یادداشتی از حسن بهشتیپور؛
آیا توافق هستهای ایران هیچ سودی نداشت؟/ شبهههای برجامی
از زمان تصویب نهایی برجام در تیرماه 1394 تا کنون شبهههای متعددی درباره متن برجام در داخل و خارج کشور توسط مخالفان برجام مطرح شده و میشود. حسن بهشتیپور در یادداشتی در سالنامه اعتماد به مهمترین شبهههایی که در این زمینه مطرح شده پاسخ داده است.
اعتمادآنلاین| حسن بهشتیپور در یادداشتی در سالنامه اعتماد نوشت: از زمان تصویب نهایی برجام در تیرماه 1394 تا کنون شبهههای متعددی درباره متن برجام در داخل و خارج کشور توسط مخالفان برجام مطرح شده و میشود. در مطلب پیش رو تلاش شده است بصورت کوتاه به مهمترین شبهههایی که در این زمینه مطرح میشود پاسخ داده شود.
الف: برجام یک بیانیه سیاسی است و ضمانت اجرایی ندارد: ادعای اینکه این سند صرفا یک بیانیه سیاسی است بیشتر از طرف آمریکاییها و منتقدان داخلی مطرح میشود زیرا اوباما به بهانه اینکه اگر توافق برجام به کنگره آمریکا فرستاده شود ممکن است ماهها طول بکشد تا یک توافق بدست بیاید از ارسال آن به کنگره خودداری کرد اما پذیرفت که این سند عینا در قطعنامه شورای امنیت به تصویب برسد. از آنجا که برجام بصورت کامل و بدون کموکاست، ذیل قطعنامه 2231 قرار گرفت بنابراین در عمل به یک سند بینالمللی تبدیل شده است زیرا اگر سندی ذیل قطعنامه مصوب شورای امنیت قرار گرفت از لحاظ حقوق بینالملل یک سند بینالمللی محسوب میشود و دیگر نمیتوان گفت صرفا بیانیه بیخاصیتی است که ضمانت اجرایی هم ندارد. بنابراین اگر ترامپ رئیسجمهوری آمریکا میکوشد این سند بینالمللی را در سطح یک بیانیه سیاسی توافقشده ساده تنزل دهد بیشتر هدفش بهرهبرداریهای سیاسی تبلیغاتی است. زیرا اگر چنین بود در یکسال و اندی که از زمامداریاش گذشته است این همه تلاش نمیکرد این توافق را ملغی کند.
ب: تئوری ماشه در عمل برجام را بیخاصیت کرده است: مخالفان برجام میگویند با در نظر گرفتن اینکه اگر برجام از طرف هر یک از اعضای گروه 1+5 و یا ایران نقض شود ظرف یکماه همه قطعنامههای تحریمی شورای امنیت علیه ایران مجددا اعتبار پیدا میکنند بنابراین در عمل ایران تعهدات خود را انجام داده است اما طرف مقابل ایران را تحت فشار قرار داده و این مانند آن است که ماشه اسلحه کشیده و بر روی شقیقه ایران گذاشته شده است. در پاسخ به این موضوع باید به چند نکته اساسی توجه کرد:
1- برجام به ده سال پروندهسازی هستهای علیه ایران پایان داد و این یک دستاورد بزرگ برای ایران محسوب میشود. از جمله مهمترین آنها مختومه اعلام شدن 12 قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی هستهای علیه ایران بود که هر کدام آنها زمینهساز ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل شده بود. این قطعنامههای 12 گانه شورای حکام دیگر با نقض برجام از سوی آمریکا یا هر قدرت دیگری برنمیگردد. بر اساس بند یازدهم قطعنامه شماره (GOV/2015/72) مصوب 27 دسامبر 2015 شورای حکام آژانس بینالمللی کلیه قطعنامههای قبلی این شورا با توجه اجرای مفاد بندهای 1 .15 الی 11 .15 پیوست شماره 5 برجام از سوی ایران و تایید آن از سوی آژانس بینالمللی انرژی هستهای لغو شدهاند و قابل برگشت نیست. از جمله مهمترین گزارشهای مدیرکل آژانس موارد مربوط به PMD بود که در واقع سناریوسازی بسیار مهمی در 12 سرفصل طی 66 بند درباره فعالیتهای هستهای ایران مطرح شده بود که خوشبختانه بعد از برجام و تایید انجام بخشی از تعهدات ایران بر اساس بند نهم قطعنامه (GOV/2015/72) مصوب 27 دسامبر 2015 به این پروندهسازی مهم علیه ایران پایان داده شده است.
2- شورای امنیت سازمان ملل در مردادماه سال 1385 که اولین قطعنامه را علیه ایران صادر کرد تا آخرین قطعنامه 2231 که در مرداد سال 1394 تصویب شد در مجموع 9 قطعنامه درباره ایران صادر کرد که از این میان شش قطعنامه مهم تحت فصل هفتم منشور ملل صادر شد که بازگشت احتمالی آنها بسیار اهمیت دارد. اما در واقع از آنجا که مبانی حقوقی که به تصویب این قطعنامهها منجر شده بود اکنون با تاکید بیش از ده بار آژانس درباره تعهد ایران به اجرای برجام، در عمل فروپاشیده است. بنابراین حتی اگر آمریکا از برجام خارج شود باز هم این کشور دیگر نمیتواند مانند گذشته متحدان خود را علیه ایران با خود همراه کند. زیرا مدیرکل آژانس همانی که در ایران میگفتند جاسوس است و به نفع آمریکا کار میکند با وجود همه فشارهای ترامپ تا کنون ده بار به صراحت اجرای کامل تعهدات ایران در برجام را تایید کرده است. بنابراین تا زمانی که ایران به تعهدات خود عمل کند و آژانس هم تایید کند دیگر امکان ندارد شورای امنیت ایران را به نقض برجام متهم کند. ضمن آنکه بازگشت قطعنامههای تحریمی در عمل مشکلاتی را هم برای اروپاییها، ژاپن، کره جنوبی و هند نیز بوجود میآورد که این کشورها را ترغیب میکند با تکیه به گزارش آژانس درباره اجرای تعهدات ایران در عمل شرایط جدیدی را برای حل مساله فراهم کنند.
3- آمریکا میتواند از برجام خارج شود اما به عنوان ناقض صریح برجام باید هزینه آن را بپردازد. این هزینه مادی نیست اما برای اعتبار آمریکا ضربه مهمی است. به همین دلیل با وجود همه تمایل ترامپ برای خروج فوری از برجام تاکنون سه بار این مساله را به تاخیر انداخته است زیرا همه مشاورانش به او گفتند مادامی که اروپاییها، ژاپن، کره جنوبی، هند، چین که شرکای اصلی تجاری ایران هستند با آمریکا همراهی نکنند این کشور نمیتواند به اهداف خود برسد.
4- مادامی که ایران به تعداتش در برجام پایبند است ضمانت اجرایی برجام اولا منافع اروپاییها در ادامه تعامل با ایران در همه زمینهها است و ثانیا گزارشهای آژانس هیچ بهانهای را برای همسویی اروپا و دیگران با آمریکا بوجود نمیآورد. به همین دلیل است که آمریکاییها میخواهند به بهانه نقض حقوق بشر توسط ایران و ادعای حمایت ایران از تروریسم و آنچه اقدامات بیثباتسازی ایران در منطقه میخوانند اروپاییها را با خود همراه کنند که در خارج از برجام، تحریمهایی را علیه ایران وضع کنند تا در عمل برجام را برای ایران بیخاصیت کنند. ایران در این میان دست و پا بسته نیست و اگر ما این فکر غلط را از خودمان دور کنیم که در برجام همه چیز را دادیم و هیچ چیز نگرفتیم میشود اقدامهایی انجام داد تا طرف مقابل را به تجدید نظر وادار سازد. اما این اقدامها مسلما هزینهساز است. بنابراین بهتر است طرف مقابل یعنی آمریکا بداند که اگر ناقض برجام باشد در آن وضعیت ایران اقدامهای موثری انجام میدهد که جز پشیمانی برای آنها نفعی ندارد. البته آمریکا و متحدانش هم بخوبی بر توان بالقوه هستهای ایران واقف هستند و میدانند که ایران علاوه بر قدرت مانور هستهای امکانات دیگری در منطقه دارد که اگر به سمت یک تقابل جدی کشیده شوند وضعیت برای همه در منطقه و خارج منطقه نگرانکننده میشود. بر این اساس است که آمریکا و متحدانش به سمت آن رفتهاند که به جای انکار برجام، سایر بهانهها را مثل ادعای نقش بیثباتسازی ایران در منطقه، نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم در دستور کار قرار دهند. حالا ایران باید در داخل کشور طوری عمل کند که آنها نتوانند از این بهانهها بستر جدیدی برای اعمال تحریمها فراهم کنند.
پ: برجام یک توافق بد است زیرا همه چیزها را نقد دادیم وعدههای نسیه گرفتیم: درباره این شبهه نیز باید به چند نکته مهم اشاره کرد:
1- خوب بودن یا بد بودن یک توافق باید با معیارها و شاخصهایی سنجیده شود که مورد پذیرش اکثر کارشناسان باشد. باید از دوستان منتقد پرسید بر اساس کدام شاخصها و معیارها شما معتقد هستید برجام یک توافق بد بوده است؟ اگر ملاک ما منافع ملی خودمان است وقتی شورای عالی امنیت ملی این توافق را تایید میکند، یعنی منافع ملی ایران را در سطحی که ممکن بوده، تامین میکند. اگر ملاک ما عملکرد ترامپ باشد بله از نگاه ایشان بدترین توافق است. زیرا آنچه که آمریکا هدف نهاییاش بوده بدست نیاورده و مجبور شده است به حداقلها راضی شود. در این مورد سخنرانی اوباما در جمع یهودیان در اجلاس آیپک در سال 2013 بسیار مهم است. اوباما در آن سخنرانی که برای توجیه لابی صهیونیستی درباره برجام انجام شد، میگوید «اگر دست ما بود تمام پیچ و مهرههای صنعت هستهای ایران را باز میکردیم و نابود میکردیم اما ما نمیتوانیم و به همین دلیل با ایران وارد مذاکره شدیم.» در واقع اوباما در این سخنرانی میخواهد بگوید ما بر اساس آنچه که میتوانستیم به توافق رسیدیم نه بر اساس آنچه آرمان و خواسته عالی ما بود.
2- همانطور که در پاسخ به شبهه قبلی مطرح شد توافق برجام بر اساس ملاکهای منافع ملی و امنیت ملی یک توافق بد نبوده است. حداکثر این است که ما بگوییم ایران و همه طرفهای مذاکرات به حداقل خواستههایی که میتوانستند بدست آورند، رضایت دادند تا توافق شکل بگیرد. اگر ایران به خواستههای اصلی خود که ادامه غنیسازی اورانیوم و ادامه فعالیت صنعت هستهای در ایران ولو به شکل محدود رضایت داد به دلیل آن بود که اصولا راهحل بهتری در پیش رو نداشت. آنهایی که مرتبا به برجام انتقاد میکنند در عمل هیچ راهحل جایگزینی ارائه نمیدهند. آنها فقط در شعار بر پیگیری اقتصاد مقاومتی تاکید داشته و دارند اما همه میدانند برای اجرای اقتصاد مقاومتی ایران به رفع تحریمهای مربوط به صادرات نفت و گاز و پتروشیمی و فلزات گرانبها نیاز داشتیم. اینگونه نبود که ایران به صرف اجرای اقتصاد مقاومتی میتوانست اثرات مخرب تحریمهایی را که بر اساس شش قطعنامه فصل هفتم منشور سازمان ملل وضع شده بود، خنثی کند.
3- آنها میگویند «حتی دریک معامله ساده روزمره هم طرفین از یکدیگر تضمین میگیرند و مرحله به مرحله جلو میروند. اما شما قبول کردید همه تعهداتتان را انجام دهید و بعد منتظر آنها بمانید.»
در این مورد باید گفت اول آنکه ایران همه تعهداتش را یکجا انجام نداده و روند اجرای تعهدات ایران در چند مرحله و با گرفتن امتیازهایی در ظرف یکسال به اجرا درآمد. این روند همچنان ادامه دارد مثل رعایت سقف ذخایر اورانیوم موجود در کشور و یا درصد میزان غنیسازی به اندازه 3.67% . دوم اینکه امتیازهای گرفته شده در برابر امتیازهایی که قرار بوده بعدا گرفته شود، و یا طرف مقابل اجرایی کند، یکسان و همگن نیست. دلیل آن هم روشن است شعارهای مربوط به اینکه تحریمها هیچ اثری ندارند و قطعنامههای شورای حکام آژانس و شورای امنیت کاغذپاره هستند، در عمل شرایطی را بوجود آورد که برای برونرفت از این بحران تحمیلشده که حتی روسیه و چین و هند را هم با خودشان همراه کرده بودند، موقعیتی را بوجود آورد که ایران تعهداتش را مرحله به مرحله انجام داد.
اما مهمترین بخش تعهد ایران به پذیرش نهایی پروتکل الحاقی توسط مجلس شورای اسلامی مربوط میشود که تا زمان نهایی نشدن همه مراحل تعهدشده از سوی آمریکا و اروپا در مجلس تایید نخواهد شد. این موضوع مهمی است و اهل فن میدانند این تضمین چقدر اهمیت دارد. سوم آنکه بر اساس برجام، ایران بر خلاف دو سال مربوط به سالهای1382 تا 1384 غنیسازی اورانیوم را بصورت داوطلبانه متوقف نکرد. بلکه غنیسازی اورانیوم را در حدی که مورد نیاز نیروگاههای برق اتمی است ادامه داد. همین نکته موجب نارضایتی دارودسته ترامپ شده است زیرا آنها میدانند اگر ایران غنیسازی را کاملا متوقف کرده بود در عمل آنها میتوانستند اجرای تعهداتشان را برای سالهای سال به تعویق بیندازند. اما حالا میبینند از یکسو ایران فعالیت غنیسازی خود را ادامه میدهد و چرخ سانتریفیوژهایش ولو به شکل محدود میچرخد و از سوی دیگر گذشت زمان هم به ضرر آنها است چرا که برای اجرای برجام سقف زمانی هشت سال و در مواردی ده سال تعیین شده است و همین نکته است که ترامپ را مجبور ساخته فشار بیاورد تا سقف زمانی اجرا از برجام برداشته شود. اگر این موارد تضمین نیست پس چه نامی میتوان برآن نهاد؟
چهارم میگویند ایران یک خانه را نقد خریده است اما طرف مقابل حاضر به تحویل کامل خانه نیست در حالی که این مثال گمراهکننده است. در این مورد باید گفت خانه مورد نظر که حق غنیسازی اورانیوم باشد در اختیار ایران بوده و هست اما آمریکا و متحدانش پس از ده سال پروندهسازی جهان را متقاعد کرده بودند این خانه متعلق به ایران نیست و اساس مالکیت آن را بیاعتبار کردند. ایران بعد از 12 سال مقاوت توانست اصل موضوع را در نهایت به دنیا ثابت کند که غنیسازی را نمیتوانند از ایران سلب کنند و در واقع حق مالکیت خانهای که وجود داشت از طرف مقابل به رسمیت شناخته شد. اکنون ده سال وقت لازم است که کارهای حقوقی که در برجام پیش بینیشده است محقق شود تا سند این خانه کاملا آزاد شود.
ت: برای رفع تحریمها هیچ ناظری تعیین نشده است. ناظر اجرای تعهدات آمریکا کجاست؟: همانطور که توضیح داده شد رفع تحریمهای آمریکا بصورت کامل در برجام پیشبینی نشده است آنچه که آمریکا تعهد کرده است به تعلیق درآوردن تحریمهای ناجوانمردانهای است که یا به دستور مستقیم روسای جمهوری آمریکا یا با مصوبه گنگره آمریکا و یا با تصویب مجالس ایالتی امریکا علیه ایران وضع شده بود. بنا برنص صریح برجام آمریکا فقط تعلیق و نه لغو را پذیرفته است. برای اینکه آمریکا تعلیق تحریمها را اجرا کند برجام ذیل قطعنامه 2231 شورای امنیت قرار گرفت و بدین ترتیب به یک سند بین المللی تبدیل شد. اینکه آمریکا بعدا با تغییر دولتش زیر تعهداتش میزند ملاکی برای این نیست که برجام بد است. زیرا آمریکا زیر پیمان پاریس هم زد توافق مربوط به دیوان جنایتکاران جنگی در لاهه مربوط به سند رم را هم با آنکه در دوره البرایت وزیر خارجه وقت آمریکا امضا کرده بود، کنگره امریکا نپذیرفت و آمریکا به این دادگاه نپیوست. خوب آیا اینها را میتوان ملاک قرار داد که اصل آن پیمانها تضمین کافی نداشتند؟ یا آنکه مدعی شویم مذاکرهکنندگان ایرانی میتوانستند ضمانت بیشتری بدست آورند اما نگرفتند؟ اینکه مرتب تکرار کنیم آمریکا بد عهد است کمکی به اصل قضیه نمیکند. خلاصه آنکه ناظر اجرای تعهدات آمریکا مصوبه شورای امنیت سازمان ملل و همچنین کمیسیون نظارت بر اجرای برجام است. باید دید ایران تا چقدر میتواند با اتخاذ سیاست صحیح دنیا را با خود همراه کند.
امروز بهتر است منتقدان محترم برجام بجای زیر سئوال بردن این سند معتبر، با همه ایرانیها دست به دست هم بدهند و اجرای مطالبات برجام را از طرف آمریکایی بخواهند نه آنکه به ایجاد تشکیک درباره عملکرد کسانی روی آورند که دو سال خون دل خوردند تا بتوانند در وضعیت بسیار بد آن زمان به توافقی برسند که ضمن حفظ حقوق هستهای ایران به تداوم کار صنعت هستهای بدون تحریم بینالمللی منجر شود.
دیدگاه تان را بنویسید