عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی نوشت:
انتخابات 1400| عامل موثر در شکلگیری سنت سیاسی شرکت در انتخابات، اعتماد به ساختار حاکم است
یک تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب گفت: از نظر برخی، سنت سیاسی، کف رای 50درصد را همیشه تامین میکرده است، ولی انتخابات گذشته نشان داد که چنین سنتی پایداری لازم را ندارد. به همان عللی که به وجود آمد ممکن است در غیاب آن علل از میان برود.
اعتمادآنلاین| عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه اعتماد، در مورد مشارکت مردمی در انتخابات نوشت که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
در یادداشت قبلی به کیفیت مشارکت انتخاباتی اشاره کردم و اینکه کیفیت شرکتکنندگان بازتابی است از کیفیت و کارایی و موثر بودن انتخابات در اصلاح امور. البته به طور معمول تحلیل کیفیت مشارکت کمتر دیده میشود و بیشتر توجهات به سوی کمیت مشارکت است. درصد میزان مشارکت انتخاباتی طی دورههای گوناگون به شرح زیر بوده است.
به نظر میرسد که چند عامل نقش تعیینکنندهای در میزان مشارکت دارند. اولین آن را میتوان نوعی سنت سیاسی دانست. البته در ایران پس از انقلاب چنین سنتی وجود نداشت، بلکه طی چهل سال گذشته شکل گرفته است که حداقلی از مشارکت را تامین میکند. ولی این سنت سیاسی مبتنی بر عوامل دیگری بود که با از میان رفتن آن عوامل، این سنت نیز در حال کمرنگ شدن است و اولین نشانههای آن را در جریان انتخابات مجلس در سال 1398 دیدیم که زنگ خطری جدی بود.
از نظر برخی این سنت سیاسی، کف رای 50درصد را همیشه تامین میکرده است، ولی انتخابات گذشته نشان داد که چنین سنتی پایداری لازم را ندارد. به همان عللی که به وجود آمد ممکن است در غیاب آن علل از میان برود.
عامل موثر در شکلگیری این سنت سیاسی، اعتماد به ساختار حاکم است. مشارکت در هر چهار انتخابات ریاستجمهوری در دهه 1360 مبتنی بر اعتماد عمومی نسبت به ساختار سیاسی بود. در حالی که هیچکدام از آنها رقابتی نبودند و به معنای دقیق کلمه میتوان گفت تکنامزدی بودند. اصولا در آن انتخابات رقابت فاقد معنا و مفهوم جدی بود، جالبتر اینکه برخی نامزدها هم میگفتند خودمان به آن نامزد اصلی رای خواهیم داد!! علت این وضع اتحاد نسبی کلیت ساختار سیاسی و مردم بود که از سوی ستیزهجویی بیرون از آن تهدید میشد؛ ابتدا سازمان مجاهدین خلق و دیگر گروههای مسلح و همزمان و سپس درگیر بودن با یک جنگ.
افزایش درصد مشارکتکنندگان در مهر 1360 نسبت به مرداد ماه ناشی از واکنشی بود که مردم نسبت به این ستیزهجویی و ترورها نشان دادند. پس از آن انتخابات و با کاهش خطر ستیزهجویی داخلی، مردم در مسیر پرسشگری داخلی و در نتیجه کاهش اعتماد و افزایش انتقادها قرار گرفتند، لذا به یکباره مشارکت از 74درصد در مهر ماه سال 1360 به 55درصد در سال 1364 تنزل پیدا میکند.
اگر پاسخ مناسبی به این انتظارات داده نمیشد به احتمال قوی این کاهش مشارکت در انتخابات سال 1368 هم ادامه مییافت ولی به علت پایان جنگ و افزایش امید از خلال وعدههای آقای هاشمی، جلوی کاهش گرفته شد و مشارکت در همان 55درصد باقی ماند، ولی چون رقابتی نبود افزایشی را شاهد نبودیم.
انتخابات سال 1360 و به ویژه 1364 این ویژگی را داشتند که در شرایط جنگی و حتی موشکباران برگزار شد، از این رو به نظر میرسد که کاهش مشارکت رایدهندگان در سال 1368 که پس از جنگ بود، نشان داد که موشکباران اگر حس اعتماد و مسوولیت در مشارکت را افزایش نداده باشد، کمتر نکرده است.
سال 1372 اوضاع تغییر کرد. رقابت بسیار محدودی شکل گرفت، آقای توکلی رقیب آقای هاشمی شد. اگر این رقابت نبود، احتمالا میزان مشارکت به زیر 40درصد میرسید، زیرا اعتماد بسیار کم شده بود و مهمتر اینکه چشمانداز امیدبخشی نیز وجود نداشت، ولی با شکلگیری رقابت نیمبند؛ مشارکت افت چشمگیری نداشت. رقابت به صورتی بود که آقای هاشمی فقط 63درصد آرای مأخوذه را به دست آورد که حدود 32درصد آرای کل مردم ایران بود و این کمترین نسبت رای به یک رییسجمهور بود.
میزان مشارکت نیز فقط 51درصد بود که کمترین میزان در تمامی ادوار انتخابات ریاستجمهوری محسوب میشود. این مشارکت کم، بیمنطق نبود. پس از آن است که طی دو سال 73 و 74 بالاترین نرخ تورم یعنی صددرصد را در مجموع دو سال شاهدیم و اعصاب مردم را بههم ریخت.
دیدگاه تان را بنویسید