جنایت نیروهای متفقین که دیده نشد
روسها بزرگترین بمبی که تا آن هنگام ساخته بودند (با وزن 5/5 تن) را بر شهر کونیگسبرگ انداختند. تا سال بعد حملات متفقین ادامه داشت و به خصوص انگلیسیها دشمنی غریبی با این شهر داشتند و در نابود کردن آثار فرهنگیاش همت زیادی به خرج میدادند.
اعتمادآنلاین| بد نیست اشارهای به سرنوشت مردم کونیگسبرگ هم بکنیم. چون تا حدودی رفتار جنگی متفقین و دروغ بودن تبلیغات مرسوم دربارهی طرفهای درگیر در جنگ جهانی دوم را نشان میدهد.
کونیگسبرگ شهری آلمانینشین و از نظر فرهنگی بسیار پیشرفته بود که هستهی قدیمیاش کلیساهای جامع قرون وسطایی، کاخها، دژها و دو دانشگاه با قدمت چند قرن را در خود جای میداد. کانت در این شهر زیسته و آثار بزرگ خود را نوشته بود و گلدباخ ریاضیدان و هوفمان ادیب در آن زیسته و اولر مسئلهی مشهور هفت پل خود را دربارهی آنجا طرح و حل کرده بود و دیوید هیلبرت ریاضیدان بزرگ زادهی آنجا بود.
در سال 1939.م که جنگ دوم جهانی آغاز شد این شهر بخشی از لهستان بود و آلمانیها پس از فتح این کشور و تقسیم کردناش با شوروی، صاحب آنجا شدند.
اقلیت لهستانی شهر در دوران زمامداری نازیها به تدریج از شهر به سایر نقاط تبعید شدند و بسیاریشان به کار اجباری گمارده شدند، اما شرایط زندگیشان مرگبار نبود و تا شش سال بعد که جنگ پایان یافت زنده و سالم بودند هرچند بسیاریشان همراه بقیهی ساکنان شهر در بمباران متفقین به قتل رسیدند.
وقتی پاتک متفقین آغاز شد و آلمانیها در موقعیت تدافعی قرار گرفتند، این شهر که کاملا غیرنظامی بود و مرکزی فرهنگی محسوب میشد، یکی از نخستین قربانیان بود.
در میانهی فروردین 1322 (28 آوریل 1943.م) روسها بزرگترین بمبی که تا آن هنگام ساخته بودند (با وزن 5/5 تن) را بر این شهر انداختند. تا سال بعد حملات متفقین ادامه داشت و به خصوص انگلیسیها دشمنی غریبی با این شهر داشتند و در نابود کردن آثار فرهنگیاش همت زیادی به خرج میدادند.
طوری که تنها در یک شب بمبارانشان در اوایل مهرماه سال 1323 (شب 28-29 اوت 1944.م) 480 تن مواد منفجره بر بخش باستانی شهر ریختند. هدفشان هم نابود کردن آثار باستانی و مراکز غیرنظامی بود. چون بنا به آمار نیروی هوایی انگلستان هدفگیریها طوری بود که در این بمباران 41٪ خانههای شهر ویران شد و به 20٪ کارخانهها آسیبهایی وارد آمد.
عجیب این که مردم این شهر بسیار سرسختانه از این شهر دفاع میکردند. طوری که روسها ناگزیر شدند سه ماه و نیم آنجا را در محاصره بگیرند و این در حالی بود که 90٪ شهر با خاک یکسان شده بود.
وقتی روسها شهر را گرفتند، 42 هزار نفر (به روایت آلمانیها) یا 90 هزار (به روایت روسها) از شهروندان کونیگسبرگ پیشاپیش کشته شده بودند و 120 هزار نفر که تقریبا همهشان زن و کودک و سالخورده بودند در شهر باقی مانده بودند که همه به اسارت ارتش سرخ در آمدند.
شوروی این جمعیت را به بردگی گرفت و در شرایطی وحشتناک به کار اجباری واداشت. طوری که تا چهار سال بعد از این عده تنها بیست هزار نفر زنده مانده بودند. این بازماندگان در 1328 (1949.م) به اردوگاههای کاری در سایر نقاط روسیه تبعید شدند و تقریبا همهشان طی چند سال بعد در آنجا کشته شدند.
دشمنی روسها با این شهر و بقایای فرهنگی بازمانده از آن به قدری شدید بود که بیست و دو سال پس از پایان جنگ، در سال 1347 (1968.م) لئونید برژنف دستور داد دژ باستانی کونیگسبرگ که تا حدودی از بمبارانها جان سالم به در برده بود و کهنترین بنای تاریخی بازمانده در این شهر بود را منهدم کنند و چنین هم کردند و بقایای تاریخی این شهر به کلی از صحنهی زمین محو شد.
این فرهنگ ستیزیها و تلفات انسانی که طی چهار سال پس از پایان جنگ رخ نموده را میتوان با قربانیان نازیها طی شش سال -در بحبوحهی جنگ- مقایسه کرد. چون لهستانیهای شهر که توسط آلمانیها به بردگی گرفته شدند پانزده هزار نفر بودند که تقریبا همه تا آغاز بمبارانهای متفقین زنده بودند و همراه با بقیهی شهروندان توسط روسها کشتار شدند.
بیشترین قربانیان نازیها از یهودیان شهر تشکیل میشدند که نخست تبعید شدند و بعد بیشترشان در اردوگاههای مرگ به قتل رسیدند و جمعیتشان به هفت هزار نفر میرسید.
هرچند شمردن مرگها و مقایسهی شرایط کشته شدن مردمان کاری ناخوشایند است، اما پژوهشگران تاریخ از آن گزیری ندارند و به ویژه دربارهی رخدادهای مهم و تازهای مثل دو جنگ جهانی که زخمهایش هنوز باز و هویتهای برساخته از دل آن هنوز مسلط است، گهگاه باید به شمارشهایی از این دست پرداخت و مقایسههایی کرد و دریافت که اخلاق جنگی تا چه حدودی از سوی دو طرف در جنگ جهانی دوم رعایت میشده و کدامسو شهروندان غیرنظامی و بیگناه بیشتری را در چه شرایطی کشتار کرده است...»
نویسنده: شروین وکیلی
دیدگاه تان را بنویسید