کد خبر: 751266
|
۱۴۰۴/۰۹/۱۸ ۰۸:۱۰:۱۷
| |

بخشش قاتلان فرزند به شرط آزاد کردن زندانیان جرایم غیرعمد

قاتلانی که دوست خود را ۱۰ سال قبل کشته بودند، با بخشش مادر مقتول به زندگی بازگشت.

بخشش قاتلان فرزند به شرط آزاد کردن زندانیان جرایم غیرعمد
کد خبر: 751266
|
۱۴۰۴/۰۹/۱۸ ۰۸:۱۰:۱۷

قاتلانی که دوست خود را ۱۰ سال قبل کشته بودند، با بخشش مادر مقتول به زندگی بازگشت.

به گزارش سایت جنایی، زنی مسن که فرزندش ۱۰ سال پیش به قتل رسید، صبح دیروز وارد اتاق دادیار جنایی شد و گفت: «۱۰ سال تمام طول کشید تا بتوانم با خودم کنار بیایم و بگویم قاتلان علیرضا را می‌بخشم. از همان روز اول دلم با اجرای حکم قصاص نبود. هر بار که زنگ می‌زدند و می‌گفتند حکم آماده اجرا است، با خودم می‌گفتم عفو بهتر است، اما هر بار که یاد علیرضا می‌افتادم که فقط ۳۲ سالش بود و سر یک ساعت مچی او را کشتند، دلم خون می‌شد. اما چطور می‌توانستم دو مادر دیگر را مثل خودم داغدار کنم؟»

فرزند این زن توسط دوستانش به کام مرگ کشانده شد. این پرونده بعد از اعلام گزارش مادر مقتول درباره ناپدید شدن فرزندش گشوده شد. پلیس در آن زمان از کوروش و آرش تحقیق  کرد که گفتند علیرضا را نزدیک خانه پیاده کرده‌اند و دیگر خبری از او ندارند. اما وقتی ماموران فیلم دوربین‌های مداربسته را بررسی کردند، هیچ اثری از علیرضا در آن محدوده نبود. به همین دلیل دو پسر جوان بازداشت شدند و در بازجویی، آرش بالاخره شکست و لب به اعتراف گشود: «ساعت مارک داری داشتم، خیلی گران بود. علیرضا آن را برای مهمانی از من امانت گرفت. قرار بود برگرداند، اما هر چه گفتم پس نمی‌داد. برای همین عصبانی شدم و تصمیم گرفتم او را تنبیه کنم. با کوروش قرار گذاشتیم، سوارش کردیم، بردیم بیرون شهر. فقط می‌خواستیم بترسانیمش و تنبیه کنیم تا ساعت را پس بدهد و دیگر با کسی این کار را نکند. با هم دست و پایش را بستیم، کتک زدیم، با چاقو تهدید کردیم. اما یک دفعه دیدیم دیگر نفس نمی‌کشد. ترسیدیم، جسدش را همان‌جا در بیابان رها کردیم و فرار کردیم.»

چند ساعت بعد، کارآگاهان به همراه دو متهم راهی بیابان‌های اطراف تهران شدند. بعد از جست‌وجو در  بین بوته‌ها و شن‌ها، جسد علیرضا پیدا شد؛ با آثار شکنجه، کبودی و زخم‌هایی روی بدنش. دو متهم صحنه جنایت را بازسازی کردند. پرونده با کیفرخواست قصاص راهی دادگاه شد. مادر علیرضا که تنها ولی دم بود، اشد مجازات را خواست و دادگاه هم حکم قصاص داد. دیوان عالی کشور احکام صادره  را تأیید کرد و پرونده برای اجرا به دادسرای جنایی رفت.

از زمان قتل ۱۰ سال گذشت، ده‌ها جلسه صلح و سازش به سرپرستی محمد شهریاری برگزار شد. مادر هر بار می‌آمد، گریه می‌کرد، به عکس پسرش نگاه می‌کرد و می‌رفت. گاهی می‌گفت «نمی‌توانم»، گاهی می‌گفت «شاید بتوانم». اما هر بار که به یاد علیرضا می‌افتاد، دوباره دلش می‌سوخت و از رضایت منصرف می‌شد.

این زن بالاخره صبح دیروز تصمیم خودش را گرفت. او به دادیار جنایی گفت: علیرضا همیشه اگر قرار بود دیر بیاید، زنگ می‌زد. آن شب زنگ زد و گفت با دو دوستش، کوروش و آرش، قرار دار. تا صبح منتظرش بودم. هر نیم ساعت یک بار به گوشی‌اش زنگ می‌زدم، خاموش بود. صبح که شد دیگر طاقتم طاق شد، رفتم کلانتری. گفتم پسرم گم شده است و بعد معلوم شد او را کشته‌اند.

این زن ادامه داد:«می‌خواهم بدون هیچ قید و شرطی قاتلان پسرم را ببخشم. دیه به چه درد من می‌خورد؟ در این سال‌ها دیدم بعضی‌ها بالای ۱۰ میلیارد برای بخشش می‌گیرند، اما فکر نمی‌کنند آن پول از کجا می‌آید؛ از جیب خانواده‌ای که خودش داغدار است. پسرم عاشق عدد سه بود؛ به حرمت امام حسین و از آنجایی که دو روز دیگر تولد حضرت فاطمه است، به احترام مادرش و به احترام سید الشهدا از دیه گذشت کردم اما یک شرط دارم. نمی‌دانم دیه چقدر است، هر چقدر که دیه می‌شود، برای آزادی سه زندانی جرایم غیرعمد پرداخت کنند تا سه خانواده دیگر خوشحال شوند.»

مادر علیرضا گفت: «حالا دلم آرام است، دل پسرم هم آرام است. می‌دانم علیرضا از آسمان دارد لبخند می‌زند. در تمام این مدت خیلی سختی کشیدم، از دست قاتلان پسرم دل چرکین و خشمگین بودم اما راضی به مرگشان هم نبودم. داغ سنگینی بود که من جگر گوشه‌ام را از دست داده بودم، اما چطور می توانستم مادری را مانند خودم داغدار کنم. من برای آرامش روح پسرم و از آنجایی که پسرم در کار خیر بود، می‌دانم از بخشش من راضی است، از قصاص گذشت کردم. فکر کنم حالا هم حال دلم من خوب است هم حال دل پسرم و خانواده دو قاتل.

به این ترتیب دو قاتل که ۱۰ سال منتظر چوبه دار بودند، به زندگی بازگشتند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها