محسن غرویان استاد حوزه و دانشگاه:
روحانیت باید تصمیم مردم را بپذیرد
یک استاد حوزه و دانشگاه درباره حضور روحانیت درجناحبندیهای سیاسی گفت: جناحی شدن روحانیت سلب اعتماد مردم به روحانیون را به ارمغان میآورد. روحانیون آنچه دارند از خودشان نیست بلکه از فرهنگ، معنویت و اخلاقی است که توسط دین ارایه میکنند و اگر جهات اخلاقی و معنوی دین آسیب ببیند، روحانیت جایگاه خود را از دست خواهد داد.
اعتمادآنلاین| «ما یک وقتی که در نجف بودیم این کلمه را گفتهایم که علما مرتبهشان بالاتر از این است که داخل بشوند در امور اجرایی... (صحیفه امام، جلد13، ص433) » حضور روحانیون در عرصه سیاسی و اجرایی کشور از روزهای آغاز انقلاب همواره با چالش و انتقادهایی همراه بوده است. عدهای در ابتدا معتقد بودند که روحانیت نباید وارد عرصه سیاست شوند اما رفته رفته با تغییر اوضاع کشور نظر خود را تغییر دادند. اما نکتهای که در این میان مغفول و نیازمند پاسخ مانده آن است که آیا اساسا روحانیت نباید وارد سیاست شود یا آنکه روحانیت نباید جناحی شود؟ نکتهای که حسن روحانی، رییسجمهور نیز در ضیافت افطاری روز شنبه با جمعی از روحانیون و علما به آن اشاره کرد و گفت: ای کاش روحانیت وارد جناحبندی سیاسی نشده بود. «محسن غرویان» مدرس حوزه در این باره معتقد است جناحی شدن روحانیت سلب اعتماد مردم به روحانیون را به ارمغان میآورد. او معتقد است روحانیون آنچه دارند از خودشان نیست بلکه از فرهنگ، معنویت و اخلاقی است که توسط دین ارایه میکنند و اگر جهات اخلاقی و معنوی دین آسیب ببیند، روحانیت جایگاه خود را از دست خواهد داد.
آقای روحانی درضیافت افطار با روحانیون که روز شنبه برگزار شد، اظهار داشتند کاش روحانیت که در ابتدای انقلاب آستین بالا زد و بار مسوولیت اداره کشور را بر عهده گرفت، امروز وارد جناحبندیهای سیاسی نشده بود. به نظر شما مقصود رییسجمهور از این اظهارات چه بوده است؟
در ابتدا باید بگویم از آنجایی که من در ضیافت افطار رییسجمهور حضور داشتم، مخاطب سخنان رییسجمهور روحانیونی هستند که وارد جناحبندیهای سیاسی شدند. منظور رییسجمهور نفی حضور روحانیت در عرصه سیاسی نبود زیرا دیانت همواره با سیاست همراه است اما جناح بندیها، ضدیت با یکدیگر و خطبندیها بر سر قدرتطلبی مورد انتقاد رییسجمهور واقع شد. مقصود آقای روحانی از این سخنان آن بود که متاسفانه ما سیاست را بر اخلاق غلبه داده و بر همه امور مقدم کردیم. تقدم سیاست بر همه امور سبب شده است تا ما اخلاق را هم خراب کنیم. اکنون فرصت آن است که برعکس این موضوع عمل کرده و اخلاق را مدنظر قرار دهیم بلکه سیاست نیز درست شود. تفرقهای که اکنون میان روحانیون، علما و مراجع تقلید بر سر قدرت و مسائل سیاسی رخ داده، آسیب جدی به روحانیت وارد کرده و سبب چند دستگی در میان روحانیون شده است. این چند دستگی سبب شده است اعتبار و اعتماد به روحانیت در میان مردم کاهش پیدا کند و اساسا رییسجمهور نیز به این موضوع انتقاد داشتند. درست همان زمانی که رییسجمهور این اظهارات را مطرح کردند، من در دلم گفتم چقدر دیر این مسائل توسط ایشان مطرح میشود. این موضوعات باید از سالها پیش که بذر این تفرقهافکنیها توسط رییس دولت کاشته شد، مطرح میشد. در آن دوران ما شاهد توهینهای بسیاری به چهرههای برجسته نظام بودیم اما همگان در آن برهه سکوت کردند. دو دستگی از آن دوران آغاز شد. آن زمان باید جلوی موضوعات اینچنینی را میگرفتیم و نگرفتیم. اکنون کار به جایی رسیده است که رییسجمهور آرزو کرده و با تاسف میگوید کاش این جناحبندیها در روحانیت ایجاد نمیشد.
به نظر شما آسیبهای ورود روحانیت به جناحبندیهای سیاسی چه بوده است؟
مهمترین آسیبهای جناحی شدن روحانیت، سلب اعتماد مردم است. اعتماد مردم به روحانیت در هر دو جناح سیاسی بسیار کم شده است. دومین آسیب جناحی شدن، کاهش اعتماد مردم به دین و آموزههای دینی است. روحانیت سخنگوی دین است. زمانی که مردم مشاهده کنند علمای دینی تا این حد با یکدیگر اختلاف داشته و تلاش در تحقیر، توهین، مچگیری و زمین زدن یکدیگر دارند، اعتماد افراد به دین و اصل اعتقادات دینی تضعیف میشود. آسیب سوم آن است که رغبت جوانان به دین کم شده و روی به مکاتب دیگر مانند عرفانهای نوظهور میآورند. مکاتبی که اکثرا غیر الهی و غیر دینی هستند. آسیب چهارم ترویج فرهنگ نفاق و دروغگویی است. اتفاقی که متاسفانه این روزها نیز در جامعه شاهد آن هستیم. مردم نوعی نفاق و ظاهرگرایی را در برخی علما و روحانیون میبینند و الگوبرداری میکنند. زمانی که برخی روحانیون دچار اینگونه نفاق بوده و ظاهر و باطن آنها برابر نباشد، باقی مردم جای خود دارند. آسیب پنجم مربوط به مشکلات اقتصادی جامعه است. متاسفانه در سالهای اخیر ما شاهد دزدی و اختلاس از سوی افرادی بودهایم که مورد حمایت برخی شخصیتها بودهاند و این اتفاقات موجب بدبینی مردم به روحانیت شده است. ما باید برای جبران وجهه روحانیت در میان مردم هرچه سریعتر دست به کار شویم.
راهکار پیشنهادی شما برای حل این پنج آسیب چیست؟
راهکار پیشنهادی من افزایش جلسات گفتوگو میان جناحهای متضاد و متقابل است. مردم باید ببینند علما و روحانیت با یکدیگر نشست و برخاست دارند. حضرت امام جملهای دارند که در آن میفرمایند کاش میتوانستم هرازگاهی مراجع را دور هم جمع کنم که با هم یک چای بخورند. مقصود ایشان از این تعبیر آن است که ما نیازمند صحبت میان علما هستیم. علما و روحانیون با نظر و سلیقههای مختلف باید با یکدیگر صحبت کرده و مردم ببینند علما با یکدیگر دوست هستند. علما بگویند با یکدیگر اختلاف نظر داریم اما در مشترکات که اصل مردم، انقلاب، نظام، سرزمین، فرهنگ و اخلاق باید به فکر مصالح ملک و ملت باشیم. اختلاف سلیقه موضوع بدی نیست. اگر اختلاف سلیقه در موضوعی خاص بالا باشد، پیشنهاد من رایگیری و احترام به نظر اکثریت است. اگر این کارها و سیاستها اجرایی شود، اعتماد عمومی به روحانیت افزایش پیدا خواهد کرد.
مردمی بودن روحانیت تا چه میزان به تلطیف فضای روانی جامعه کمک میکند؟
پشتوانه روحانیت و حکومت جمهوری اسلامی مردم هستند. ما میگوییم جمهوری اسلامی یعنی جمهوریت که همان حضور و رای مردم است، اصل بوده و پشتوانه نظام است. روحانیت نباید خود را از مردم جدا بداند. به عنوان نمونه رایی که مردم به روحانی دادهاند، نشاندهنده علاقه مردم به نظام، دین و کشور است. مردم پشتوانه قدرت و ریاست هستند. روحانیت باید با آگاهی از این موضوع درکنار مردم باشد تا بتواند جایگاه و موقعیت خود را در میان مردم احیا کند.
جناحی شدن روحانیت چه تاثیری در رویکرد افکار عمومی به روحانیت داشته است؟
جناحی شدن روحانیت پایگاه و جایگاه را تهدید نمیکند بلکه تهدید اصلی انحصارطلبی است. به عنوان مثال یک روحانی بگوید اسلام یعنی من، دیگری بگوید انقلاب یعنی من، دیگری بگوید اخلاق یعنی من. این منیتها جایگاه روحانیت را تخریب میکند. اگر هر روحانی بگوید من نظراتی دارم و من برای نظرات مخالف خود احترام قایل بوده و آمادگی دارم بنشینم با سایر روحانیون درباره موضوعات مختلف که محل اختلاف است صحبت کنم. ما در میان علما و روحانیون باید به مرحلهای برسیم که در موضوعات محل اختلاف به افکار عمومی مراجعه کنیم. باید ببینیم افکار عمومی کدام یک را انتخاب میکند. روحانیت باید تصمیم مردم را بپذیرد. این مهم نه جایگاه روحانیت را تهدید نمیکند بلکه موجب بالندگی و ترمیم جایگاه روحانیت در میان مردم میشود. اتفاقی که سبب خدشهدار شدن جایگاه روحانیت شده و میشود انحصارطلبی است.
روحانیت چه نقشی در بهبود فضای سیاسی و روانی جامعه میتواند ایفا کند؟
روحانیت هیچ چیز از خود ندارد بلکه تمام دارایی روحانیت از دین، فرهنگ دینی، اخلاق، معنویت و معرفت است. این موضوعات برای روحانیت قداست، احترام و جایگاه ویژهای را به ارمغان آورده است. روحانیون باید توجه کنند آنچه دارند از خودشان نیست بلکه از فرهنگ، معنویت و اخلاقی است که توسط دین ارایه میکنند. اگر جهات اخلاقی و معنوی دین آسیب ببیند، روحانیت جایگاه خود را از دست خواهد داد.
کدام دسته از روحانیون میتوانند برای بهبود فضای سیاسی و روانی وارد اجتماع شوند که اقبال عمومی نیز داشته باشند؟
به نظر من نسل جدیدی از روحانیون و فضلایی که با علم و دانش روز، مطالبات جامعه امروز و فلسفههای جدید آشنایی دارند باید به صحنه آمده و در کنار غم و شادی مردم حضور داشته باشند. نسل جدید طلاب باید در کنار مردم و همراه مردم خدمت کنند. نسل جدید باید از تکبر و غرور تهی باشد. آقای روحانی در ضیافت افطار روز شنبه بر مساله جوانان تاکید ویژهای داشتند. علما و روحانیون باید زبان جوان امروز را بفهمند. یکی از دوستان خاطرهای در باب عدم هماهنگی روحانیون با نسل جدید نقل کردند که واقعا جای تامل داشت. ایشان گفتند یک روحانی به جوانان گفته است زیاد با اینترنت کار نکنید، تریاکی میشوید. ماجرا از آن قرار بوده است که منظور این روحانی اعتیاد به اینترنت بوده است حال آنکه اعتیاد در ذهن این روحانی تنها به شکل تریاک معنی شده بود. این نشان میدهد آن روحانی در فضای فرهنگی حاضر حضور ندارد. وقتی جوانان ببینند یک روحانی تا این مرحله از مساله عصر خود پرت است به دیگر حرفهای او نیز اعتماد نمیکنند بنابراین باید نسل جوانی از روحانیت که عالم به روز بوده روی کار بیایند و نسل قدیمی روحانیت بازنشسته شوند تا کار به دست قشر جوان سپرده شود. اگر این اتفاقات رخ دهد نتایج خوبی به دنبال خواهد داشت.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید