کد خبر: 191818
|
۱۳۹۷/۰۳/۱۲ ۱۲:۳۱:۰۰
| |

فیض‌الله عرب‌سرخی:

خاتمی، موسوی، کروبی و رهنورد دلبستگی ملی خود را نشان داده‌اند/ خدمت به مردم تنها یک ادعا از سوی احمدی‌نژاد بود

یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: مخالفین دولت کاری با آنچه اتفاق افتاد یا می‌افتد، ندارند. مبنای آن‌ها مخالفت با دولت یا تضعیف و تحریف آن است و هر روز با تمام قوا این کار را انجام می‌دهند.

خاتمی، موسوی، کروبی و رهنورد دلبستگی ملی خود را نشان داده‌اند/ خدمت به مردم تنها یک ادعا از سوی احمدی‌نژاد بود
کد خبر: 191818
|
۱۳۹۷/۰۳/۱۲ ۱۲:۳۱:۰۰

اعتمادآنلاین| فیض‌الله عرب‌سرخی، فعال سیاسی اصلاح طلب در گفت‌وگویی گفته است: «گرایشی در کشور وجود دارد که اعتقادی به قانون، انتخابات و رای مردم ندارد. این گرایش در بسیاری از نهادها و ارکان نظام وجود دارد. از فرصت حضور خودش استفاده و تلاش می کند چنین به جامعه القاء کند که رای مردم هیچ تاثیری در سرنوشت کشور ندارد. به طور مشخص می خواهد به مردم بگوید روحانی چه 24 میلیون رای داشته باشد چه 40 میلیون، اگر آنها اراده نکنند و اگر آنها با فردی که انتخاب می شود، موافق نباشند. رای مردم به سرانجام نخواهد رسید.»

بخش‌های مهم این مصاحبه را در زیر می‌خوانید؛

*موضوعاتی که در عرصه‌های مختلف جریان دارد، به مرور و با انواع مداخلات اشکال مبهم‌تری به خود می‌گیرند. برای نمونه، در موضوعی مانند «فیلتر تلگرام»، جامعه ما نمی داند که با دولت روبروست یا شورای عالی فضای مجازی یا با دستگاه قضایی مواجه است؟ این مسأله باعث می شود تا موضوعات مختلف، شکل مبهمی پیدا کنند.

* در روزهای اخیر، 8 نفر از 12 عضو شورای عالی فضای مجازی، نامه ای به قوه قضائیه نوشتند و خواستار رفع فیلتر دو شبکه اجتماعی شدند. اگر شورای عالی فضای مجازی و کمیته تعیین مصادیق، مرجع تصمیم‌گیری هستند، برای جامعه مفهوم این موضوع قابل پذیرش نیست که دستگاهی در کنار این مراجع، اقدامی یک جانبه انجام دهد. زیرا معنای این اتفاق این است که آن شورا منحل شده و دیگر تصمیم گیر نیست.

*در وضعیت فعلی، مهم ترین کاری که دولت می تواند انجام دهد «شفاف سازی» است. اگرچه دولت نمی تواند در موضوع فیلترینگ، اقداماتی مبتنی بر مواضع خویش انجام دهد، اما می تواند در این زمینه توضیحات روشن کننده ای به جامعه ارائه دهد تا اگر جامعه می خواهد به صورت مطالبه، تقاضایی مطرح کند، بداند که این تقاضا را باید از کدام ارگان، نهاد یا سازمانی بخواهد.

* حرف هایی که در مورد اسکله های غیرقانونی در کشور مطرح می شوند، حرف های گنگ و مبهمی است. متاسفانه یک عده آمار قاچاق ارائه می دهند و دولت هیچ اظهارنظر روشنی در قبال آن ندارد. توضیحی وجود ندارد که آیا این ها از طریق مبادی مشخصی هستند یا خیر؟ اگر مشخص است چرا جلوی آن گرفته نمی شود؟ و اگر مبادی نامشخص هستند، این اعداد و ارقام دقیق از کجا احصاء می شوند؟ این نقد در قبال برجام هم مصداق دارد.

*دولت برجام را به امضا رساند، اما آیا واقعاً تمامی نهادها و ارگان های جمهوری اسلامی، در موضوع سیاست خارجی زیر نظر دولت و وزارت خارجه کار می کنند؟ اگر مسئول سیاست خارجی دولت نیست، پس حالا که برجام به این نقطه رسیده، این وضعیت محصول عملکرد دولت به تنهایی نیست. لذا ما نباید تنها دولت را در قبال آن مسئول بشناسیم.

*امروزه در بسیاری از مسائل، اتفاقاتی در حوزه سیاست خارجی می افتد که دولت از آنها بی خبر است. بنابراین، کاری که دولت موظف به انجام آن است، شفاف سازی و ارائه گزارش دقیق به مردم است. برای اینکه مردم بدانند دولت در چه زمینه هایی اجازه اعمال اختیارات خود را پیدا می کند و در چه زمینه هایی نمی تواند اختیارات خود را اعمال کند و اساساً اگر اختیاری از دولت گرفته شده، به کدام نهاد و دانشگاه داده شده است و اگر مشکلی پیش می آید، هر کسی بتواند نسبت به مسئولیتی که دارد پاسخگو باشد.

*ما نمی توانیم رئیس جمهور را بر اساس قانون اساسی، به عنوان نفر دوم کشور داشته باشیم، اما در اجرا و عمل به گونه ای رفتار کنیم که انگار رئیس جمهور هیچ کاره است. این موضوعی است که ما در فضای رسانه ای و مجازی به شکل پررنگی می بینیم. در هفته های اخیر، ما شاهد بودیم که رئیس مجلس خبرگان در حیطه کار دولت اظهار نظر می کند و از رئیس جمهور می خواهد تا بابت برجام از مردم عذرخواهی کند. کجای مجلس خبرگان و رئیس آن، ارتباطی به سیاست خارجی دارد که این اظهار نظر صورت می گیرد؟ هنوز مشخص نیست! متاسفانه حدود و ثغور و مرزهای دستگاه ها و مسئولیت ها مخدوش شده و دولت باید در این زمینه شفاف سازی کند تا جامعه بداند که دولت چه امکاناتی دارد و در کدامین موارد امکان و اقتدار لازم را برای اعمال مسئولیت هایش دارد.

*گرایشی در کشور وجود دارد که اعتقادی به قانون، انتخابات و رای مردم ندارد. این گرایش در بسیاری از نهادها و ارکان نظام وجود دارد. از فرصت حضور خودش استفاده و تلاش می کند چنین به جامعه القاء کند که رای مردم هیچ تاثیری در سرنوشت کشور ندارد. به طور مشخص می خواهد به مردم بگوید روحانی چه 24 میلیون رأی داشته باشد چه 40 میلیون، اگر آنها اراده نکنند و اگر آنها با فردی که انتخاب می شود، موافق نباشند. رای مردم به سرانجام نخواهد رسید.

*این گرایش از تمام ابزارهای خود برای القاء این تصور به مردم استفاده می کند. این جریان در سطح وسیعی، رسانه ها، نهادها و اهرم های اقتصادی را در اختیار دارد و رسماً با سیاست های اقتصادی در کشور مقابله می کند. تمامی این اقدامات به خاطر این است که به جامعه بگوید؛ این که شما رای دادید موثر نیست.

*متاسفانه یک عده اجازه نمی دهند که دولت کارش را انجام دهد، در چنین حالتی، بحث درستی یا عدم درستی عملکرد دولت جای خود را به این می دهد که آیا آنها می خواهند دولت کار خود را ادامه دهد یا خیر؟ من معتقدم «مایوس سازی» مردم یک «پروژه» است.


*شما می بینید که با تمام ظرفیت علیه دولتی که هنوز کابینه خود را به مجلس معرفی نکرده است، کار تخریبی صورت می گیرد. آنهم از طریق رسانه ملی و رسانه هایی که با پول مردم اداره می شوند. همچنین وزیری که هنوز یک ماه از روی کارآمدنش نگذشته از سوی اقلیتی در مجلس استیضاح می شود.

*طرح استیضاح از وزیری که هنوز یک ماه از روی کار آمدنش نگذشته چه مفهومی جز ناامیدسازی مردم دارد؟ ناامید کردن مردم، محصول برنامه ای طراحی شده است. البته این بدان معنا نیست که دولت ضعفی ندارد. بی تردید دولت نقاط ضعفی دارد و باید نسبت به آن موضع انتقادی داشت. اما موضع انتقادی نسبت به دولت، جدای از تخریب تمام عیار ارکان مختلف دولت است و با اینکه اساساً اجازه استقرار هیچ آرامشی برای اجرای برنامه ها را ندهیم، متفاوت است.

*آنچه امروز در حال اتفاق افتادن است با شروع به کار دولت و حتی زودتر از آن کلید خورده است. چرا که جریاناتی می گویند؛ این دولت نمی تواند بیشتر از شش ماه ادامه دهد. کسانی هم چنین مطرح می کنند که این دولت باید استیضاح شود و عده ای هم عنوان می کنند که باید انتخابات زودرس برگزار شود و در این میان کسانی هم از ورود یک رئیس جمهور نظامی به عرصه حمایت می کنند.جالب‌تر آنکه چنین مسائلی را در ابتدای دولت آقای روحانی مطرح می کنند و ما امروز در سال آخر دولت نیستیم که بگوییم فضایی انتخاباتی شکل گرفته است. این ها برنامه هایی است که نسبتی با مصالح و منافع کشور و رای مردم ندارد. دولت 3 سال فرصت دارد تا با اجرای وعده ها و برنامه هایی که قول آنها را به مردم داده است، خودش را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار دهد.

*وزرا و اعضای کابینه دو مسئولیت دارند. نخست مسئولیت محدود به مدیریت یا اداره یک وزارت خانه، دوم مسئولیت تصمیم گیری جمعی از طریق کابینه و دولت، آنچه کمتر شاهدش هستیم، نمودی است که باید از مسئولیت جمعی وزرا داشته باشیم. طبیعتاً وزرا در ارتباط با برنامه رئیس جمهور انتخاب شدند. بدین معنا که مثلا وزیر خارجه ما مسئول اجرای برنامه سیاست خارجی دولت است. لذا از وی انتظار می رود، تا درباره مسائلی که در حوزه سیاست خارجی می گذرد، با اظهارنظرهای خود به دولت و جامعه کمک کند. یا اگر دولت تعهداتی دارد که مجرای آن وزارت کشور است. مانند بحث مربوط به احزاب، گروه ها و توسعه سیاسی در جامعه، این وزارت کشور است که باید در جهت اهداف دولت گام بردارد. همچنین وزارت ارشاد در قبال مسائل فرهنگی و هنری، کتاب و مطبوعات مسئولیت دارد. امروز هرکدام از وزرا با موانعی مواجه هستند. اگر آنها جامعه را از عملکردها و موانع کمتر مطلع کنند، به گونه ای که رئیس جمهور مجبور شود در بسیاری از موارد خود شخصاً ورود کند، کم کاری و کوتاهی اعضای کابینه است و معلول رویه ای بوده که اتفاق افتاده است.

*وقتی ما رئیس جمهور را تحت فشار می گذاریم که از نیروهای خاص استفاده کند یا بخش هایی از نیروها را تحت عناوینی مختلف از دسترس رئیس جمهور خارج می کنیم، آثار و تبعاتش عیان است. ما نمی توانیم بگوییم که در اینجا رئیس جمهور کاملاً بی تقصیر است یا عملکرد کاملاً قابل دفاعی دارد، اما وقتی نفر بیست و سوم لیست رئیس جمهور برای یک وزارت خانه انتخاب می شود، باید دید که این محدودیت ها از کجا و چگونه به رئیس جمهور تحمیل شده است؟

*بعضی می گویند در چنین حالتی رئیس جمهور استعفا دهد. در حالی که من می گویم بدون شک استعفا دادن کاری ناصحیح است. رئیس جمهور به مردم برنامه هایی معرفی کرده و امروز اجرای آن برنامه ها با موانعی مواجه است، لذا در این شرایط رئیس جمهور و اعضای کابینه اش باید با جامعه شفاف باشند و به مردم گزارش دهند.

*اگر قانون اساسی میثاق ملی ما نیست، جریانی که در اختیارات رئیس جمهور مداخله می کند، رسماً اعلام کند که آن قانون جایی در تئوری و برنامه ها ندارد. اما اگر میثاق ملی ماست، پس این میثاق است که باید به عنوان فصل الخطاب قلمداد شود. اما اینکه رئیس جمهور نمی تواند واضح حرف بزند و مجبور است با کنایه حرف بزند، نشان دهنده بخشی از محدودیت هایی است که در سوال قبلی به آن اشاره کردم.

*برجام به عنوان یک توافق میان ایران و جامعه جهانی، صحیح ترین اقدامی بوده که می توانست اتفاق بیفتد. بنابراین امضای آن توافق و به نتیجه رساندنش مهم ترین کاری است که دولت آقای روحانی انجام داده. اجرای کامل آن توافق، می توانست آثار بسیار بیشتری از آنچه تاکنون اتفاق افتاده، داشته باشد. اما همانطور که ما در داخل با پدیده هایی مواجهیم که رای مردم، قانون و منافع ملی برایشان اهمیتی ندارد. در بیرون از ایران نیز مخالفینی هستند که به هیچ کدام از قواعد شناخته شده پایبند نیستند.

*کسانی که می گویند برجام دستاوردی نداشته، عامدانه نمی خواهند گام مهمی که دولت برداشته را تایید کنند. چه کسی است که نداند پیش از برجام، روند فروش نفت ما نزولی بود و به زیر یک میلیون رسیده بود. درحالی که امروز با تمام ظرفیت ها نفت خود را می فروشیم و از درآمد آن استفاده می کنیم.


*لغو برجام، یعنی بازگشت ایران به ذیل فصل 7 منشور ملل متحد و بازگشت ایران به جایگاهی که خروج از آن، مهم ترین دستاورد برجام بوده است. بنابراین ما امروز باید در برجام بمانیم و همه تلاش و همت خود را برای اجرایی کردن تمامی ابعاد آن قرارداد بکار ببندیم.

*ما زمانی برجام را امضاء کردیم که آمریکا و جامعه جهانی در مقابل ما قرار داشتند. اما امروز آمریکا در حالی از برجام خارج شده که ایران و جامعه جهانی در مقابل آن هستند. فضای جهانی امروز بر این تصور است که آمریکا کار غیرمنطقی کرده است. بنابراین ما باید همچنان در برجام بمانیم، زیرا برجام با تمامی محدودیت هایی که دارد، یک گام مثبت و قابل قبول بوده است.

*کسانی که می گویند برجام دستاوردی نداشته، عامدانه نمی خواهند گام مهمی که دولت برداشته را تایید کنند. چه کسی است که نداند پیش از برجام، روند فروش نفت ما نزولی بود و به زیر یک میلیون رسیده بود. در حالی که امروز با تمام ظرفیت ها نفت خود را می فروشیم و از درآمد آن استفاده می کنیم. کدام یک از منتقدین برجام معتقد است که این اتفاق نیفتاده. اما آنها رسماً اعلام می کنند که تحریم ها همگی بیشتر از میزانی که در گذشته بوده، بازگشته است.

*مخالفین دولت کاری با آنچه اتفاق افتاد یا می افتد، ندارند. مبنای آنها مخالفت با دولت یا تضعیف و تحریف آن است و هر روز با تمام قوا این کار را انجام می دهند. لذا ما باید با تمامی توان خود، پای برجام بایستیم و همراهی کشورها را با خود داشته باشیم. زیرا تنها با ماندن در برجام است که می توانیم با آمریکا مقابله کنیم و اگر از آن خارج شویم، به دلیل از دست دادن متحدانمان امکان مقابله با آمریکا را نیز نخواهیم داشت.

*باور من این است که بزرگان اصلاح طلب، خیرخواهانه هر کاری که از دستشان بربیاید به نفع کشور انجام داده و باز هم انجام خواهند داد. آنها توجهی به برخوردهای تخریبی که علیه آنها صورت می گیرد، نخواهند داشت. وقتی آقای مهندس موسوی در حصر با آن شرایط دشوار، مردم را دعوت به رای دادن می کند و آقای احمدی نژاد در حالی که مورد حمایت تمامی ارکان نظام بود، امروز بدترین رفتارها را با نظام می کند و بازهم هیچ محدودیتی برایش وجود ندارد و مردم را عملاً به عدم مشارکت دعوت می کند، نشان می دهد که خدمت به مردم تنها یک ادعا از سوی این فرد بوده است.

*آقایان خاتمی، موسوی، کروبی و خانم رهنورد و همه کسانی که به نوعی با فاصله های کمتر یا بیشتر به جریان اصلاح طلبی و اعتدال تعلق دارند، در عمل نیز دلبستگی های ملی خود را گاه در عمل و گاه در موضع گیری های خود نشان دادند. این حاکمیت است که باید قدر این ظرفیت های خود را بداند. زیرا اشخاصی مانند آقای خاتمی و آقای موسوی در سنّی نیستند که دغدغه بازگشت به مناصب حکومتی را داشته باشند، بلکه دغدغه کشور، منافع ملی و تخریب نظام را دارند و اگر حرفی می زنند در این چارچوب است. آقای خاتمی در سه دور انتخابات گذشته، جایگاه مشخصی در جامعه پیدا کرده است. ایشان همیشه سعی کرده تا از این جایگاه برای تقویت نظام جمهوری اسلامی استفاده کند.

منبع: جماران

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها