کد خبر: 454645
|
۱۳۹۹/۱۰/۰۶ ۱۳:۴۰:۲۷
| |

ایرج رامین‌فر:

«بهرام بیضایی» شخصی‌ترین فیلم‌ها را در سینمای ایران ساخت

ایرج رامین‌فر، مدیر هنری آثار بهرام بیضایی گفت: می‌توانم بگویم که او شخصی‌ترین فیلم‌ها را در سینمای ایران ساخت؛ فیلم‌هایی براساس علایقش به شناخت تاریخ پنهان و هویت انسان در فضاهای معلق بین واقعیت و خیال و کابوس؛ دنیای واقع‌گرایانه و مستند و روزمره جایگاهی در فیلم‌هایش ندارد.

«بهرام بیضایی» شخصی‌ترین فیلم‌ها را در سینمای ایران ساخت
کد خبر: 454645
|
۱۳۹۹/۱۰/۰۶ ۱۳:۴۰:۲۷

اعتمادآنلاین| تورق کارنامه (سینمایی) بیضایی مهم‌ترین نکته‌ای را که به ذهن می رساند، فصل مشترک بعضی افراد حرفه‌ای و شناخته شده سینما با این کارگردان در اکثر آثارش است که ارزش و بایستگی آنها در شکل‌گیری و بنیاد بصری فیلم‌های این کارگردان اگر بیشتر از مولف آن نباشد در شکل‌گیری گنجینه‌های ماندگار بیضایی بسیار مهم و پراهمیت جلوه می کند از دستیار کارگردان گرفته تا مدیر فیلمبرداری و مدیر هنری و حتی بسیاری از بازیگران فیلم‌هایش.

ایرج رامین‌فر یکی از این افراد شناخته شده و کارآمدی است که در اکثر پروژه‌های بیضایی با او همدلانه همکاری داشته و آن‌طور که خودش می‌گوید بسیار از او آموخته. با او گفت‌وگویی انجام دادیم و نظرش را درباره تاثیرگذاری و اهمیت این کارگردان جویا شدیم که پیش روی شماست.

*شما یکی از قدیمی‌ترین همکاران بهرام بیضایی هستید، یعنی از همان اولین پروژه‌هایی که این کارگردان کارش را در سینما شروع کرد طراحی صحنه و لباس فیلم‌های او برعهده شما بود، انگار ایشان باعث ورود شما به سینما شد؟

اواخر دهه چهل شمسی دانشجوی دانشگاه دراماتیک بودم و در رشته طراحی صحنه تئاتر درس می‌خواندم، همکاری و اولین تجربه جدی من با بهرام بیضایی از فیلم «غریبه و مه» شروع شد که به نظرم او ریسک بزرگی کرد که در فیلمی با فضاهای خاص و متفاوت و طراحی و ساخت کامل دکور -دهکده قدیمی ساحلی- از من که جوانی بودم جویای نام! به عنوان طراح و مشاور معماری فیلم استفاده کرد....

آن زمان‌ها عنوان طراح صحنه و لباس غیر از چند فیلم تاریخی در سینمای ایران به عنوان یک عامل مهم بصری و از دیدگاه هنری باب نشده بود و تهیه‌کنندگان هم حضور طراح صحنه را یک‌جور ادا و ژست روشنفکرانه تلقی می‌کردند! البته جز چند استثنا- مسائل لوکیشن و صحنه‌آرایی فیلم بیشتر به‌وسیله شخص کارگردان و گاه فیلمبردار انجام می‌شد که چه چیزی در کادر باشد، چه چیزی نباشد یا چه چیزی کجا باشد.

دقیقا خاطرم هست که سال 1349 بود که با دلهره و وسواس بسیار همکاری با بیضایی را در فیلم «غریبه و مه» ‌پذیرفتم تا با زبان بیانی این هنر هفتم و فیلمسازی آشنا شوم و بسیار از او آموختم و این شد اولین تجربه مهم همکاری من برای ورود به سینمایی که هنوز برای من هنری ناشناخته است. از آن به بعد بود که همکاری با استاد که به معنی کامل کلمه یک فیلمساز کمال‌گرا و ناب است برای من در عین سختی‌هایش جذابیت و تجربه زیادی به‌ همراه داشت.

*و این همکاری ادامه پیدا کرد.

غیر از «رگبار» و«چریکه تارا» در بقیه فیلم‌های او که متاسفانه تعدادش در کارنامه کارگردان مولفی مثل بیضایی بسیار اندک است به عنوان طراح صحنه و لباس همکاری کردم.

ما تقریبا یک گروه ثابتی بودیم که جدای از فیلمسازی دوست هم بودیم و البته در زمان‌های زیاد و طولانی که با هم کار نمی‌کردیم همیشه بحث‌ها و صحبت‌های زیادی داشتیم که چطور دور هم جمع شویم و یکی از ده‌ها فیلمنامه بیضایی را با بودجه کمتر از روال معمول شروع کنیم. همیشه این وضیعت من را یاد فیلم هفت سامورایی ساخته کوروساوا می‌انداخت.

*خیلی از صاحب‌نظران معتقدند نگاه بیضایی در فیلمسازی منحصر‌به‌فرد است و جهان‌بینی خاص خودش را دارد. به نظر شما آن چیزی که بیضایی را متمایز از دیگر کارگردانان می‌کند، چیست؟ اندیشه و تفکر بیضایی در خلق لحظات بصری حاکی از چیست؟

من سینما را به دو بخش هنری و تجاری تقسیم نمی‌کنم، فکر می‌کنم در هر ژانری باید فیلم «خوب» ساخته شود. هر کارگردانی دیدگاه و جهان‌بینی خاص خودش را نسبت به واقعیت و زندگی دارد و فیلم‌هایش اگر تداوم داشته باشد منعکس‌کننده تفکر و برداشت‌شان از موقعیت انسان و گاه سوالات بی‌جواب آنها از معنی زندگی است.

در مورد بهرام بیضایی می‌توانم بگویم که او شخصی‌ترین فیلم‌ها را در سینمای ایران ساخت؛ فیلم‌هایی براساس علایقش به شناخت تاریخ پنهان و هویت انسان در فضاهای معلق بین واقعیت و خیال و کابوس؛ دنیای واقع‌گرایانه و مستند و روزمره جایگاهی در فیلم‌هایش ندارد.

او به دنبال ذات واقعیت است و کلا توجهی نداشت به اینکه سینما از او چه می‌خواهد. هنر و امکانات سینما وسیله است مثل قلم برای ابراز افکار و جهان‌بینی خاصش؛ کار کردن در سینما قواعد خاص خود را دارد و فیلم باید بازگشت مالی داشته باشد ولی بیضایی به سینما به عنوان ماشین و صنعت نگاه نمی‌کند.

می‌توانم بگویم فیلمسازی برایش مثل نوشتن یک امر کاملا شخصی و خصوصی است و گاه به دلیل ساخته نشدن فیلمنامه‌های متعددش مجبور بود قسمتی از ایده و فکرهای آنها را در قالب یک فیلمی که امکان ساختش را داشت متجلی کند چون هیچ تضمینی برای امکان شروع فیلم بعدی نداشت.

*بحث تاثیر بهرام بیضایی بر سینمای ایران هم اهمیت زیادی دارد. از آنجایی که آثار او سوای از متون ادبی و نمایشی و تاریخی نیستند این مهم جلوه دیگری پیدا می‌کند. ارزیابی شما چیست؟

قطعا همین‌طور است اما سینمای دیجیتال امروز در مقابل سینمای آنالوگ دیروز شکل دیگری به سیستم فیلمسازی داده که البته این تغییر و دگرگونی کاملا اجتناب‌ناپذیر است.

فیلمسازی به همراه موضوعات کاملا مستندگونه و ناتورالیستی شکل دیگری به خود گرفته، تئوری تکنیک در خدمت محتوا برعکس شده، انگار که بیضایی و بعضی از هم‌نسلانش تبدیل به آدم‌هایی شده‌اند که باید در موزه جای بگیرند و این چقدر غم‌انگیز است.

*این درحالی است که ارزش تک به تک فیلم‌های بیضایی به مرور زمان بیشتر اهمیت پیدا می‌کند اگر تعبیر فرش ابریشم را برای فیلم‌های بیضایی به کار ببریم بیراه نگفته‌ایم، پلان به پلان فیلم رگبار قابل تحلیل و بررسی است و حتی قرائت‌های دوباره می‌توان از آن داشت. یا باشو و...

به نکته بسیار درستی اشاره کردید. این فیلم‌ها که زمان ساخت آنها خیلی هم دور نیست، می‌تواند برای نسل جوان سینمای ما مرور و بررسی و نقد دوباره شود، ویژگی و نکات مثبت و موفق فیلم از هر زاویه شناخته شود چون این تجربیات آسان به دست نیامده قطعا این بازنگری و کالبدشکافی دقیق مفید خواهد بود هم برای نسل جوان و هم برای ثبت در تاریخ تحلیلی سینمای ما.

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها