برادر و شوهرم با همدستی یکدیگر آدم کشتند

حکیمه 15 ساله بود که اولین فرزندش را به دنیا آورد. او دختری است که به همراه خانواده‌اش از افغانستان به ایران آمد و در ایران ازدواج کرد.

حکیمه به اتهام اختفای ادله جرم برادرش محاکمه می‌شود. این زن از زندگی‌اش برای اعتمادآنلاین می‌گوید:

 

*چه مدت است در ایران زندگی می‌کنی؟

وقتی هفت ساله بودم با خانواده‌ام به ایران آمدیم. در افغانستان ناامنی شد ما هم آمدیم ایران.

*غیرقانونی زندگی می‌کنید؟

من که بچه بودم ولی پدر و برادرهایم کار می‌کردند. کارت سبز گرفتند.

*چند ساله بودی که شوهر کردی؟

11 سالم بود. پدرم من را به یکی از همشهری‌هایش داد. من او را نمی‌شناختم ولی پدرم گفت باید شوهر کنم و من هم قبول کردم.

*چند خواهر و برادر داری؟

13 بچه هستیم. سه دختر و بقیه پسر هستند.

*خواهرهای دیگر هم زود ازدواج کردند؟

ما همگی قبل از 20 ساگی ازدواج کردیم.

*چند بچه داری؟

چهار بچه دارم. همگی پسر هستند.

*درباره اتهامت توضیح بده، چرا بازداشت شدی؟

برادرم یک نفر را کشته بود من هم همه چیز را مخفی کردم، برای همین بازداشت شدم. البته آزادم کردند ولی باید محاکمه شوم.

*چرا برادرت قتل کرد؟

نمی‌دانم. ولی پدرم رفته افغانستان که رضایت بگیرد.

*شوهرت از اینکه در این موضوع دخالت کردی ناراحت نشد؟

ناراحت نشد. خودش هم همدست بود. با برادرم دوتایی کشته بودند.

*پس چطور نمی‌دانی چرا مرتکب قتل شدند؟

سر مواد و این چیزها بود.

*برادرت معتاد است؟

نه معتاد نیست، با شوهرم تریاک می‌فروختند.

*حالا بچه‌هایت کجا هستند؟

با پدرم زندگی می‌کنند.

*فکر می‌کنی آزاد شوی؟

فعلاً که پدرم وثیقه گذاشته و آزاد شده‌ام. حالا شاید هم آزاد بمانم نمی‌دانم چه شود. پدرم گفت بعد از اینکه مشکل برادرم را حل کرد به من کمک می‌کند.