کد خبر: 542108
|
۱۴۰۰/۱۲/۱۸ ۰۷:۲۲:۲۶
| |

گرامی‌مقدم، قائم مقام حزب اعتمادملی:

روسیه وظیفه خود را صیانت از دیکتاتوری‌های خانوادگی شرق می‌داند

روسیه هرگز از حق وتوی خود به نفع ایران استفاده نکرد

قائم مقام حزب اعتماد ملی نوشت: روسیه خود را نگهبان حکومت‌های اقتدارگرای شرق می‌داند و وظیفه صیانت از این دیکتاتوری‌های خانوادگی را به عهده گرفته است.

روسیه وظیفه خود را صیانت از دیکتاتوری‌های خانوادگی شرق می‌داند
کد خبر: 542108
|
۱۴۰۰/۱۲/۱۸ ۰۷:۲۲:۲۶

اسماعیل گرامی مقدم، قائم مقام حرب اعتماد ملی، طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: زمانی که قسمت دوم فیلم «ایوان مخوف» آیزنشتاین توقیف شد، این کارگردان روسی در سال 1946 با ارسال نامه‌ای به استالین، تقاضای ملاقات کرد.

در جریان ملاقات «استالین» و «آیزنشتاین»، دیالوگ‌هایی رد و بدل شد که تصویر شفافی از دیدگاه‌های اغلب حاکمان تمامیت‌خواه ارایه می‌کند. استالین در نقد فیلم ایوان مخوف خطاب به آیزنشتاین می‌گوید: «می‌شود بی‌‌رحمی ایوان را نشان داد، اما باید بگویید که این بی‌‌رحمی ضرورت داشته. اتفاقا یکی از خطاهای ایوان، سهل‌انگاری در قلع و قمع خانواده‌های فئودال و مردم معترض بود. اما ایوان کسی را می‌‌کشت و بعد اظهار تاسف می‌کرد و برای مدت زمانی طولانی به دعا می‌پرداخت.»

بعد از اشغال اوکراین توسط روسیه، تحلیلگران و کارشناسان حوزه‌های سیاسی و روابط بین‌الملل تلاش کردند، تفسیری از چرایی وقوع این نبرد ارایه کنند. برخی، ریشه رفتارهای روسیه را امنیتی ارزیابی کردند، گروهی، اقتصادی و نظامی و جماعتی نیز این رفتار را برآمده از تحولات تاریخی برشمردند. اما به گمانم برای درک آنچه در ذهن پوتین و سیاستگذاران ارشد روسیه می‌گذرد، باید از لایه‌های سطحی رخدادها عبور کنیم و ساحت تحلیل را به مسائل عمیق‌تر و پنهان‌تر بکشانیم. در سال‌های پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که به نظر می‌رسید، کشمکش‌های دوره جنگ سرد تمام شده و افرادی مانند هانتینگتون، نظریه پایان تاریخ را مطرح کردند، در زیر پوست این خواب سنگین، نطفه تحولات تازه‌ای در حال شکل گرفتن بود که شرایط امروز برآمده از این تحولات است. 

در واقع جهان از یک نبرد سرد وارد نوع خاصی از نبرد سیاسی شد که روشن بود روزی حمام خون راه می‌اندازد. پس از فروپاشی شوروی و در دوره یلتسین، روسیه به اندازه‌ای با مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... روبه‌رو شد که برخی روسیه را در آستانه فروپاشی ارزیابی کردند. این روند تا زمان روی کار آمدن پوتین تداوم داشت تا اینکه پوتین نظمی به وضعیت تاریک روسیه داد.

این روزها اغلب تحلیلگران تصور می‌کنند، نگرانی روسیه به دلیل گسترش ناتو است. اما واقع آن است، مهم‌ترین دشمنی که روسیه در مقابل خود می‌بیند، «دموکراسی»و «مردم‌سالاری» است. از زمان حاکمیت ایوان مخوف تا دوران زمامداری تزارها و بعد هم شکل‌گیری جماهیر شوروی، دولت‌های اقتدارگرا در روسیه حاکم بوده‌اند.

حاکمان امروز روسیه نیز تداوم قدرت خود را در رویکردهای تمرکزگرا می‌بینند. بنابراین، مساله‌ای که باعث نگرانی پوتین شده، نه گسترش ناتو، بلکه گسترش دموکراسی در اوکراین است. آنچه روسیه را نگران کرده و طی سال‌های اخیر باعث سرکوب روشنفکران و مخالفان پوتین شده، عارضه‌هایی است که بر اثر دموکراسی ممکن است، ایجاد شود.

پوتین همواره نگران است که دموکراسی، دولت اقتدارگرای او را به زیر بکشد. از آنجا که پوتین توانایی حرکت به سمت دموکراسی و سپس ساماندهی اقتصاد خود را ندارد، بنابراین چاره‌ای جز استفاده از نسخه همه دولت‌های اقتدارگرا (سرکوب و جنگ) ندارد.

در واقع روسیه، مانع از توسعه جغرافیای دموکراسی در شرق عالم شده است. هرگونه تحرکات دموکراسی‌خواهانه در شرق عالم با سد سدیدی به نام روسیه مواجه می‌شود. هر اندازه هم که کشورهای غربی تلاش کنند، الگوی دموکراسی‌خواهی را در شرق برپا کنند و به افغانستان و عراق لشکر بکشند، باز هم موفق نخواهند شد. شک نکنید اگر روزی، روسیه آغوش خود را به روی دموکراسی باز کند، حتما توسعه اقتصادی را تجربه خواهد کرد. ضمن اینکه کشورهای پیرامونی روسیه در شرق عالم نیز دموکراسی خواهند داشت.

اینکه رویکردهای مردم‌سالارانه در این منطقه پا نمی‌گیرد این به خاطر روسیه است. روز و روزگاری کشورهایی چون گرجستان، قزاقستان، ترکمنستان و... تلاش کردند دموکراسی داشته باشند، اما روسیه اجازه نداد و مستقیما نیرو در این کشورها پیاده کرد. روسیه خود را نگهبان حکومت‌های اقتدارگرای شرق می‌داند و وظیفه صیانت از این دیکتاتوری‌های خانوادگی را به عهده گرفته است. این روند حتی در مواجهه با کشوری مانند ایران نیز به عینه پیداست. هر زمان که ایران تلاش می‌کند در مسیر حل مشکلات با غرب، بهبود شاخص‌های حاکمیتی و توسعه تحرکات مردم‌سالارانه حرکت کند، روس‌ها به لطایف‌الحیلی مانع می‌شوند.

در سال 87 در مقاله‌ای که در روزنامه اعتمادملی با عنوان «چنبره روسیه بر پرونده هسته‌ای ایران» نوشتم، تلاش کردم وضعیت مناسبات ارتباطی روسیه با ایران را شرح دهم. در آن زمان هنوز محمدجواد ظریف گفت‌وگوی مهم خود را با سعید لیلاز انجام نداده بود و داده‌های اطلاعاتی شفافی که امروز دست به دست می‌چرخد، وجود نداشت. در آنجا نوشتم که روسیه از طریق بازی با پرونده هسته‌ای ایران، منافع خود را دنبال می‌کند. سال‌ها بعد آقای ظریف با سند و مدرک این واقعیت‌ها را شفاف‌سازی کرد. روسیه هرگز از حق وتوی خود به نفع ایران استفاده نکرد در حالی که برای بسیاری از کشورها از این حق استفاده کرد. امروز هم واقعیات میدانی بیانگر آن است که روسیه مایل به حل و فصل مشکلات میان ایران و غرب نیست. اینکه ناگهان در سکانس‌های پایانی مذاکرات هسته‌ای، وزیر خارجه روسیه خواستار ارایه تضامین کتبی امریکا می‌شود تا تجارتش با ایران ذیل تحریم‌های مرتبط با اشغال اوکراین قرار نگیرد، مشخص می‌کند که روسیه چگونه به پرونده هسته‌ای می‌نگرد.

در پرونده‌هایی چون موضوع فلسطین، سوریه، یمن و... نیز روس‌ها، هیچ توجهی به مطالبات ایران نداشتند. ضمن اینکه پروتکل‌های تشریفاتی را در ملاقات رسمی با ابراهیم رییسی نقض کرده و به ایران بی‌احترامی کردند. وقتی این داده‌های اطلاعاتی کنار هم قرار می‌گیرند، متوجه راهبرد معقول امام(ره) در سال‌های ابتدایی انقلاب می‌شویم که استراتژی نه شرقی و نه غربی را تعیین کردند. استراتژی که نشان می‌داد، جمهوری اسلامی به جای تکیه بر قدرت‌های شرقی و غربی به دنبال تحقق دموکراسی و تکیه بر آرای عمومی است. هر زمان که به این ضرورت توجه شده، کشور در مسیر استیفای منافع ملی قرار گرفته و هر برهه‌ای که ضرورت مردم‌سالاری، مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته و از طریق تیغ تیز ردصلاحیت‌ها در مسیر انتخابات آزاد و رقابتی سنگ‌اندازی شده، مشکلات افزون‌تری برای کشور ایجاد شده است.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها