پزشک قلابی چگونه زنان پولدار را به تله می‌انداخت؟

۲۰ شاکی دکتر قلابی شناسایی شده‌اند و ارزش اموالی که متهم از شاکیان کلاهبرداری کرده، ۵ میلیارد تومان است.

پزشک قلابی چگونه زنان پولدار را به تله می‌انداخت؟
کد خبر: 582301
|
۱۴۰۱/۰۸/۲۳ ۰۷:۰۰:۵۴

مجرم سابقه‌داری که با معرفی خودش به عنوان پزشک و دندانپزشک، زنان پولدار را فریب داده و از آن‌ها کلاهبرداری میلیاردی کرده بود، بار دیگر به دام پلیس افتاد.

به گزارش جوان، سرهنگ علی ولیپور‌گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: «پرونده با شکایت زنی جوان به اتهام کلاهبرداری از طرف یک پزشک قلابی در پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران بزرگ تشکیل شد. در روند تحقیقات مشخص شد متهم ۳۷ ساله پزشک قلابی بوده و مدرک تحصیلی او ابتدایی است. او که دارای سابقه کلاهبرداری بود هنگام معامله زمینی در یکی از شهر‌های شمالی دستگیر شد.»

وی با اشاره به اینکه فضای مجازی محل مناسبی برای سرمایه‌گذاری و اعتماد به افراد نیست، گفت: «۲۰ شاکی در این پرونده شناسایی شده‌اند و ارزش اموالی که متهم از شاکیان کلاهبرداری کرده، ۵ میلیارد تومان است و تحقیقات برای شناسایی شاکیان احتمالی این پرونده ادامه دارد.»

گفتگو با شاکیان

در راهروی پلیس آگاهی، چند زن و مرد جوان روی صندلی نشسته بودند. آن‌ها شاکیان پرونده کلاهبرداری میلیاردی بودند که از اعتمادشان به دکتر قلابی پشیمان بودند. متهم در اتاقی دیگر بود که همراه مأمور بدرقه از مقابل شاکیان عبور کرد. یکی از شاکیان که مدیر کلینیکی در شمال تهران بود از جا برخاست و با صدای بلند سر متهم فریاد کشید و به او دشنام داد. مأمور بدرقه بلافاصله متهم را به اتاق دیگر برد و شاکیان را آرام کرد.

بین شاکیان، سه خواهر بودند که شغل آن‌ها عکاسی و فیلمبرداری بود. یکی از آن‌ها را صدا کردم و از او خواستم به سؤالاتم پاسخ دهد.

*با متهم چطور آشنا شدی؟

مدتی بود به دنبال دکتری بودم تا دندان‌هایم را ایمپلنت کنم. بعد از گشتی در اینستاگرام صفحه دکتری به نام کامیار افشار را دیدم. در آن صفحه نوشته شده بود دکتر زیبایی و دندانپزشکی. این بهانه آشنایی من با مرد کلاهبردار بود.

*آشنایی با دکتر قلابی چند ماه طول کشید؟

شش ماه با او رابطه تلفنی داشتم. در این مدت اصرار می‌کردم که هرچه زودتر به مطبش بروم و کار دندان‌هایم را شروع کنم، اما هر بار بهانه می‌آورد و می‌گفت آنکارا هستم یا فلان کشور؛ و بعد...

روزی برای عکاسی به باغی رفته بودم که تماس گرفت و گفت می‌خواهم تو را ببینم. مقابل در باغ آمد. او در حالی که کت و شلوار گرانقیمتی پوشیده بود و ادکلنی زده بود که بوی آن چند کوچه آن طرف‌تر می‌رفت، وانمود کرد پزشک معروفی است. در همان دیدار اول گفت از تو خوشم آمده و پیشنهاد ازدواج داد. به مرور زمان رابطه ما صمیمی شد تا مرا به کلینیکی در شمال تهران دعوت کرد. وقتی مقابل کلینیک رسیدم، او به یک‌باره بیرون آمد و گفت ببخشید برای من کار مهمی پیش آمده و باید بروم.  همان موقع خانمی مقابل در کلینیک او را صدا کرد آقای دکتر افشار! همه این‌ها برای جلب اعتماد بود که من متوجه نشدم.

*چطور با او وارد رابطه کاری شدی؟

همزمان با پیشنهاد ازدواج گفت که در کار خرید و فروش تجهیزات پزشکی است و درآمد خوبی دارد. بعد پیشنهاد داد اگر می‌خواهم سرمایه‌گذاری کنم. قبول کردم و ۴۰ میلیون تومان به او دادم. ظرف یک ماه، ۱۰ میلیون سود داد. سود بالا و پیشنهاد ازدواج باعث شد نه تنها پول‌ها و طلا‌های خودم، بلکه پول و طلا‌های دو خواهرم را هم به حسابش واریز کنم.

*کل پولی که به حساب واریز کردید، چقدر بود؟

۹۰۰ میلیون تومان.

*چطور متوجه شدی او کلاهبردار است؟

متهم وقتی پول و طلا‌ها را گرفت کم‌کم رابطه‌اش را با من قطع کرد، حتی در تماس‌های آخر فحاشی می‌کرد و می‌گفت چه پولی و چه سودی! دیگر از او خبری نشد که فهمیدم کلاهبردار است. بلافاصله به اداره پلیس رفتم و شکایت کردم.

متهم از بیماری سرطان مادرم سوءاستفاده کرد

دیگر شاکی، دختر ۳۰ ساله‌ای بود که می‌گفت مدرس پوست هستم. او می‌گفت بعد از آشنایی با دکتر قلابی متوجه شدم مادرم سرطان دارد. در همان روز‌های سخت بود که متهم از من ۷۰ میلیون تومان کلاهبرداری کرد.

*با متهم چطور آشنا شدی؟

من در کلینیکی در غرب تهران کار می‌کردم و از طریق یکی از همکارانم با او آشنا شدم.

*این آشنایی چطور به اعتماد رسید؟

چند روز بعد از آشنایی با متهم، مادرم آزمایش خون داد که مشکوک به سرطان بود. متهم خودش را پزشک معرفی کرده بود. همان موقع جواب آزمایش مادرم را برایش فرستادم. او یک ساعت بعد نتیجه آزمایش را گفت. گویا او برگه آزمایش را برای یک پزشک دیگری فرستاده بود و جواب آن پزشک را از زبان خودش می‌گفت! او وقتی از بیماری مادرم مطلع شد، به همین بهانه به من نزدیک شد و مدام مرا دلداری می‌داد و می‌گفت نگران نباش، من کنارت هستم، حتی روزی که مادرم را به یکی از بیمارستان‌ها برده بود‌م، او خودش را به آن بیمارستان رساند و به من کمک کرد؛ و دیگر...

روزی با هم به یکی از رستوران‌های معروف در خیابان گاندی رفتیم. همه کارکنان رستوران به پای او بلند شدند و گفتند دکتر خوش آمدید!

*چقدر از تو کلاهبرداری کرده است؟

روزی با من تماس گرفت و گفت، ۷۰ میلیون تومان چک برگشتی دارم. او قرض خواست و گفت تا ماه آینده آن را برمی‌گردانم. من هم این مبلغ را واریز کردم. بعد پیشنهاد داد این مبلغ را به عنوان خرید و فروش تجهیزات پزشکی سرمایه‌گذاری کنم، قبول کردم، اما روزی به او گفتم برای مریضی مادرم نیاز به پول دارم و می‌خواهم آن را برگردانی، ولی امروز و فردا کرد. آنجا بود که فهمیدم کلاهبردار است.

*چطور شک نکردی که یک پزشک معروف چک برگشتی داشته باشد؟

در ۱۵ سالگی پدرم فوت کرده بود و آن روز‌ها هم آنقدر درگیر مریضی مادرم بودم که اصلاً فکرم کار نمی‌کرد. وقتی دستگیر شد به او گفتم چطور دلت آمد در آن شرایط از من کلاهبرداری کنی؟! او بار دیگر درخواست ۵۰ میلیون تومان کرده بود که گفتم نمی‌توانم این مبلغ را واریز کنم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها