کد خبر: 602601
|
۱۴۰۱/۱۲/۲۵ ۰۸:۳۱:۱۲
| |

اعترافات وحشتناک زوج بی‌رحم

زن و شوهر کریستالی که ماجراهای وحشتناکی را با زورگیری از راننده تاکسی اینترنتی در مشهد رقم زده بودند، درحالی برای آخرین بار پای میز محاکمه ایستادند که مدعی بودند مواد مخدر از نان شب هم واجب‌تر است.

اعترافات وحشتناک زوج بی‌رحم
کد خبر: 602601
|
۱۴۰۱/۱۲/۲۵ ۰۸:۳۱:۱۲

زن و شوهر کریستالی که ماجراهای وحشتناکی را با زورگیری از راننده تاکسی اینترنتی در مشهد رقم زده بودند، درحالی برای آخرین بار پای میز محاکمه ایستادند که مدعی بودند مواد مخدر از نان شب هم واجب‌تر است!

به گزارش روزنامه خراسان، شب بیست و یکم آبان گذشته، راننده یکی از شرکت های تاکسی اینترنتی، وحشت زده با پلیس تماس گرفت و ماجرای تکان دهنده ای را بازگو کرد. او که هنوز از ترس صدایش می لرزید از زن و شوهر جوانی سخن گفت که به عنوان مسافر سوار خودروی وی شده اند، اما در مسیر با تهدید به اسیدپاشی و با یک قبضه تبر ترسناک، خودروی او را زورگیری کرده اند. در پی این تماس، ماموران انتظامی وارد عمل شدند و چند روز بعد، زوج زورگیر کریستالی را دستگیر کردند. پرونده این زوج جوان پس از طی مراحل دادرسی، به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد؛ چرا که اقدامات وحشتناک آن ها موجی از نگرانی را در بین رانندگان به راه انداخته بود.طبق گزارش پلیس، این زوج خطرناک سابقه دار قبلا نیز دو دستگاه خودروی تیبا و پراید را با همین شیوه زورگیری کرده بودند. طولی نکشید که زوج جوان با اتهام آدم ربایی و مشارکت در سرقت مسلحانه شبانه، پای میز محاکمه نشستند تا به سوالات تخصصی قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پاسخ دهند و از خود دفاع کنند.

در آغاز جلسه دادگاه ابتدا شاکی پرونده که راننده ای 37 ساله بود به تشریح ماجرای زورگیری پرداخت و در حالی که هنوز هم از دیدن مرد تبر به دست و زنی که بطری اسید در دست داشت، وحشت زده به اطراف می نگریست، درباره آن شب ترسناک گفت: سفری رفت و برگشت از طریق شرکت اینترنتی به من واگذار شد که باید مسافرانی را از توس 97 به شهرک کشف می بردم و آن ها را بازمی گرداندم، اما هنوز به مقصد نرسیده بودیم که مسافرانم پیاده نشدند و با تهدید تبر و اسید مرا به بیابان های انتهای توس 97 بردند و با چند ضربه تبر نه تنها مرا مجروح کردند، بلکه ضربه هایی نیز به خودروی من کوبیدند و من از ترس خودروی سمند را رها کردم و حتی به پشت سرم نیز نگاه نکردم. فقط در بیابان می گریختم؛ چرا که آن ها تبر به  دست در تعقیب من بودند.

سپس «مجتبی» (متهم) با  دستور رئیس دادگاه مقابل میز عدالت ایستاد و به سوالات فنی مقام قضایی پاسخ داد.

حقیقت ماجرا را بیان کنید؟

آن شب خیلی بی پول و خمار بودم. همسرم به تاکسی اینترنتی زنگ زد و ما سوار خودرو شدیم. وقتی به بیراهه رسیدیم من راننده را ترساندم و آن بنده خدا هم فرار کرد و رفت. بعد از آن با شماره ای که هنگام درخواست خودرو تماس گرفته بود، زنگ زدم که من اشتباه کرده ام و از او خواستم، بیاید خودروی خود را پس بگیرد! چون خودرو هم نقص فنی داشت! داخل خودرو مبلغی وجه نقد و یک سکه طلای پارسیان و کارت بانکی بود که آن ها را برداشته بودیم.

تبر متعلق به چه کسی بود؟ مال خودم است.

بطری اسید هم دست شما بود؟ اسید نبود، آب رخت چرک ها بود که بعد از شست وشوی لباس، همسرم داخل بطری ریخت.

مطمئن هستید؟ بله!

خودت درون بطری ریختی؟ نه همسرم پر کرد.

چه رنگی بود؟ آب کف لباس چرک بود.

روی آن آب ها کف هم بود؟ مقداری کف داشت.

چرا همسرت آن آب های کثیف را درون بطری ریخت؟ برای آن که راننده را بترسانیم.

پس نقشه زورگیری را از قبل طراحی کرده بودید؟ بله! قبل از آن که با تاکسی اینترنتی تماس بگیریم این نقشه را کشیدیم!

چه کسی طراح این نقشه بود؟ همسرم آن را برنامه ریزی کرد.

انگیزه شما چه بود؟ خمار بودم، پول مواد نداشتم!

یعنی پول خرید مواد غذایی را داشتید؟ نه! شکمم سیر نبود.

یعنی گرسنه بودید و به خاطر تامین پول مواد این زورگیری را انجام دادید؟

بله! مواد از همه چیز مهم تر است حتی از شکم!

به چه منظوری به خیابان توس 33 رفتید؟ جزئی از نقشه بود. می خواستم راننده تصور کند که این جا منزل اقوام و آشنایان ماست تا پلیس نتواند ما را دستگیر کند!

وقتی به توس 97بازگشتید چرا به راننده گفتید «حرکت کن»!؟ چون قصد داشتیم او را به بیابان های خلوت ببریم و با ترساندن وی، خودرواش را سرقت کنیم!

چرا تبر حمل می کردی؟ برای ترساندن راننده آن را برداشتم. تبر را یک هفته قبل از یک معتاد گرفته بودم.

از کجا سوار خودرو شدید؟ از توس 97

ولی شما در جاده گاز زورگیری کرده اید؟ بله! من از راننده خواستم به جاده گاز برود و از آن جا تا مکانی که  خودرو را گرفتیم حدود 15 دقیقه مسیر را طی کرد.

جاده گاز کجاست؟ آخر توس 97

با تبر به شاکی ضربه ای زدید؟ بله! یک ضربه با پشت تبر زدم و یک ضربه دیگر هم به کنسول خودرو زدم.

بطری حاوی آب یا اسید دست شما بود؟ نه! دست همسرم بود.

چه لوازمی را از داخل خودرو سرقت کردید؟ 200 هزار تومان درون خودرو بود.60 هزار تومان هم از کارت عابر بانک برداشت کردیم. سکه پارسیان را هم به مبلغ 150 هزار تومان فروختیم. لاستیک زاپاس را هم برای ضمانت تعمیر خودرو به مکانیکی دادیم.

رمز کارت را چگونه به دست آوردید؟ داخل مدارک رمز آن وجود داشت.

رمز کارت دیگر را هم که 200 هزار تومان برداشت کردیم شاکی خودش داد!

مواد مخدر درون خودرو متعلق به کیست؟ مال من است.

چه مبلغی پول نقد درون خودرو بود؟ 70 هزار تومان بود که من برداشتم!

آخرین دفاعت چیست؟ من آدم ربایی نکردم. فقط راننده را ترساندم که او هم پیاده فرار کرد. بعد هم زنگ زدم که بیا خودروات را بگیر!

بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در ادامه جلسه دادگاه، راضیه متهم دیگر پرونده نیز به سوالات قضات زبده شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی چنین پاسخ داد.

با مجتبی (متهم) چه نسبتی دارید؟ همسرم است.

شما با تاکسی اینترنتی تماس گرفتید؟ بله! با تلفن همراه همسرم زنگ زدم و به مقصد شاهنامه و توس 33 و بعد هم توس 97 که محل سکونت مادرشوهرم است، خودرو تقاضا کردم.

ماجرا را بازگو کنید؟ من و همسرم در صندلی عقب نشستیم وقتی دوباره به توس 97 بازگشتیم همسرم به راننده گفت به آخر جاده توس برود. چون آن جا خلوت و جاده خاکی بود، ولی ناگهان تبر را از زیر پیراهنش بیرون آورد و به راننده گفت: پول بده! راننده هم ترسید و با رها کردن خودرواش گریخت.

بطری حاوی اسید دست شما بود؟ بله! اما آب بود، راننده فکر کرد که اسید است حتی مقداری هم روی دستم ریخت که راننده هم دید! ولی چون همسرم گفت بطری اسید است، او ترسید!

چرا راننده را به انتهای توس 97 بردید؟ چون می خواستیم پول هایش را بگیریم!

پس چرا ابتدا به منطقه کشف رفتید؟ چون می خواستیم راننده را گمراه کنیم! آن جا منزل یکی از دوستانم بود و من 120 هزار تومان از او طلب داشتم که منزل نبود!

شماره تلفن دوستتان را دارید؟ نه! نمی دانم.

چرا با همسرت رفتی؟ به خاطر این که اجازه نمی دهد تنهایی جایی بروم.

چرا بطری آب را با خودتان برداشتید؟ من باردار هستم و احتمال داشت تشنه شوم!

شوهر شما ضرباتی با تبر به شاکی زد؟ چند ضربه به کنسول زد، ولی  چون با هم درگیر بودند من ندیدم!

بعد از فرار راننده چه کسی پشت فرمان خودرو نشست؟ من رانندگی کردم!

گواهینامه رانندگی دارید؟ نه!

تا کجا رفتید؟ تا اواسط توس 97 که منزل مادرشوهرم آن جاست. خودمان هم در آن محل ساکن هستیم!

شما بعد از زورگیری با شاکی تماس گرفتید؟ بله! به او گفتم 5 میلیون تومان بده، بیا خودرو را در جایی رها می کنیم آن را ببر! ولی قبول نکرد، چون مدعی بود پول ندارد! ولی رمز کارتش را داد و ما هم 200 هزار تومان برداشت کردیم.

با این پول ها چه کردید؟ هیچی مواد مخدر خریدیم! البته همسرم وقتی برای خرید کریستال رفته بود مقداری هم خوراکی خرید!

سکه پارسیان را چه کردید؟ به طلافروشی به مبلغ 145 هزار تومان فروختیم که همسرم کریستال خرید.

با پایان یافتن آخرین جلسه محاکمه، به زودی حکم دادگاه درباره این زوج کریستالی بی رحم صادر می شود!

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها