کد خبر: 507660
|
۱۴۰۰/۰۵/۰۶ ۱۰:۱۹:۰۰
| |

حمیدرضا جلایی پور، عضو شورای مرکزی حزب اتحادملت در یادداشتی نوشت:

گام دوم مفید بازگشت به مردم است

حمیدرضا جلایی پور: با ملموس شدن آثار مخرب خشکسالی و تخریب محیط زیست، اعتراضات مردم خوزستان در تیرماه1400 اوج گرفت. این اعتراضات در ادامه اعتراضات دی‌ماه96 و آبان‌ماه98 است که حاملانش جوانان عاصی، بی‌قرار و بی‌‌‌آینده هستند.

گام دوم مفید بازگشت به مردم است
کد خبر: 507660
|
۱۴۰۰/۰۵/۰۶ ۱۰:۱۹:۰۰

اعتمادآنلاین| حمیدرضا جلایی‌پور عضو شورای مرکزی حزب اتحادملت در یادداشتی نوشت: توجه داشته باشیم مثل دو دهه پیش جامعه ایران دیگر «جنبشی» نیست؛ بلکه شواهد موجود نشان می‌دهد جامعه، اعتراضی-شورشی است. ادامه این وضع موید پیشرفت ایران نیست؛ بلکه معرف «ناامن شدن» آن است. راه درمان چیست؟

پاسخ اول: با کنترل و اگر لازم باشد سرکوب معترضین اعتراضات مهار می‌شود؛ مانند توقف اعتراضات در سال‌های 88، 96 و 98. در فرآیند «مقاومت» نظام اسلامی در برابر استکبار جهانی، وقوع این ابتلائات برای ایران طبیعی است؛ لذا راه نجات کشور مقاومت و کنترل اعتراضات است. اما این پاسخ، قانع‌کننده نیست. چون بستر نارضایتی‌ها در جامعه فراهم هست و اعتراضات فراز و فرود دارد، ولی متوقف نمی‌شود. مختصات بستر این نارضایتی‌ها این‌ها است: رکود مستمر اقتصادی یا گرانی و بیکاری؛ آثار زندگی‌سوز خشکسالی و تخریب محیط زیست (آن‌هم بر اثر اجرای طرح‌های مهندسی مبتنی بر تخریب «منابع» آب، خاک، هوا و انرژی)؛ سیاست خارجی پرهزینه که خادم آبادانی و بالابردن ظرفیت اقتصادی کشور نیست؛ عملا ذیل نام مقاومت و تاسی به مرام حکومت تقریبا هشتاد درصد مردم ایران در حاکمیت نماینده ندارند؛ انبوه سازمان‌های اداری حاکمیت از ضعف کارایی و رانت‌جویی رنج می‌برند؛ 25سال است که حاکمیت (بوسیله دولت موازی) در برابر اصلاح‌جویی مردم، که مطالباتشان در جنبش‌های انتخاباتی دو دهه گذشته بیان می‌شد، مقاومت می‌کند.

پاسخ دوم: گفته می‌شود فقط بحث مقاومت نیست، بلکه با پیگیری مقتدرانه «چشم‌انداز چهل‌ساله سند گام دوم» به‌تدریج جامعه از وضعیت اعتراضی کنونی فاصله می‌گیرد و ما به وضعیت تمدنی بی‌بدیلی در منطقه و جهان می‌رسیم. در این پاسخ گفته می‌شود با پیروزی رئیسی در انتخابات 1400 و یکدستی سه قوه، سعی می‌شود بحران‌های اقتصادی، سیاست خارجی، کارآیی و رانت‌جویی حل شود. لذا در آینده اعتراضات پراکنده فعلی به اعتراضات پیوسته سراسری تبدیل نمی‌شود و کشور به روال عادی برمی‌گردد. البته هر ایرانی امیدوار است که چنین شود و بحران‌های جامعه درمان و مهار شود و ما به وضعیت تمدنی برسیم. ولی دو دلیل ذیل نشان می‌دهد نمی‌توان نسبت به آینده و این پاسخ خوشبین بود.

دلیل اول اینکه بحران‌های کشور ریشه‌ای و متراکم شده و حاکمیت قادر نیست بدون نگاه انتقادی به حکمرانی چهل‌سال گذشته و جلب همکاری همه مردم و اعتماد آنها و نخبگان و شایستگان جامعه کاری از پیش ببرد. اگر چنین کاری ممکن بود پس از سال84 که حاکمیت یکدست شد و هفتصد میلیارد در‌آمد ارزی نیز داشت، ایران با بحران‌های بعدی روبرو نمی‌شد. حتی اگر حاکمیت و نیروهای جامعه مدنی دست به دست هم بدهند، باز سال‌ها برای مهار بحران‌ها وقت لازم است. به بیان دیگر، درمان حکمرانی اقتصادی ناموفق کشور، مهار خشکسالی و تخریب‌های محیط‌زیست و بازگرداندن اعتماد مردم به نظام سیاسی، این‌ها راه‌حل آسان ندارد و مهار این معضلات کشور بدون همراهی و همدلی مردم ممکن نیست. انتخابات 1400 نشان داد 60درصد مردم در انتخابات مشارکت همدلانه نداشتند.

دلیل دوم اینکه حاکمیت ما همچنان هویتی و ایدئولوژیک است و واقع‌گرا نیست (و معمولا در شرایط فشار به موازنه قوا در عرصه جهانی و داخلی توجه می‌کند، و واقع‌گرا می‌شود). لذا سران سه قوه یکدست شده‌اند، ولی آن‌ها تعیین‌کننده راهبردهای هویتی و ایدئولوژیک حاکمیت نیستند؛ بلکه باید مجری این راهبردها باشند. به بیان دیگر، یکدستی که در سه قوه پس از انتخابات 1400 ایجاد شده، (حتی اگر پایدار باشد، که تجربه یکدستی سال84 نشان می‌دهد که بعید است این یکدستی تداوم بیابد) در درجه اول برای رفع موانع در الگوی حکمرانی پاسخگو، مدیریت ناکارآمد اقتصادی و نمایندگی دادن به مردم نیست. اولویت اول سه قوه یکدست‌شده همچنان همان ملاحظات هویتی و ایدئولوژیک است. بهترین مصداقی که موید این اولویت‌بندی است، این است که ده روز است که تشنگان عاصی و معترض استان خوزستان در تب و تاب‌اند و بی‌قرارند، اما در مجلس یازدهم نمایندگان دنبال قانون «کنترل فضای مجازی» هستند! (ظریف این‌که این نمایندگان انقلابی از این موضوع ساده غافل‌اند که اگر کانال‌های «ابراز بیان فجازی» در یک جامعه اعتراضی-شورشی از سوی حاکمیت بر روی مردم بسته شود، اتفاقا وضع بدتر می‌شود و اقشار ضعیف‌شده طبقه متوسط هم بیشتر به اعتراض‌ها می‌پیوندند). بنابراین، یکدست کردن سه قوه لزوما پاسخ راهبردی برای علاج بحران‌های جامعه اعتراضی نیست.

پاسخ سوم: همچنان‌که تاکید شد راه درمان جامعه اعتراضی-شورشی ایران اولا، راه ساده‌ و کوتاه‌مدت نیست و از روی این واقعیت نمی‌توان پرید و به شرایط مطلوب و تمدنی رسید. ثانیا کنترل امنیتی اعتراضات مردم، موقتی است و در واقع راه علاج‌ نیست. ثالثا، برای سه قوه یکدست راه برای پیمودن ملاحظات هویتی گام دوم باز است نه حل مشکلات واقعی جامعه. چهل سال است که اقتصاد و منابع کشور (آب، خاک، هوا و انرژی) در خدمت ملاحظات ایدئولوژیک حاکمیت بوده نه در خدمت توسعه پایدار، همه‌جانبه و عادلانه کشور. لذا حاکمیت بدین‌سان و مثل گذشته زمان را برای علاج دردها از دست می‌دهد و اوضاع را وخیم‌تر می‌کند. رابعا به نظر می‌رسد به لحاظ اصولی راه علاج کشور «بازگشت به مردم» است، بازگشت به حاکمیتی است که نماینده 80درصد جامعه باشد نه 20درصد جامعه؛ بازگشت به حاکمیتی است که ناقض وفاق جمعی در میان نخبگان و کارشناسان در موضوعات کلیدی سیاست خارجی، داخلی و فرآیند توسعه پایدار، همه‌جانبه و عادلانه نباشد.

به بیان دیگر، «گام دوم مفید» که شایسته است از سوی حاکمیت برداشته شود، «بازگشت به مردم» است. حاکمیت در انتخابات 98 و 1400 می‌توانست انتخابات را مهندسی نکند و از این دو انتخابات بعنوان پلی برای بازگشت به مردم و ایجاد اعتماد بین مردم و حاکمیت استفاده کند که نکرد و فرصت را از دست داد و غلظت اعتراضی و شورشی جامعه را افزایش داد.

هم‌اکنون هم حاکمیت یکدست‌شده، شایسته است به موازات انجام برجام، مهار درد‌های عاجل اقتصادی و زیست‌محیطی، زمان را از دست ندهد و با مشارکت نیروهای جامعه مدنی به فکر تدوین و اجرای سرفصل‌هایی باشد که هدفش «بازگشت به مردم» و بازسازی اعتماد باشد. این فرایند بازگشت شایسته است واقعی و صادقانه باشد، نه تبلیغی. تا به‌تدریج در میان مردم اعتماد ایجاد شود نه اینکه مردم هر روز در اخبار منتظر اعتراض جمعی بعدی باشند. (فعلا و متاسفانه حتی پس از بحران خوزستان علائمی از این بازگشت به مردم دیده نمی‌شود).

متاسفانه حاکمیت با قدرت و تبختر انتخابات 98 و 1400 را مهندسی کرد و حتی به اصول‌گرایان میانه‌رو هم رحم نکرد. ولی شایسته است بداند که با تبختر نمی‌توان بستر ساختاری اعتراض‌ساز در جامعه را و اعتراضات مردمی را علاج کرد. شایسته است حاکمیت تا زمان هست با کمک جامعه مدنی به فکر آن «بازگشتی» به مردم باشد که مردم و نخبگان کشور باور کنند.

«بازگشت به مردم» آبرومند‌ترین و درمان‌کننده‌ترین کاری است که حاکمیت می‌تواند برای خودش و کشور ایران انجام دهد. زیان‌بار‌ترین رویکرد، رویکردی است که نمی‌تواند «تحول جامعه جنبشی ایران را به جامعه اعتراضی-شورشی» که در جلوی چشم حاکمان در حال وقوع است، تشخیص دهد و زمان را از دست بدهد.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها