استقلال و پرسپولیس؛ میراثی ملی که شایسته احترامند
باشگاههای استقلال و پرسپولیس، نه تیمهایی محدود به تهران، بلکه نمادهایی ملی هستند که در سراسر ایران میلیونها هوادار پرشور دارند.
سیدمحیالدین حسینیمقدم کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه در روزنامه اعتماد نوشت: اظهارات جنجالی آقای ابراهیم رضایی، نماینده محترم دشتستان درباره باشگاه پرافتخار استقلال، موجی از اعتراض و انتقاد را در میان میلیونها هوادار این تیم و جامعه فوتبال کشور برانگیخت. اینکه باشگاهی با این پیشینه و جایگاه، «بیخاصیت» خوانده شود، نهتنها به هواداران آن توهین است، بلکه بیتوجهی به نقش نمادین این باشگاه در هویت ملی ایرانیان را نشان میدهد. استقلال و پرسپولیس، فراتر از ورزش بخشی از فرهنگ و اتحاد اجتماعی کشور هستند. چنین اظهاراتی، بهجای حل مشکلات، بر آتش اختلافات میدمد. در این یادداشت تلاش میکنیم با زبانی شیوا و منطقی، به ابعاد مختلف این موضوع بپردازیم و پاسخی تحلیلی ا رائه بدهیم
۱- استقلال و پرسپولیس؛ فراتر از مرزهای جغرافیایی
باشگاههای استقلال و پرسپولیس، نه تیمهایی محدود به تهران، بلکه نمادهایی ملی هستند که در سراسر ایران میلیونها هوادار پرشور دارند. از بوشهر و خوزستان گرفته تا سیستان و بلوچستان و آذربایجان، عشق به این دو باشگاه قلبهای مردم را به هم پیوند میدهد. این دو باشگاه، ستونهای اصلی فوتبال ایران در آسیا و جهان هستند. موفقیتهایشان موجی از شادی و غرور در کشور ایجاد میکند، و شکستهایشان اشک بر چشمان میلیونها نفر جاری میسازد. آیا شایسته است تیمهایی که سالها پرچم ایران را در میدانهای بینالمللی برافراشتهاند با چنین الفاظی مورد خطاب قرار بگیرند؟ نقد، اگر منصفانه و سازنده باشد، میتواند راهگشای مشکلات شود، اما تخریب و توهین به این باشگاهها، به معنای نادیده گرفتن جایگاه اجتماعی و فرهنگی آنهاست.
۲- مالکیت تحمیلی؛ تصمیماتی
بدون حضور هواداران
تصمیم به واگذاری استقلال به «هلدینگ خلیجفارس» و پرسپولیس به بانکها، نه با نظر هواداران، بلکه پشت درهای بسته و توسط نهادهای بالادستی اتخاذ شده است. هواداران این دو باشگاه، که مالک واقعی و معنوی آنها هستند، از این تصمیمات کنار گذاشته شدهاند و هیچ نقشی در آن نداشتهاند. این سوال مطرح میشود که چرا با وجود اعلام آمادگی سرمایهگذاران خصوصی برای خرید سهام کامل این باشگاهها، چنین فرصتی فراهم نشده است؟ چرا این دو باشگاه بزرگ که میتوانند از طریق خصوصیسازی واقعی به شفافیت و استقلال مدیریتی دست یابند، به نهادهایی واگذار شدند که نه تخصصی در ورزش دارند و نه ارتباطی با هواداران؟ خصوصیسازی واقعی، نهفقط مشکلات مالی این دو باشگاه را برطرف میکرد، بلکه به شفافیت مالی، پاسخگویی و تقویت مدیریت حرفهای نیز میانجامید. بهتر بود نماینده محترم، به جای انتقاد از بودجه تخصیصیافته به استقلال، از مسوولان مرتبط مطالبهگری میکردند تا مسیر خصوصیسازی این باشگاهها هموار شود.
۳- حق پخش تلویزیونی؛ زخمی که سالها درمان نشده است
یکی از مسائل اساسی که همواره باشگاههای ایرانی، بهویژه استقلال و پرسپولیس، با آن روبهرو بودهاند، موضوع حق پخش تلویزیونی است. در فوتبال حرفهای دنیا، حق پخش تلویزیونی یکی از منابع اصلی درآمد باشگاهها به شمار میرود. اما در ایران، باشگاهها از این منبع حیاتی درآمد محرومند، درحالی که صداوسیما از مسابقات فوتبال برای جذب مخاطب و درآمدزایی استفاده میکند. این ناعدالتی آشکار، باشگاههای بزرگ کشور را به حمایتهای دولتی و منابع غیرشفاف وابسته کرده است. چرا نماینده محترم دشتستان درباره این موضوع سکوت کردهاند؟ آیا بهتر نبود به جای انتقاد از بودجه باشگاه استقلال، به ریشه مشکلات مالی فوتبال ایران بپردازند و موضوع حق پخش را در دستور کار خود قرار بدهند؟ پرداخت حق پخش تلویزیونی، میتواند بخش بزرگی از مشکلات مالی باشگاهها را برطرف کند و وابستگی آنها به نهادهای دولتی را کاهش بدهد. این راهحل، نه فقط به استقلال و پرسپولیس، بلکه به تمامی باشگاههای فوتبال کشور کمک خواهد کرد.
۴- هواداران؛ بزرگترین سرمایه فوتبال
هواداران، پشتیبان و حامی واقعی روح و قلب فوتبال هستند. استقلال و پرسپولیس، از جنس یک تیم ورزشی نیستند؛ آنها بخشی از فرهنگ و هویت اجتماعی این ملت هستند. میلیونها نفر در سراسر کشور، از کودکان گرفته تا سالمندان، زندگی روزمره خود را با عشق به این باشگاهها گره زدهاند. هرگونه اظهارنظر توهینآمیز علیه استقلال و پرسپولیس، بیاحترامی به احساسات و عواطف میلیونها نفر از مردم ایران است. نماینده محترم باید بدانند که چنین سخنانی، به جای کمک به حل مشکلات، تنها شکاف میان مردم و مسوولان را عمیقتر خواهد کرد.
۵- استقلال و پرسپولیس؛ قربانیان تصمیمات غیرکارشناسی
وضعیت فعلی باشگاه استقلال، نتیجه تصمیمات مدیریتی و ساختار معیوب فوتبال ایران است. هواداران و بدنه این باشگاه، هیچ نقشی در واگذاری آن به هلدینگ خلیجفارس نداشتهاند. هر آنچه امروز به عنوان مشکل مالی یا مدیریتی مطرح میشود، حاصل تصمیماتی است که در سطح کلان گرفته شده است. انتقاد از وضعیت این دو باشگاه، باید متوجه کسانی باشد که این تصمیمات را اتخاذ کردهاند، نه هوادارانی که در هر شرایطی، با عشق و فداکاری از تیم محبوب خود حمایت میکنند.
۶- نقد سازنده؛ راهی برای اصلاح، نه تخریب
انتقاد از وضعیت مالی و مدیریتی باشگاهها، وظیفهای است که باید با دقت، انصاف و احترام انجام شود. ادبیات توهینآمیز و عباراتی مانند «بیخاصیت» و «پرحاشیه» تنها به اختلافات دامن میزند و هیچ کمکی به رفع مشکلات نمیکند. نماینده محترم دشتستان بهتر بود به جای چنین عباراتی، با زبانی منطقی و محترمانه، به ریشه مشکلات اشاره کرده و راهحلهای قابل اجرا ارائه میکرد. نقد سازنده، میتواند مسیری روشن برای اصلاح فراهم کند، اما تخریب بیمنطق، تنها به آشفتگی بیشتر خواهد انجامید.
استقلال و پرسپولیس، فراتر از فوتبال
اظهارات نماینده دشتستان درباره باشگاه استقلال، بیتوجهی به جایگاه ملی این باشگاه و میلیونها هوادار آن است. استقلال و پرسپولیس، فراتر از تیمهای فوتبال، گنجینهای ملی هستند که روح ایرانیان را در میدان ورزش متجلی میکنند. به جای تخریب این باشگاهها، باید به مسائل بنیادی فوتبال ایران پرداخته شود؛ مسائلی مانند حق پخش تلویزیونی، خصوصیسازی واقعی، شفافیت مالی و اصلاح ساختار مدیریتی. استقلال و پرسپولیس متعلق به مردمند و باید به خواستههای هواداران آنها احترام گذاشته شود. این دو باشگاه، افتخار فوتبال ایرانند. بیایید به جای تخریب، برای سربلندی آنها تلاش کنیم. استقلال و پرسپولیس، دو تیم عادی و معمولی نیستند؛ بلکه بخشی از هویت و غرور ملی ما هستند.
دیدگاه تان را بنویسید