جدیدترین درام در مادرید؛ رئال واقعا چه می خواهد؟
فصلهای پرآشوب - که یا با موفقیت خارقالعاده تمام می شوند یا با ناکامی دردناک - تبدیل به بخشی از DNA باشگاه شدهاند.
حتی برای رئال مادرید هم این هفته، هفتهای فوقالعاده پرتنش و پرحادثه بوده است. تنشها و آشفتگیها پیرامون ژابی آلونسو بعد از شکست خانگی فاجعهبار ۲ -۰ مقابل سلتاویگو در لالیگا به اوج رسید.
به گزارش «اعتماد» و به نقل از رسانههای انگلیسی زبان، این شکست، جایگاه او را بعد از یک دوره نتایج ضعیف - که باعث شده مادرید چهار امتیاز از بارسلونای رقیب عقب بیفتد - به خطر انداخت.
آلونسو در آستانه برکناری قرار داشت، اما چهارشنبه پس از شکست نزدیک و دردناک ۲-۱ مقابل منچسترسیتی در برنابئو، فعلا از اخراج گریخت. همانطور که اتلتیک روز پنجشنبه گزارش داد، یک عملکرد و نتیجه ضعیف مقابل آلاوس در این آخر هفته ممکن است به اخراج او منجر شود.
این موضوع شاید برای بسیاری عجیب باشد، چراکه فلورنتینو پرس تنها از ماه مه آلونسو را منصوب کرده بود.
آلونسوی ۴۴ساله که جانشین کارلو آنچلوتی شده، شروع به اجرای رویکردی تاکتیکی مدرنتر کرده بود. مدیریت باشگاه از تلاشهای او برای تحمیل نظم و ساختار بیشتر به تیم حمایت میکرد و برخی چهرههای ارشد باشگاه معتقد بودند روش او برای فوتبال مدرن ضروری است.
همهچیز هم خوب به نظر میرسید: مادرید با پیروزی ۲-۱ مقابل بارسا در ۲۶ اکتبر، 5 امتیاز در صدر جدول جلو افتاده بود. تا آخر هفته بعد، آنها ۱۴ پیروزی در ۱۵ بازی کسب کرده بودند.
اما همهچیز بهطرزی باورنکردنی سریع از هم پاشید. پس از پیروزی مقابل بارسا، اتلتیک خبر داد که چند ستاره بزرگ تیم از سبک مدیریتی سختگیرانه و تکنوکراتیک آلونسو ناراضیاند. بعد از آن مادرید فقط دو برد در 8 مسابقه به دست آورد و از شدت و انرژی مورد انتظار خبری نبود.
تنها یک برد در پنج بازی لالیگا باعث شد بارسا با چهار امتیاز اختلاف صدرنشین شود، و شکست چهارشنبه مقابل سیتی نیز جایگاه خودکار آنها در لیگ قهرمانان را به خطر انداخت. فضا در اطراف برنابئو بسیار ملتهب است. پرس پیش از این هم چند بار تصمیمات سریع و قاطع گرفته است.
رافا بنیتز که در تابستان ۲۰۱۵ سرمربی شد، در ژانویه بعد و با قرار داشتن در رتبه سوم لالیگا و چهار امتیاز اختلاف تا صدر، اخراج شد؛ شکست ۴-۰ مقابل بارسا در برنابئو اعتبار او را نابود کرده بود. تصمیم پرس خیلی زود نتایج خود را نشان داد. زینالدین زیدان - که هیچ تجربه مربیگری سطح اول نداشت - جانشین بنیتز شد و سه قهرمانی پیاپی لیگ قهرمانان اروپا را از ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ کسب کرد، پیش از آنکه به شکلی مبهم کنارهگیری کند.
جولن لوپتگی حتی از بنیتز هم کمتر دوام آورد. او پس از ۱۴ بازی در فصل ۱۹-۲۰۱۸ و شکست ۵-۱ مقابل بارسا اخراج شد. سانتیاگو سولاری چهار ماه مربی موقت بود تا اینکه شکست ۴-۱ مقابل آژاکس در لیگ قهرمانان حکم کنار گذاشتن او را امضا کرد. زیدان در مارس ۲۰۱۹ بازگشت، اما دیر شده بود و فصل بدون هیچ جام مهمی پایان یافت.
فصلهای پرآشوب - که یا با موفقیت خارقالعاده تمام میشوند یا با ناکامی دردناک - تبدیل به بخشی از DNA باشگاه شدهاند، بهویژه از زمان آغاز ریاست پرس در سال ۲۰۰۰.
سالهای اخیر نشانههایی از یادگیری و پیشرفت هم داشته است. دوران کهکشانی نخست بیشتر با خرید ستارههای بزرگ مانند فیگو، زیدان و بکام شناخته میشود. اما دهه اخیر با تصمیمگیری آرامتر و استراتژیکتر همراه بوده و سیاست باشگاه جذب بهترین استعدادهای جوان جهان (وینیسیوس، بلینگام، میلیتائو…) و استفاده از فرصتهای بازار (امباپه، کورتوا، ترنت الکساندر - آرنولد) بوده است. پرس در سالهای اخیر صبورتر نیز شده است.
در فصل ۲۲-۲۰۲۱، با وجود شکستهای شرمآور مقابل شریف تیراسپول و اسپانیول، آنچلوتی اخراج نشد.
در بهار همان سال، سلسله ریمونتاداهای معجزهوار مقابل PSG، چلسی و سیتی رخ داد و سپس پیروزی مقابل لیورپول در فینال رقم خورد.
در برنابئو، همهچیز خیلی سریع بین شادی و بحران در نوسان است ؛ گاهی در طول همان ۹۰ دقیقه.
در دیگر باشگاههای بزرگ اروپا معمولا چنین نیست؛ باشگاههایی مانند سیتی، بایرن، آرسنال، لیورپول یا PSG به پایداری و پروژههای بلندمدت پایبند هستند.
اما در مادرید، تحت مدیریت پرس، نه پروژه بلندمدت وجود دارد و نه زمانی برای توجیه مشکلات، حتی مشکلاتی مثل مصدومیتهای گسترده.
در هیچ باشگاه دیگری، رییس اینقدر قدرت ندارد و تصمیمها اینقدر سریع و بیرحمانه گرفته نمیشوند. این محیط کار را برای هر مربی بهشدت دشوار میکند. طبیعی است که آلونسو و دستیارانش نتوانند همه را - در رختکن و مدیریت - فورا متقاعد کنند که تغییراتشان لازم است. فضا کاملا متفاوت از حمایت و آرامشی است که در بایرلورکوزن داشتند.
در مادرید فقط یک چیز مهم است: پیروزی. عدم موفقیت، قابلقبول نیست. این شیوه شاید غیرمنطقی به نظر برسد، اما طی ۲۵ سال گذشته یکی از موفقترین فرمولها در اروپا بوده است.
مادرید هفت قهرمانی از ۱۵ قهرمانی خود در لیگ قهرمانان را در دوران پرس کسب کرده است؛ رکوردی بینظیر.
در ردههای بعدی: میلان ۷، بایرن ۶، لیورپول ۶، بارسا 5 .
البته این رویکرد ضربهزننده به ثبات هفتگی لازم برای قهرمانی لیگ داخلی است. اما حتی در لالیگا هم ۷ قهرمانی کسب کردهاند.
بهنظر میرسد پرس از جنبه نمایشی فوتبال هم لذت میبرد؛ رییس همهکارهای که با قدرتی شبیه امپراتور روم، سرنوشت مربی و حتی بزرگترین ستارهها را تعیین میکند. این موضوع به اسطورهسازی مادرید کمک میکند و آن را از سایر باشگاهها، حتی بارسلونا، متمایز میسازد. این شدت درام رابطه عاطفی عمیقی با هواداران - ۸۰ هزار سوسیوی حاضر در برنابئو و میلیونها هوادار جهانی - ایجاد میکند. چنین وفاداری باعث شده مادرید از نظر تجاری بزرگترین باشگاه دنیا باشد؛ تنها باشگاهی که درآمد بیش از یک میلیارد یورو داشته است. برنابئو جدید نیز به یکی از بزرگترین میدانهای ورزشی جهان تبدیل شده است. پرس در حال حاضر در میانه اجرای طرحی تاریخی برای تغییر مدل مالکیت باشگاه است و قصد دارد برای اولینبار سرمایهگذاری خارجی را بپذیرد. قرار است ماههای آینده رأیگیری هواداران برگزار شود. در شرایط عادی، مدیران باشگاهها در چنین دوره حساسی دنبال آرامشاند، نه درگیر کردن خود با موضوعاتی مثل احتمال برکناری سرمربی. اما پرس در نشست سالانه اخیر، جزییات زیادی ارائه نکرد و بیشتر ۹۰ دقیقه را به حمله به دشمنان فرضی مانند لالیگا، یوفا و بارسا گذراند تا هواداران را پشت سر خود متحد کند.
اینکه عامدانه بوده یا نه، ولی ایجاد تردید علنی درباره آینده آلونسو نتیجه مثبتی داشت: تیم در بازی مقابل سیتی با شدت و تعهد بیشتری بازی کرد و بعد از بازی هم بازیکنان بزرگی مثل رودریگو، بلینگام و کورتوا قاطعانه از او حمایت کردند.
این اتحاد چقدر دوام آورد؟ باید دید. اما یک چیز قطعی است: در مادرید همیشه درام وجود دارد.
این رئال مادرید است؛ جایی که هر سال یا همهچیز به دست میآید یا همهچیز از دست میرود؛ و معمولا یا فصل یک فاجعه کامل است یا یک قهرمانی دیگر در لیگ قهرمانان.
دیدگاه تان را بنویسید