بهروز غریب‌پور، نویسنده و کارگردان، در گفت‌وگوی ویدئویی با «اعتماد»:

در طول این سال‌ها تمام انگ‌ها را داشته‌ام/ برای اجرای اپرای عاشورا به مجوز ماورایی احتیاج داشتیم/ خیلی‌ها گارد گرفتند که اجرای اپرای عاشورا تصمیمی برای نابودی تشیع است

بهروز غریب‌پور به بهانه اجرای اپرای «عاشورا» از مشکلاتی می‌گوید که در طول این سال‌ها با آنها مواجه بوده، مشکلاتی که بخش عمده‌ای از آنها به نگاه مدیران به تئاتر و تئاتر عروسکی و رفتن او به سمت موضوعاتی همچون واقعه عاشورا برمی‌گردد.

کد خبر: 567464
|
۱۴۰۱/۰۵/۱۶ ۱۱:۰۰:۰۰
| |

بابک احمدی- بهروز غریب‌پور، نویسنده و کارگردان، می‌گوید مسئولان، مردم و حتی نمایشگران عروسکی تصور غلطی از نمایش عروسکی دارند و فکر می‌کنند تئاتر عروسکی برای شادمانی و خاص بچه‌هاست. او در این گفت‌وگو به بهانه اجرای اپرای عاشورا از مشکلاتی می‌گوید که در طول این سال‌ها با آنها مواجه بوده، مشکلاتی که بخش عمده‌ای از آنها به نگاه مدیران به تئاتر و تئاتر عروسکی و رفتن او به سمت موضوعاتی همچون واقعه عاشورا برمی‌گردد. او با اشاره به برخوردهایی که طی چند دهه گذشته-هم به عنوان یک مدیر فرهنگی و هم به عنوان یک کارگردان تئاتر- با او شده و همچنین ممیزی‌ها بزرگ‌ترین مشکل را فقر مدیریت عنوان می‌کند و می‌گوید: «ما مدیر لایق نداریم، مدیر لایق باید شجاعت، شناخت و قدرت ریسک داشته باشد».

گفت‌وگوی ویدئویی با بهروز غریب‌پور را در ادامه ببینید.

چکیده گفت‌وگو با بهروز غریب‌پور

*مسئولین، مردم و نمایشگران عروسکی تصور غلطی از نمایش عروسکی دارند؛ این تصور غلط هم شامل شیوه، هم محتوا و هم مخاطب می‌شود

*تصور غلط این است که تئاتر عروسکی برای شادمانی و خاص بچه‌هاست

*اجرای تئاتر مذهبی و قدسی الزاماً سنتی نیست، می‌توانید مدرن کارگردانی کنید اما محتوای شما یک امر قدسی متعلق به هزار سال پیش باشد

*در تعزیه همچنان امکانات کشف‌نشده زیادی وجود دارد

*ظرفیت‌های تعزیه از نظر موضوعی و اجرایی هنوز کشف نشده است، تعزیه‌خوان‌های ما در عسرت کار می‌کنند و اگر به آنها امکانات داده شود اجراهای باشکوهی دارند

*«رستم و سهراب» را کار کردم که بگویم اپرای عروسکی این است، اما بعد همه یادشان رفت

*گفتم می‌خواهم اپرای عاشورا را اجرا کنم، گفتند اصلاً امکان اجرای عاشورا به شکل عروسکی وجود ندارد

*«مکبث» را با اندوخته خودم و همت گروه کار کردیم و پولی به ما ندادند

*یکی از برنامه‌های اعلامی من در مرکز تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نمایش سایه‌ای عاشورا بود که آنجا هم این اتفاق نیفتاد

*وقتی موسیقی کار را ضبط کردم و کار زیبای بهزاد عبدی شنیده شد همه به صرافت افتادند خوب است این کار اجرا شود، ولی برای اجرای اپرای عاشورا به مجوز ماورایی احتیاج داشتیم

*حاج‌آقا انصاریان را آقای امیرنیا دعوت کرد و گفتند اگر ایشان اجازه بدهد کار اجرا می‌شود، در غیر این صورت پرونده کار بسته می‌شد

*آنهایی که انگ سازشکاری به ما می‌زنند یادشان می‌رود برای اپرای عاشورا که اساساً از نظر محتوایی به مذاق خیلی‌ها باید جور باشد خیلی‌ها گارد گرفتند که اجرای آن تصمیمی برای نابودی تشیع است

*ده دقیقه‌ای از کار گذشته بود که دیدم آقای انصاریان عمامه‌شان را گذاشتند روی صندلی جلویی، بعد دیدم شانه‌هایشان می‌لرزد، بعد از چند دقیقه‌ای برگشت و گفت: آقای غریب‌پور شما من آخوند را گریاندید، این شد که کار اجرا شد

*یکی از دلایل به تعویق افتادن ایده‌ای که از سال ۵۸ در نظر داشتم این بود که موانع خیلی زیاد بود

*آن موقع کیهان نوشته بود بهروز غریب‌پور نه از خانه هنرمندان ایران استعفا می‌دهد، نه اپرای عاشورا را روی صحنه می‌آورد. می‌خواهد وجیه المله شود. من هم استعفا دادم و هم عاشورا را روی صحنه بردم

*دیدم اهل تسنن این نعمت آیین و مراسم زیبای دراماتیک را ندارند، اصلاً برای من در اینجا مرزی بین تسنن و تشیع وجود نداشت

*در مریوان عده‌ای از اهل تسنن روز عاشورا روزه می‌گیرند

*اپرای عاشورا یک اثر سفارشی نیست

*کل هزینه آماده شدن اپرای عاشورا ۱۵۰ میلیون تومان بود، آیا برای ۱۵۰ میلیون تومان کسی کل شرافت و هستی و باورش را می‌فروشد؟

*افراد زیادی هستند که برای یک اجرای عروسکی ریسک نمی‌کنند

*در تاریخ تئاتر ایران می‌بینید که حداقل ۴۵۰ بار رستم و سهراب برای صحنه نوشته شده، اما حتی یک دفعه هم برای کار عروسکی نبوده است

*کار عروسکی از یک طرف ریسک هنری دارد و از طرفی ریسک مسئولان را طلب می‌کند؛ مثلاً می‌گفتند توی برای عروسک‌ها یک میلیارد تومان هزینه کردی؟ این ریسک‌ها وجود داشت که چرا بهروز غریب‌پور به سمت تئاتر عروسکی رفت و یا چرا باید برای تئاتر عروسکی که ناشناخته است بودجه گذاشت

*عدم درک موضوع کارم همیشه یکی از موانع بزرگ من بوده است

*در اپرای سعدی بعداً برایم معلوم شد که مساله آنها صدای زن نیست، می‌گفتند آن خواننده که فلان کار را کرده نباید باشد

*به آقای مسجدجامعی، شریف‌خدایی و آقای کاظمی گفتم هزار مانع برای اجرای زنده اپرا وجود دارد در حالی که در اپرای عروسکی این موانع را حل می‌کنم

*زمانی که آقای علم‌الهدی تولیت آستان قدس رضوی بودند من اپرای رستم و سهراب را در مشهد اجرا کردم و مشکلی پیش نیامد

*الان اگر اپرای عاشورا به مشهد دعوت شود من با هواپیما و قطار و اینها نخواهم رفت، با سر می‌روم، چون ما وظیفه توسعه زبانی را داریم که عاشق آن هستیم، خب، برای این من حاضرم هر نوع فداکاری را انجام دهم

*من مدیر مرکز تئاتر عروسکی بودم و دیدم صدایی در لابی ما می‌آید که «غریب‌پور کمونیست اعدام باید گردد»، همین گروه رفتند در منظریه- شهید باهنر فعلی- و همین شعار را با تعداد کثیری دادند، من کجا کمونیست بودم؟ خودم هم نفهمیدم

*در طول این سال‌ها تمام انگ‌ها را داشته‌ام

*در مورد فرهنگسرای بهمن می‌گفتند غریب‌پور در آنجا تمرین ریاست‌جمهوری کردستان آزاد را می‌کند، در حالی که من اصلا جانم به جان ایران بسته است

*وقتی به کردستان می‌رفتم به من می‌گفتند شما هم تغییر مذهب دادید و هم تغییر زبان

*من افتخارم این است که اولین سنگ بنای تماشاخانه کودک و نوجوان را در این مملکت گذاشتم

*من در اوج این انگ‌ها «دونده» را نوشتم، «دونده» نمادی از بهروز غریب‌پور است

*من جزو معدود شخصیت‌هایی در فرهنگ ایران هستم که اوایل انقلاب در حوزه علمیه قم تئاتر و سینما درس دادم

*پاپ زمانی که من در ایتالیا بودم یکی از افتخاراتش این بود که ۱۶ فیلم مستند و داستانی ساخته و قهرمان اسکی است، چه کسی می‌گوید یک آخوند فقط باید بلد باشد روضه بخواند؟

*نسل ما در جهانی به دنیا آمد که دنبال شناسنامه خودش می‌گشت

*وقتی سال ۱۳۴۹ وارد دانشکده شدیم با دانشجویانی که کنکور می‌دهند و وارد دانشگاه می‌شوند خیلی فرق داشتیم. ما با یک عقبه وارد دانشگاه می‌شدیم

*زمانی که در سال ۱۳۴۹ یک گروه خیمه‌شب‌بازی را به دانشگاه تهران دعوت کردم خیلی از استادان ما خیمه‌شب‌بازی ندیده بودند

*دون شأن خودمان می‌دانستم پیتر بروک بیاید و به ما بگویید نمایش تخت حوضی شما خیلی خوب است

*بیضایی سهم بزرگی در شناساندن نمایش ایرانی دارد

*چرا نمی‌گذارید نمایشنامه‌نویسان ایرانی رشد کنند؟ چرا روی مضامین ملی و داستان‌های ملی کار نمی‌کنید؟

*ما فقر مدیریت داریم، اگر مدیری قدرت ریسک نداشته باشد و نتواند به وزیر بگوید چقدر باید قیچی کنیم و چرا این قیچی دست ماست کاری پیش نمی‌رود

*دقیقاً نمی‌دانم «همای همایون» چقدر سانسور خواهد شد اما اگر قرار باشد دچار سانسور شود آن را کار نخواهم کرد

*مرکز هنرهای نمایشی با سیلی از اپرای عاشورا استقبال کرد، گفتند این مجوز ندارد، گفتم ۱۴ سال است اجرا می‌شود

*اشتباه بزرگ کسانی که در مورد ما داوری می‌کنند این است که نمی‌دانند ما برای روی صحنه بردن یک کار چقدر باید زجر بکشیم

*ما مدیر لایق نداریم، مدیر لایق باید شجاعت، شناخت و قدرت ریسک داشته باشد

*۴ یا ۵ سال از ساخت «اردک‌لی» می‌گذرد اما امکان نمایش آن را ندارم

*من سال ۵۸ که می‌گفتند مرگ بر غریب‌پور کمونیست و گریه می‌کردم را چشیده‌ام و اصلا این‌طوری نیست که الان بگویم تو را به خدا به من یک اجرا بدهید

*یکی از این مدیران می‌گفت شما تشریف نیاوردید پیش من؟ من گفتم بیایم پیش شما بگویم چی؟ در حالی که ایشان باید بیایید خدمت من

*فکر می‌کنید من باید بیایم و پیش شما عرض ادب کنم؟ کور خوانده‌اید

*یکی از جنبه‌های بسیار زیبای عاشورا خطبه حضرت زینب(س) است و ان‌شاءالله این را در اجرا خواهید دید

*حضرت زینب(س) چاپلوسان، ریاکاران و دزدان را خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید شما از تخت فرو خواهید افتاد برای اینکه شما خدا و دین را فروختید

*ارزش امام حسین(ع) به عنوان یک ایرانی برای من این است که فارغ از هر دین و مذهب و زبان و محدودیت برای آقایان پیام دارد، اما گوش نمی‌کنند

*مگر تئاتر روشنگر نیست، مگر تئاتر شما را به سرزمین دیگری نمی‌برد، مگر شما را با واقعیت آشنا نمی‌کند، مگر نمی‌خواد شما رشد و ترقی کنید؟ چرا برای مردم خودمان نمی‌توانیم تئاتر اجرا کنیم؟

 

تصویر و تدوین: مهرداد آلادین

دیدگاه تان را بنویسید