گفت و گوی «اعتماد» با ستاره تیم بسکتبال قهرمان لیگ برتر؛
یازرلو: خاصترین لحظه، حضور مادرم در سالن بود/ قرارداد فوتبالیستها فضایی است، قرارداد ما نه/ استقلالی ام!
بازیکن تیم بسکتبال شهرداری گرگان می گوید ازدحام جمعیت در محل برگزاری مسابقه فینال لیگ باعث شد چند بار بازی به تعویق بیفتد و او در این فاصله چهار بار خودش را گرم کرد.

روزبه دلاور| تیم بسکتبال شهرداری گرگان در دیداری نفسگیر و به یاد ماندنی با حمایت بیدریغ هواداران پرشورش موفق به کسب عنوان قهرمانی لیگ برتر مردان شد.
به گزارش روزنامه اعتماد، در آخرین گام از فینال، تیم شهرداری گرگان در خانه خود در سالن پرشور امام خمینی میزبان طبیعت اسلامشهر بود. این دیدار که به دلیل ازدحام بیسابقه هواداران با تاخیر دو ساعته آغاز شد به یک ماراتن واقعی تبدیل گشت. پس از رقابتی پایاپای که به وقت اضافه دوم کشیده شد و با اتفاقات عجیبی همراه بود (از جمله تکان دادن حلقه و ورود زودهنگام تماشاگران به زمین) گرگانیها سرانجام با نتیجه نزدیک ۹۸ بر ۹۵ پیروز شدند. این پیروزی سخت و دراماتیک، سری فینال را با حساب ۳ بر صفر به سود شهرداری گرگان به پایان رساند و آنها برای چهارمین بار در تاریخ باشگاه، جام قهرمانی لیگ برتر را در خانه و در میان خیل عظیم هوادارانشان بالای سر بردند. نقش هواداران پرشور گرگانی در این قهرمانی انکارناپذیر بود؛ حمایت نفسگیرشان در لحظات حساس، انرژی مضاعفی به بازیکنان بخشید و شبی فراموش نشدنی را برای بسکتبال گرگان رقم زد. اما پس از قهرمانی شهرداری با نصرت یازرلو یکی از بازیکنان بااخلاق این تیم گفتوگویی ترتیب دادیم که ماحصل آن را در زیر میخوانید.
چه احساسی پس از قهرمانی دارید؟
تا ساعت چهار، پنج صبح جشن قهرمانی گرفتیم و تا همین الان خواب بودیم. (نزدیک به بعد از ظهر). شش سال است که در لیگ بازی میکنم اما برای اولین بار بود که با یک تیم تا فینال صعود کردم و قهرمان شدم. تجربه خیلی خوبی است به خصوص با این هواداران که جا دارد از آنها تشکر کنیم چون اگر نبودند قهرمان نمیشدیم. ضمن اینکه بچهها صد خودشان را گذاشتند و یکدست بودیم و میخواستیم قهرمان شویم که به لطف مردم و کادر فنی توانستیم قهرمان شویم.
بازی فینال به حاشیه کشیده شد. علتش چی بود؟
منظورتان را متوجه نشدم!
همین که با تاخیر برگزار شد و باعث ناراحتی اعضای تیم مقابل شدند.
به دلیل اینکه در سالن جا نبود تا تماشاگران بنشینند مسوولان فدراسیون و سازمان لیگ اجازه ندادند بازی شروع شود تا نیروهای انتظامی زمین را تخلیه کردند تا بازی برگزار شود.
قبول داری بهتر است بازیهای لیگ آن هم در سطح فینال باید با نظم بیشتری برگزار شود؟
بله؛ خودم به شخصه از ساعت 30: 12 در سالن بودم تا ساعت چهار بازی برگزار شود اما خب چهار بار خودم را گرم کردم تا بازی شروع شود که نشد! سرد و گرم شدن بدن حتی درصد مصدومیت را بالا میبرد.
مسیر رسیدن به قهرمانی چطور بود؟
تیم جوانی بودیم که از اول فصل تا پلیآف بدون یار خارجی پیش رفتیم. در کنار بازیکنان بومی بازیکنان بزرگی مثل ارسلان کاظمی و میثم میرزایی توانستیم قدم به قدم تیمها را ببریم و در رده چهار جدول قرار گرفتیم و در پلیاف اول سه بر صفر برنده شدیم مقابل کاله که سه تا بازیکن خارجی داشتند و کارمان سخت شد و ما هم توانستیم با جذب یک خارجی این تیم را سه بر یک ببریم و در فینال هم دیدید که چطور برنده شدیم!
هواداران شهرداری در این قهرمانی چقدر تاثیرگذار بودند؟
همه ایران میدانند که گرگان پایتخت بسکتبال است با هوادارانش که همیشه سنگ تمام گذاشتهاند. همیشه در بازیها به خصوص در پلیآفها که در سالن جا نداشتیم و بیرون ورزشگاه هم بودند.
از عملکرد خودت رضایت داشتی؟
من در سال پیش فصل را با مصدومیت تمام کردم و امسال برای من سخت بود که کدام تیم بروم و وقتی به گرگان آمدم اولش استرس داشتم اما با وجود آقای صالح که واقعا به جوانها روحیه میدهد و اعتماد دارد توانستم خودم را به خوبی نشان بدهم و بسیار راضیام از عملکردم!
برنامه ات برای آینده چیست؟
هنوز تصمیمی نگرفتهام.
برای قهرمانی پاداش هم در نظر گرفتند؟
در قرارداد من نیست اما مثلا یک کارت هدیه میدهند.
قرارداد بازیکنان لیگ برتر بسکتبال با لیگ برتر فوتبال تفاوت زیادی دارد؟
فوتبالیستها که قراردادهای شان فضایی است! ما نه.
در فوتبال، طرفدار تیمی هستی؟
استقلالیام که وضعیتشان انشاءالله درست میشود.
خاطرهانگیزترین لحظه این فصل برای شما چی بود؟
مادرم که برای اولین بار همراه بانوان دیگر به ورزشگاه راه دادند و توانست بازی ما را ببیند و من هم در آن بازی خوب بازی کردم و توانستم سرافرازش کنم. بعدش دیگر پای ثابت سالن است و یک ساعت راه میآید تا بازیهای ما را ببیند.
دوست داری در کشور دیگری بازی کنی؟
صددرصد دوست دارم در اروپا بازی کنم. هرکسی یک آرزویی دارد و به خودش ایمان دارد و من هم در خودم میبینم .
هم تیمیهایت چطور بودند؟
امسال همه واقعا یکدل و یکدست بودیم و مثل برادران هم کنار هم بودیم. هیچ کسی به این تیم ایمان نداشت و میگفتند همین که در هشت تا تیم هست کافی است اما وقتی به فینال رسیدیم همه مانده بودند! بازیکنان همه تقریبا همسن بودیم و کاپیتان مثل پدر بود! اولین بار بود که کنار الگوی ورزشیام ارسلان کاظمی بازی میکردم و همیشه به خاطر او شماره ۱۴ میپوشیدم که امسال ۴۱ شد. من از او خیلی چیزها یاد گرفتم که یک الگوی بزرگ است.
تجربه کار با کادر فنی شهرداری چطور بود؟
خیلی خوب؛ همه بادانش بودند و یاد گرفتیم مخصوصا سرمربی تیم.
همیشه که تا این ساعتها بیدار نمیمانی؟
نه؛ همیشه هفت صبح بیدار بودم و شبها زود میخوابم.
دیدگاه تان را بنویسید