قتل دایی میلیاردر برای تصاحب ارثیه

پسر جوان با همدستی یکی از دوستانش، دایی میلیاردرش را برای تصاحب ارثیه به قتل رساند و به ترکیه گریخت، اما در آنجا عذاب وجدان گرفت و تلفنی راز قتل را برملا کرد.

به گزارش جوان، مردادماه امسال زن و مردی در تهران به اداره پلیس رفتند و اعلام کردند پسرشان یاشار تلفنی به آن‌ها گفته دایی‌اش را با همدستی یکی از دوستانش به قتل رسانده و به ترکیه گریخته است. زن میانسال گفت: «ادعای پسرم مرا شوکه کرد و بلافاصله به خانه برادرم پیمان رفتم، اما در خانه نبود و نگرانم برای او اتفاقی رخ داده باشد.»

با طرح این شکایت، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور قاضی محمد وهابی، بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران تحقیقات خود را آغاز کردند. مأموران پلیس در تحقیقات میدانی هیچ ردی از پیمان پیدا نکردند و مشخص شد وی مدتی است به صورت مرموزی ناپدید شده است. در شاخه دیگری از تحقیقات، کیوان، دوست یاشار بازداشت شد. متهم پس از دستگیری به قتل پیمان با همدستی یاشار اعتراف کرد.

گفت‌وگو با متهم

*چرا پیمان را به قتل رساندی؟

یاشار نقشه قتل را طراحی و اجرا کرد. او از دایی‌اش کینه داشت و می‌گفت دایی‌ام ارثیه پدربزرگم را بالا کشیده و تقسیم نمی‌کند.

*چرا با او همکاری کردی؟

من در آژانس هواپیمایی کار می‌کردم و یاشار هم با خودرویش مسافرکشی می‌کرد. مدتی بود به خاطر پول پیش خانه نیاز به پول زیادی داشتم و از طرفی هم یاشار وضع مالی خوبی نداشت که پیشنهاد داد اگر دایی‌اش را به قتل برسانیم، پول خوبی گیرمان می‌آید.

*چقدر پیشنهاد داده بود؟

قرار شد اول خودروی مزدا ۳ دایی‌اش را بفروشیم و پول آن را تقسیم کنیم و بعد هم گفت، وقتی دایی‌اش را بکشیم، ارثیه بین مادرش و دایی دیگرش تقسیم می‌شود و قرار بود مبلغی از ارثیه که به مادرش می‌رسید به من بدهد.

*درباره روز حادثه توضیح بده؟

چند ماهی بود یاشار اصرار می‌کرد تا اینکه قبول کردم. چند روز قبل از حادثه، باغی در اطراف تهران اجاره کردیم و بعد یاشار به بهانه میهمانی شبانه دایی‌اش را به باغ دعوت کرد. او سه لیوان آبمیوه درست کرد که در یکی از آن‌ها چند قرص برنج حل کرده بود که آن را به دایی‌اش داد. پیمان وقتی آبمیوه را خورد، حالش بد و بیهوش شد، سپس یاشار قمه‌ای به من داد و گفت به دایی‌اش ضربه بزنم. من هم دو ضربه زدم و ساعتی بعد جسد را داخل باغ دفن کردیم.

*بعد چه شد؟

خودروی مقتول را ۱۵۰ میلیون تومان به مالخری فروختیم و او هم خودرو را به جاعلی به مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان فروخت و جاعل هم پس از جعل سند، خودرو را یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان به فرد دیگری فروخت، اما سهم من همان ۷۵ میلیون تومان شد و از سهم ارثیه هم خبری نشد تا اینکه متوجه شدم یاشار به ترکیه فرار کرده است.