«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
چرخش نسلی و بازتعریف تصویر اسرائیل در افکار عمومی آمریکا؛ از تفویض چک سفید تا نظارت و پاسخخواهی
داستان غزه در ایالات متحده دیگر یک جدال صرفاً اخلاقی نیست، بلکه به منحنی قابل سنجشی در ذائقه رأیدهندگان بدل شده است، به ویژه در میان نسلهای جوان. طی سال جاری، خطوط اصلی نظرسنجیها بر یک نکته همداستاناند؛ تفویض سنتی به سیاستهای حمایت بیقید و شرط از اسرائیل فرسوده میشود و ادبیاتی که زمانی تابو بود ـ از «افراط در کاربرد قوه» تا «نسلکشی و جرایم جنگی» ـ به زبان رایج رسانهها و دانشگاهها راه یافته است.
ناصر سعید- تحلیلگر فلسطینی نوشت:
داستان غزه در ایالات متحده دیگر یک جدال صرفاً اخلاقی نیست، بلکه به منحنی قابل سنجشی در ذائقه رأیدهندگان بدل شده است، به ویژه در میان نسلهای جوان. طی سال جاری، خطوط اصلی نظرسنجیها بر یک نکته همداستاناند؛ تفویض سنتی به سیاستهای حمایت بیقید و شرط از اسرائیل فرسوده میشود و ادبیاتی که زمانی تابو بود ـ از «افراط در کاربرد قوه» تا «نسلکشی و جرایم جنگی» ـ به زبان رایج رسانهها و دانشگاهها راه یافته است.
شکاف نسلی در این میان برجستهترین نشانه است. نسلی که با پلتفرمهای باز رشدکرده و صحنههای قحطی و فروپاشی مدنی در غزه را به صورت زنده دیده و جنگ را با معیارهای حقوقی و انسانی میسنجد، نه صرفاً با چارچوبهای امنیتی و ایدئولوژیک. پرسش محوری از «چه کسی محق است» به «آیا آنچه رخ میدهد مشروع و متناسب است» تغییر کرده و پاسخ نیز دگرگون شده است. هرچه هزینههای غیرنظامیان بالاتر رفته، پذیرش عملیات اسرائیل کاهش یافته و مفهوم «حمایت» به حمایت مشروط از گذرگاههای انسانی، قیود تسلیحاتی و پیوند هر مسیر سیاسی با توقف گرسنگی و جابهجایی اجباری میل کرده است.
این دگردیسی به جوانان محدود نمیشود. در میان توده وسیعتری از جامعه، حتی در میان گروههای به طور سنتی حامی تلآویو، دامنه انتقاد مستقیم از سیاستهای اسرائیل گستردهتر شده است. کسی ممکن است مقاومت را «تندرو» بداند، اما برای بمباران پرشدت، محاصره طولانی و گرسنگی سیستماتیک توجیهی اخلاقی یا حقوقی نمییابد. این تناقض، عرضی نیست؛ نشانه خروج تدریجی افکار عمومی از تفویض مطلق به سوی پاسخخواهی سختگیرانه است.
در ساحت حزبی، این موج در پایگاه دموکراتها پررنگتر است و جمهوریخواهان بیشتر به الگوی سنتی وفادار ماندهاند. اما شکاف در خود اردوگاه دموکرات اهمیت کمتری ندارد؛ میان میراث ائتلافهای قدیم و نفوذ لابی از یکسو و پایگاه جوان و دانشگاهی که حقوق بشر و قانون بینالملل را در صدر مینشاند از سوی دیگر. چنین وضعی هزینه سیاسی تصویب بستههای بزرگ تسلیحاتی برای اسرائیل را بالا میبرد، به ویژه در ایالات چرخشی و فضاهای دانشگاهی که کارخانه روایتسازی فرداست.
ترجمان سیاسی این روندها را میتوان در سه مسیر واقعبینانه دید! استمرار گفتمان حمایت سنتی همراه با قیود عملی بر برخی مهمات و اتصال تحویلها به گذرگاههای انسانی قابل راستیآزمایی، گسترش گفتوگو درباره شناسایی دولت فلسطین به عنوان ابزاری برای بازتعادلبخشی، با تمثیلی موثر، برنامههای بازسازی و نظارت شفاف بر معابر، و سناریوی چرخش ساختاری اگر هزینه جنگ و ابعاد قحطی تعمیق یابد، به گونهای که اکثریتی میانحزبی برای توقف تسلیح و پیشبرد توافقی جامع با شروط صریح حقوقی و انسانی شکل بگیرد.
اصل داستان فراتر از پرسش «آمریکاییها با چه کسیاند» است. واقعیت این است که ایالات متحده آهسته از «چک سفید» فاصله میگیرد و به سیاستی مشروط رو میآورد. حمایت تا جایی که معیارهای انسانی و قواعد قانون رعایت شود، و منافع تا جایی که هزینه اخلاقی و اعتباری آن در جهان شفاف امروز قابل توجیه بماند. اگر سیاستمداران در واشنگتن به دنبال قطبنمایی تازهاند، دانشگاهها و اعداد و خیابان به آنان میگویند که مزاج عموم از تفویض مطلق به سوی حسابرسی و سنجشپذیری در حرکت است و هر سیاستی که این واقعیت را نادیده بگیرد، دیر یا زود هزینه آن را در صندوق رأی، در پردیسهای دانشگاهی و بر صفحههای جهان خواهد پرداخت.
دیدگاه تان را بنویسید