی ماندگار از ادبیات ایران خواهد بود.

ادبیات لحظه یا صدای آینده؟

برخی منتقدان معتقدند تقریبا تمام داستان‌هایی که به این شیوه منتشر می‌شوند، هنوز خام هستند. هرچند خام بودن همیشه بد نیست و شاید میان‌شان صدایی پیدا شود که آینده ادبیات ایران را تغییر بدهد. همان‌طور که در ژاپن پدیده‌ رمان‌های موبایلی ابتدا جدی گرفته نمی‌شد، اما بعدها نویسندگان بزرگی از دل آن بیرون آمدند.

نوشتن رمان‌های موبایلی یا «کیتای شوسِتسو» (keitai shousetsu) در ژاپن از اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی آغاز شد. این رمان‌ها عمدتا توسط نویسندگان آماتور به‌ویژه زنان جوان نوشته و از طریق تلفن‌های همراه منتشر می‌شدند. یکی از نخستین و معروف‌ترین پلتفرم‌ها در این زمینه، سایت «ماهو آی‌لند» 

(Maho i-Land) بود که به نویسندگان این امکان را می‌داد با انتشار آنلاین آثار خود با مخاطبان در تعامل باشند. این پلتفرم در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی بیش از ۳.۵ میلیارد بازدید ماهانه داشت و بیش از یک میلیون عنوان رمان در آن منتشر شد.

رمان‌های موبایلی ژاپن نه‌تنها در فضای دیجیتال موفق بودند، بلکه به سرعت وارد بازار چاپ و رسانه‌های دیگر نیز شدند. به عنوان مثال، سایت Tech Crunch سال 2007 اعلام کرد رمان «کوئی‌زورا» (Koizora) که ابتدا به‌صورت موبایلی و بعد کاغذی منتشر شده بود، بیش از ۱.۲ میلیون نسخه در ژاپن فروش داشته و با اقتباس از آن یک فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی نیز ساخته شده است. در همین سال، 5 عنوان از 10 کتاب پرفروش ژاپن، ابتدا به ‌صورت موبایلی منتشر شده بودند که نشان‌دهنده تاثیر عمیق این پدیده در صنعت نشر ژاپن بود.

نمونه‌های مشابه در سایر کشورها

پیداست رمان‌های موبایلی در ژاپن به عنوان یک پدیده موفق در عرصه ادبیات دیجیتال زیرزمینی مطرح هستند که توانسته‌اند جایگاه ویژه‌ای در صنعت نشر این کشور پیدا کنند. این پدیده نه‌تنها در ژاپن، بلکه در سایر کشورها نیز با استقبال مواجه شده است و می‌تواند الگویی برای توسعه ادبیات دیجیتال در کشورهای دیگر ازجمله ایران باشد.

در چین، پدیده‌ای مشابه با رمان‌های موبایلی ژاپن تحت عنوان «رمان‌های وبی» (web novels) وجود دارد. این رمان‌ها عمدتا در پلتفرم‌های آنلاین منتشر می‌شوند و نویسندگان آماتور می‌توانند آثار خود را به‌صورت رایگان یا با پرداخت هزینه‌ای اندک در دسترس عموم قرار دهند. رمان‌ها معمولا در ژانرهای فانتزی، 

علمی-تخیلی و تاریخی نوشته می‌شوند و برخی از آنها به سرعت محبوبیت یافته و در رسانه‌های دیگر مانند انیمه و بازی‌های ویدیویی از آنها اقتباس می‌شود. 

طبق گزارش آکادمی علوم اجتماعی چین که سال گذشته منتشر شد، یک نفر از هر سه نفر به ‌طور منظم رمان‌های وبی می‌خوانند و ۲۴ میلیون نفر از سال ۲۰۲۳ آثار ادبی آنلاین منتشر کرده‌اند. این صنعت بازار آنلاین ادبیات چین را به ارزشی معادل ۴۰ میلیارد یوان 

(۵ میلیارد دلار امریکا) رسانده است. 

(منبع The World of Chinese)‌

در کره‌جنوبی نیز پدیده‌ای مشابه با نام «رمان‌های وبی» وجود دارد که در پلتفرم‌های آنلاین منتشر می‌شوند. این رمان‌ها معمولا در ژانرهای عاشقانه، درام و فانتزی نوشته می‌شوند. طبق گزارش منتشر شده توسط «سازمان ترویج صنعت نشر کره» (KPIPA) در سال ۲۰۲۳، تعداد کاربران رمان‌های وبی در کره‌جنوبی حدود ۵.۸۷ میلیون نفر برآورد شده و درآمد کل این صنعت به ارزش ۱.۳۹ تریلیون وون (حدود ۱.۰۹ میلیارد دلار امریکا) رسیده است. (منبع kbook-e)

حالا در ایران نیز با گسترش استفاده از اینترنت و تلفن‌های همراه، پدیده‌ای مشابه با رمان‌های موبایلی ژاپن در حال شکل‌گیری است. نویسندگان آماتور ایرانی با استفاده از پلتفرم‌های آنلاین مانند تلگرام، اینستاگرام و وب‌سایت‌های شخصی، آثار خود را منتشر می‌کنند و با مخاطبان در تعامل هستند. این آثار معمولا در ژانرهای اجتماعی، عاشقانه و درام نوشته می‌شوند و برخی از آنها با استقبال گسترده‌ای مواجه شده‌اند.

آغاز یک جریان بزرگ؛ شاید

ادبیات زیرزمینی دیجیتال می‌تواند آینه‌ بخشی از جامعه امروز ایران باشد؛ پر از تناقض، امید و ترس. نویسندگانی که در روز نقش دیگری دارند، شب‌ها روی صفحه‌های موبایل، جهانی موازی می‌سازند. جهانی که در آن آزادی بیشتری برای گفتن دارند، حتی اگر ناامن، ناپایدار یا بی‌پول باشد. اما همان طور که مصاحبه‌ها نشان داد، این جهان فقط برای مقاومت در مقابل سانسور نیست، راهی برای زندگی نیز هست؛ راهی برای دیده شدن، شنیده شدن و حتی نان درآوردن. شاید روزی مورخان ادبیات وقتی به این دوره نگاه کنند، همین متن‌های پراکنده و بی‌نام را به عنوان آغازگر یک جریان بزرگ به رسمیت بشناسند. همان‌طور که روزگاری، پاورقی‌های روزنامه‌ها و مجلات تبدیل به ادبیات جدی برای مخاطبان شدند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها