کد خبر: 719573
|
۱۴۰۴/۰۳/۲۸ ۰۸:۳۰:۳۵
| |

عاقبت سیاه فرار با عشق اینترنتی

جوانی که به اتهام سرقت ۲۰کیلوگرم نقره دستگیر شده، گفت پس از عاشقی اینترنتی به همراه همسرش از خانه فرار کرده و در مشهد دچار مشکلات خاص شده است.

عاقبت سیاه فرار با عشق اینترنتی
کد خبر: 719573
|
۱۴۰۴/۰۳/۲۸ ۰۸:۳۰:۳۵

جوانی که به اتهام سرقت ۲۰کیلوگرم نقره با تلاش افسران زبده دایره تجسس کلانتری گلشهر مشهد دستگیر شده، گفت پس از عاشقی اینترنتی به همراه همسرش از خانه فرار کرده و در مشهد دچار مشکلات خاص شده است.

به گزارش روزنامه خراسن، متهم به سوالاتی درباره سرگذشت خود این گونه پاسخ داد.

*چندسال داری؟

۳۲ ساله هستم.

*تا چه مقطعی تحصیل کردی؟

تا پیش دانشگاهی درس خواندم.

*اهل کجایی؟در یکی از شهر های استان خراسان شمالی به دنیا آمدم.

*متاهلی؟

بله!

*با همسرت چگونه آشنا شدی؟

اینترنتی! در فضای مجازی یکدیگر را پیدا کردیم. اما خانواده ام مخالف ازدواج بودند.

*چرا؟

چون همسرم یک بار ازدواج کرده و طلاق گرفته بود،خانواده ام نمی خواستند من با یک زن مطلقه ازدواج کنم.

*پس چگونه باهم ازدواج کردید؟

فرارکردیم! حدود ۴ سال قبل در همان شهر کوچک خراسان شمالی  وقتیت دیدم خانواده های هر دو نفرمان با این ازدواج مخالف هستند ،تصمیم به فرارگرفتیم و با هم به مشهد آمدیم و در این جا با یکدیگر ازدواج کردیم.

*از همان زمان در کارگاه انگشتر سازی نقره مشغول کار شدی؟

بله! دنبال کا می گشتم که به کارگاه صاحبکارم در منطقه گلشهر مشهد رفتم و پس از گفت وگویی کوتاه مشغول کار شدم.

*پس چرا سرقت کردی؟

حقوقم کفاف مخارج زندگی ام را نمی داد. من بعد از فرار از خانه ،دچار مشکلات خاصی شده بودم چرا که در واقع از خانه طرد شدم و حامی نداشتم . از سوی دیگر هم تورم به شدت بالا می رفت . اجاره خانه ها افزایش می یافت. حتی همسرم تا سال قبل مشغول کار بود و از کودکان پرستاری می کرد به همین دلیل مجبور به سرقت از محل کارم شدم.

*اولین بار چه زمانی سرقت کردی؟

از حدود ۲سال قبل به سرقت روی آوردم و رکاب خالی انگشتر را به سرقت می بردم.سپس آن ها را ساچمه زنی می کردم(ناخالصی های نقره در روش ساچمه زنی گرفته می شود)و بعد از آن نقره های خالص را در بازار و با اعتباری که صاحبکارم داشت به فروش می رساندم! چون بقیه افرادی که در این شغل فعالیت می کنند معمولا یکدیگر را می شناسند.

*الان همه نقره ها را فروخته ای؟

نه! حدود۵ کیلوگرم از داخل خودرو و منزلم کشف شده است.

*ارزش نقره های سرقتی چقدر است؟

تا الان حدود یک میلیارد و ۸۰۰ تومان!

*خودرو را هم با فروش نقره های سرقتی خریدی؟

یک پژو۲۰۶ دارم.(دراین هنگام افسرپرونده حرف او را قطع کرد و گفت: ماشین لباس شویی،یخچال، جاروبرقی،تلویزیون۵۰اینچ، قالی و لوازم دیگری هم خریده و بقیه را هم برای مخارج زندگی هزینه کرده است.)

*اعتیاد داری؟

نه!موادمخدر مصرف نمی کنم! کلا اهل مواد نیستم!

*الان چگونه می خواهی خسارت صاحبکارت را جبران کنی؟

با زندان رفتن من که کاری درست نمی شود! کسی هم مرا حمایت نمی کند! تازه بعد از ۴سال برای اولین بار مادرم به مشهد آمد وبه قول خودش راضی شد اما من هنوز با دیگر اعضای خانواده ام هیچ ارتباطی ندارم! امیدوارم رضایت بدهد! رفتن من به زندان فایده ای ندارد!

*ولی هیچ آثاری از پشیمانی در چهره ات دیده نمی شود؟

باید کاری کنند که نه سیخ بسوزد،نه کباب! من الان هم اضطراب دارم و هم نمی خواهم دروغ بگویم. نباید به جایی کشیده شود که به زندان بروم!ولی نمی دانم پشیمانی را چطوری ابراز کنم!شاید ظاهر چهره ام این گونه است.

*فکر می کنی وقتی پدرت متوجه ماجرای سرقت شود چه واکنشی دارد؟

فقط با مادرم دعوا می کند! سر او داد می کشد که بیا! این هم از پسرت! یعنی بد اخلاقی هایش فقط برای مادرم است و گرنه من که اشتباهی کرده ام باید چوبش را هم بخورم!

*فکر می کردی دستگیر شوی؟

دیر و زود داشت ولی سوخت وسوز نداشت.

*همسرت در جریان سرقت ها بود؟

فقط به من می گفت این کار را نکن! خبر داشت ولی هیچ همکاری با من نمی کرد! او هم به خاطر سختی هایی که در زندگی اش کشیده است حال خوبی ندارد!

*شما که هر دو نفر کار می کردید،اگر دزدی نمی کردی چه اتفاقی می افتاد؟

خوب تورم داشت بالا نی رفت! اجاره خانه ها سنگین بود! چی بگم بالاخره گناهکارم!

*صاحبکارت تقریبا هم سن وسال خودت است ،مگر او برای زندگی خودش تلاش نکرده است؟

چرا! او یک سال از من بزرگ تر است ولی ...

*همسرت از دستگیری تو خبر دارد؟

کاری از دستش برنمی آید!او هم از خانواده خودش شانس نداشت!

*فکر نمی کردی خانواده ها دلیل منطقی برای ازدواج نکردن شما دارند؟

من این شخص را دوست داشتم! به دلیل آن ها کاری نداشتم!

*پس چرا فرارکردید؟

من خواستم این طوری پیش برود!

*یعنی هیچ راهی برای راضی کردن آن ها نبود؟

از این موضوع بگذرید!آن زمان من به مرز جنون رسیده بودم. من بیشتر روی توانایی های خودم حساب می کردم ...

با دستور مستقیم سرهنگ ابراهیم عربخانی(رئیس کلانتری گلشهر مشهد)با معرفی جوان متهم به سرقت ۲۰کیلو گرم نقره به مراجع قضایی،تلاش کارشناسان اجتماعی نیز برای گفت وگو با شاکی پرونده به منظور جبران خسارت ها وگذشت احتمالی وی آغاز شد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها