زن شوهرکش پای چوبه دار میرود
پس از آخرین جلسه صلح و سازش، تصمیم در مورد مرگ و زندگی زن میانسالی که با همدستی دوست اینترنتیاش شوهر خود را به قتل رسانده بود، به دقیقه ۹۰ موکول شد.
پس از آخرین جلسه صلح و سازش، تصمیم در مورد مرگ و زندگی زن میانسالی که با همدستی دوست اینترنتیاش شوهر خود را به قتل رسانده بود، به دقیقه ۹۰ موکول شد.
به گزارش سایت جنایی، راز قتلی که این زن مرتکب شده بود پس از ۲ سال فاش شد؛ زمانی که او اعتراف کرد شوهرش را با دمنوشهای مرگبار به کام مرگ فرستاده است.
مقتول پرونده که شهروز نام داشت، مرد میانسالی بود که پاییز سال ۱۴۰۰ به یکی از بیمارستانهای تهران منتقل شد اما ساعاتی بعد جانش را از دست داد. باتوجه به اینکه مرد میانسال سابقه بیماری داشت و هر چند روز یکبار برای درمان به بیمارستان منتقل میشد، مرگ او مشکوک به نظر نرسید.
مادر شهروز گفت: حدود یک هفته در خانه پسرم مهمان بودم، در این چند روز مدام حالش بد میشد و او را به بیمارستان میبردیم. دکترها هم بیماریاش را تشخیص نمیدادند تا اینکه شب حادثه حال پسرم خیلی بد شد و وقتی او را به بیمارستان بردین درنهایت در همانجا فوت کرد.
باتوجه به سابقه بیماری مرد میانسال و از آنجایی که خانواده او شکایتی نداشتند، جواز دفن شهروز صادر شد و او در زادگاهش در یکی از شهرهای غربی کشور دفن شد. پس از آن زندگی برای بازماندگان شهروز جریان داشت و همه داشتند به مرگ ناگهانی شهروز عادت میکردند که بار دیگر اتفاقی زندگی بازماندگان را تغییر داد. آبان ماه سال ۱۴۰۲، زمانی که مادر شهروز برای دیدن نوههایش به خانه پسرش رفته بود، زن همسایه او را صدا کرد و گفت خیلی وقت است که میخواهد موضوعی را با او در میان بگذارد. مدتی است که مرد جوانی به خانه عروسش رفت و آمد میکند. زن همسایه به مادر شهروز گفت: چون در زمان زنده بودن شهروز این مرد را ندیده بود، یک بار از همسرش پرسیده بود این مرد کیست که او دستپاچه شده و گفته بود برادر ناتنیاش است، اما مدتی بعد انگار که فراموش کرده بود، گفته بود این مرد داییاش است، همین باعث شک بیشتر زن همسایه شده بود و از بچهها هم همین سوال را پرسیده بود و به او گفته بودند از آشنایان مادرشان است.
زن همسایه حتی توضیح داد از همسر شهروزپرسیده بود چرا در زمان زنده بودن شوهرت این مرد به خانه شما نمیآمد، او هم گفته بود که شهروز با او مشکل داشته، به همین دلیل شوهرش اجازه نمیداد به خانهشان بیاید.
صحبتهای زن همسایه باعث شد مادر شهروز هم به موضوع مشکوک شود و پلیس را در جریان بگذارد.
بهدنبال اظهارات این زن داغدیده و اعلام ماجرا به بازپرس محمد جواد شفیعی، بازپرس سوم دادسرای جنایی با صدور دستور تحقیق در این پرونده از کارآگاهان خواست نخست درباره هویت و نسبت مرد ناشناس با این خانواده تحقیق کنند، همچنین دستور نبش قبر شهروز برای مشخص شدن علت اصلی مرگ را صادر کرد.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت نیز بلافاصله تحقیقات نامحسوس را آغاز کرده و در بررسیها مشخص شد مرد جوان امیر نام دارد و کابینتساز است، اما موضوعی که مهم بود این بود که امیر، هیچ نسبت فامیلی با همسر شهروز نداشت.
در گام بعدی، نبش قبر شهروز انجام شد و با انجام آزمایشها از سوی متخصصان پزشکی قانونی، علت مرگ او که دو سال قبل دفن شده بود مسمومیت دارویی طولانیمدت اعلام شد.
با کنار هم قرار دادن مدارک و شواهدی که در تحقیقات بهدست آمد، پازل قتل شهروز کامل و احتمال دست داشتن همسر مقتول و امیر در این جنایت پررنگ شد. بنابراین به دستور بازپرس جنایی زن میانسال و مرد کابینتساز برای ادای توضیح جلب شدند و مقابل بازپرس شفیعی نشستند.
همسر شهروز که در تحقیقات اولیه منکر جنایت بود در مواجهه با مدارک پلیسی سرانجام به قتل شوهرش با همدستی امیر اعتراف کرد. با اعتراف متهم اصلی پرونده که همسر مقتول بود، متهم دوم هم به نقش خود دز قتل اعتراف کرد و با دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران، زن میانسال به اتهام مباشرت در قتل عمدی و امیر به اتهام معاونت در جنایت بازداشت شدند.
زن میانسال که تصور نمیکرد بعد از دو سال، راز قتلی که مدتها برای اجرای آن زمان گذاشته بود برملا شود، درباره این ماجرا گفت: با شهروز از سالها قبل اختلاف داشت، او را اذیت میکرد و از رفتارهایش خسته شده بود. اوایل با خودش میگفت بالاخره خوب میشود و دست از کارها و رفتارهای آزار دهندهاش برمیدارد اما با گذشت زمان بدتر شد و دیگر حرمتی بینمان باقی نمانده بود. ماجرا ادامه داشت تا اینکه با امیر در فضای مجازی آشنا شده بود؛ برای اینکه از رفتارهای شوهرم فرار کنم و کمی سرش گرم شود خودش را در اینستاگرام و تلگرام مشغول میکردم، امیر یکی از دنبالکنندههایم بود و کم کم با هم دوست شدیم. بعد هم برای او از سختیهای زندگیم گفت و بعد از مدتی درددل صمیمیتر هم شدیم، آن موقع بود که به امیر گفتم که میخواهد از شر شوهرم خلاص شودم. اما نمیدانستم چه کنم برای همین نقشه قتل را امیر کشیده بود؛ گفته بود راهی بلد است که کسی به من شک نکند. دارویی داد و گفت داخل دمنوش و چای شوهرت بریزم، قرار بود دارویی که به من داده بو کمکم جان همسرم را بگیرد. من هم طبق گفته امیر هر شب دارو را پنهانی داخل دمنوش میریخت و شهروز روز به روز حالش بدتر میشد، هربار به بیمارستان میرفت اما دکترها متوجه بیماریاش نمیشدند و کم کم میزان دارو را بیشتر کرد. زمانی که شوهرم فوت شد، یک هفتهای بود که مادرش به خانه ما آمده بود و در این یک هفته دوز دارو را بیشتر کردم و به بهانه اینکه دمنوش و چای برای بیماریاش خوب است روزی چهار تا پنج بار این دارو را داخل دمنوش میریخت و شهروز حالش بدتر میشد تا اینکه شب حادثه حالش وخیم شد و درنهایت بعد از انتقال به بیمارستان جانش را از دست داد. بعد از مرگ شهروز، من و امیر میخواستیم با هم ازدواج کنیم. از مرگ شوهرم یک سالی که گذشت رفت و آمد امیر به خانه من علنی شد اما لو رفتیم تا اینکه رازمان جوری که فکرش را نمیکردیم بر ملا شد.
این پرونده پس از تکمیل تحقیقات توسط بازپرس شفیعی و کارآگاهان اداره پلیس آگاهی با صدور قرار مجرمیتی برای متهمان به دادگاه کیفری استان رفت و هر دو پای میز محاکمه ایستاد. در پایان محاکمه قضات دادگاه زن همسرکش را به مرگ محکوم کردند تا به خاطر قتلی که انجام داده با چوبه دار قصاص شود و پسری که همدست او بود هم به حبس محکوم شد. احکام صادره پس از آن به دیوان عالی کشور رفتند و تایید شدند، به این ترتیب پرونده بار دیگر به دادسرای جنایی تهران بازگشت تا حکم قصاصش اجرا شود.
با این وجود صبح امروز جلسه صلح و سازشی برگزار شد تا شاید این زن که جانش در خطر مرگ است از قصاص نجات یابد، اما جلسه به نتیجه نرسید. در این جلسه فرزندان مشترک قاتل و مقتول هم حضور داشتند و از عموشان خواستند مادرشان را ببخشد، اما او گفت فردا پای چوبه دار پدر و مادرم تصمیم نهایی را میگیرند. به این ترتیب تصمیمگیری درمورد بخشش یا قصاص این متهم به دقیقه ۹۰ موکول شد.
دیدگاه تان را بنویسید