دانشگاهها به جای دانشمند و متفکر پر از نمایندگان نظام سیاسی شده است
تقی آزاد ارمکی نوشت: دانشگاههای ایران به جای متفکران و دانشمندان و منتقدان پر از بروکرات و کارمند و نمایندگان نظام سیاسی شده است. این یکی از مشکلات جدی دانشگاههای ایران است.
تقی آزاد ارمکی در یادداشتی با عنوان «دانشجو و معضل حل ناترازیها» در روزنامه اعتماد نوشت: 16آذر فرصتی است برای مرور عملکرد نظامهای حکمرانی در مواجهه با نهاد علم و دانشجویان. طی بیش از 4دهه گذشته ساخت آکادمیک و پژوهشی نهاد علم در ایران چندان مورد توجه نظام سیاسی نبوده است و بیشتر ساخت بروکراتیک و سازمانی دانشگاهها مورد توجه بودهاست. به این دلیل وقتی در مورد دانشگاهها صحبت میشد، حرف این بود که چه ارتباطی بین دانشگاه و دولت باید وجود داشته باشد؟ اما آیا دانشگاه و استادان، کارمندان و حقوقبگیران دولت هستند یا منتقدان نظام سیاسی؟ این در حالی است که ساختارهای سیاسی باید دانشگاه را به عنوان محل تولید اندیشه ببینند و بعد تلاش کنند ایدههایی که در این نهاد وجود دارد را استخراج کرده و این ایدهها را برای حل ناترازیها و معادلات به کار بگیرند. امروز بخشهایی که به تجلیل دانشگاهیان میپردازند، سیاسی و سازمانی هستند. بنیاد فارابی، بنیاد خوارزمی و...دست به چنین اقداماتی میزنند. سازمانهایی که تلاش میکنند از دانشجویان و استادان تجلیل کنند بیشتر در خدمت نظام بروکراتیک و نظام سیاسی هستند تا اینکه ایدهپردازی و تفکر دانشگاه برای آنها مهم باشد. اصلاح و بازبینی نظام مدیریتی و فنی و توسعهای ایران هم به جای اینکه از طریق دانشجو و دانشگاه حل شود از طریق حوزه سیاسی صورتبندی میشود . بهرغم اینکه برخی دولتها تلاش کردهاند اقبالی به دانشگاه داشته باشند، اما حتی همین دولتها هم به جای رویکردهای اندیشهای و ایدهپردازی و تفکر، رویکردی فنی به دانشگاه داشتهاند. دانشگاههای ایران به جای متفکران و دانشمندان و منتقدان پر از بروکرات و کارمند و نمایندگان نظام سیاسی شده است. این یکی از مشکلات جدی دانشگاههای ایران است. در این سیستم دانشجویانی هم که تربیت میشوند به جای رویکرد انتقادی و رویکرد حل مساله، تلاش میکنند وارد حوزههای فنی و درآمدی و بروکراتیک شوند. لذا معتقدم دانشگاهها در ایران سیر نزولی خود را طی میکنند. طی سالهای اخیر هم آخرین شلیکها به دانشگاهها صورت گرفت و افرادی همرنگ نظام سیاسی بدون پیشینه علمی و تخصصی وارد دانشگاهها شدند. وزیر علوم دولت چهاردهم اگر قصد دارد کار جدی برای دانشگاه بکند به جای اینکه وقت خود را در سازمان مرکزی بگذارند و کارهای بروکراتیک صورت دهد باید به دانشگاه و دانشجو بازگردد و چالشهای اساسی این اقشار را استخراج کند.چالشهای اساسی دانشگاه غیر از رابطه دولت و نظام سیاسی با دانشگاه است. چالشهای دانشی و معرفتی در این بخش وجود دارد. در جهان امروز صحبت از استفاده از هوش مصنوعی، استفاده از نابغهها و نخبگان و ایدههای نو در خصوص توسعه نوین است، وزیر علوم ایران هم باید گفتوگوی خود با دانشگاهیان را در این زمینهها داشته باشد. وزیر علوم نباید توجهی به گروههای فشار و رادیکال و...داشته باشد. نگاه خود را باید به دانشجو و دانشگاه بازگرداند. البته این رویکرد نه تنها از سوی وزیر، بلکه باید از سوی کل نظام سیاسی تنظیم شود. سیستم به دانشگاه میگوید به من خدمت کن و خواسته مرا برآورده کن. دانشگاه اما این مشکلات را واقعی نمیداند و خواستار زیر و رو کردن کل ساختار به نفع مردم است. وزیر علوم و رییسجمهور و نظام سیاسی باید به دانشجو و دانشگاه بگوید برای مشکلات واقعی کشور مانند آلودگی هوا، ناترازی آب و فقر و بیکاری و آسیبهای اجتماعی و...راهحل ارایه کن. این نگاه، حلقه مفقودهای است که امروز دانشجو و دانشگاه با آن دست به گریبان هستند.
دیدگاه تان را بنویسید