«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
قاتل زن آرایشگر در دادگاه چه گفت؟
پرونده قتل زن آرایشگر که توسط شوهرش کشته شده است، در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد.
پرونده قتل زن آرایشگر که توسط شوهرش کشته شده است، در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد.
به گزارش اعتمادآنلاین، یک سال قبل به ماموران پلیس گزارش دادند جسد زن جوانی به نام نازنین پیدا شده است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد. سپس فرزندان این زن در تحقیقات پلیسی گفتند صبح که بیدار شدند جسد مادرشان را پیدا کردند.
بررسی زندگی نازنین نشان داد که این زن با همسر سوم و دو فرزندش زندگی میکرد. فرزندان نازنین به ماموران گفتند همسر مادرشان از زمانی که او به قتل رسیده، گم شده است. ماموران بعد از مدتی پیگیری موفق شدند این مرد به نام میلاد را شناسایی و بازداشت کنند.
میلاد به قتل اعتراف کرد و گفت در یک لحظه عصبانیت زنش را خفه کرد.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. این پرونده در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت.
در ابتدای جلسه رسیدگی، کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. سپس فرزندان و پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند.
وقتی نوبت به میلاد رسید، اتهام را قبول کرد و گفت: «حدود یک سال بود که با نازنین آشنا شده بودم. او قبل از من دو بار شوهر کرده و هر بار جدا شده بود. از شوهر اولش یک فرزند و از شوهر دومش دو فرزند داشت که با ما زندگی میکردند. من و نازنین صیغهای با هم ازدواج کردیم که البته صیغهنامه هم نداشتیم. نازنین آرایشگر بود او به من گفته بود یک سالن اجازه و کار میکند، اما هر بار از من پول میگرفت. یک بار از من صد میلیون و یک بار پنجاه میلیون و به همین ترتیب پول میگرفت. یکباره به خودم آمدم و دیدم یک میلیارد تومان پول دادهام.
متهم گفت: «مشکل فقط این نبود. نازنین تلفنهای مشکوک از آدمهای مختلف داشت. هر بار به او میگفتم چه کسی است که زنگ زده، اسم یک نفر را میآورد و میگفت برای اجاره سالن به او زنگ زدهاند. در حالی که میدانستم دروغ میگوید. چند باری سر این موضوع با هم جروبحث کرده بودیم. شب حادثه که سر این موضوع با هم جروبحث کردیم، گفتم نمیتوانم حرفهایش را باور کنم. من از خانواده و دوستانم پول گرفته بودم که به نازنین بدهم. یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان پول داده بودم و او فقط به من دروغ تحویل داده بود. نازنین حرفی زد که من عصبانی شدم. یک لحظه دستم را روی گلویش گذاشتم و فشار دادم. آنقدر عصبانی شده بودم که دست خودم نبود. بچههای نازنین خواب بودند و متوجه نشدند چه اتفاقی افتاده است. من هم خانه را ترک کردم. چند ساعت بعد به دوستم و پدر و مادرم زنگ زدم و گفتم چه کردهام و قصد خودکشی دارم. خیلی پشیمان بودم ولی جرات خودکشی نداشتم. حالا هم به شدت از کارم پیشمان هستم.
بعد از گفتههای متهم، وکیل مدافع او در جایگاه قرار گرفت. او گفت موکلش سلامت روان ندارد و درخواست کرد این موضوع بررسی شود.
در پایان، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
دیدگاه تان را بنویسید