نگاهی به اعتراضهای مردمی فزاینده در کشورهای مختلف دنیا
نئولیبرالیسم چگونه به بروز جنبشهای تودهای بدون رهبر منجر میشود؟
اعتراضهای گسترده، به لحاظ تعداد و گستره جغرافیایی در حال افزایش هستند. دادههای بسیاری نشان از افزایش سریع اعتراضات در سالهای 2011 تا 2012 و سپس در 2015 تا 2016 داشت. در سال 2016، اعتراضات جدیدی در ارمنستان، جمهوری دموکراتیک کنگو، اتیوپی، اندونزی، عراق، قزاقستان، مولداوی، تایلند، یمن و زیمباوه آغاز شدند و در سال 2017 نیز آرژانتین، بلاروس، اتیوپی، گامبیا، مجارستان، کره، قرقیزستان، مکزیک، مراکش، پاراگوئه، رومانی، روسیه، ونزوئلا و ایران شاهد اعتراضات مردمی بود. انقلابهای توییتری یا آنچه «جنبشهای بدون رهبر» مینامیم، امروز همگام با ظهور «عصر خشم» به دریافتی عمیقتر از اهداف این اعتراضات، اشکال و تأثیرات آنها نیاز دارد.
به گزارش گروه بینالملل اعتمادآنلاین ، چارلز یونگز در گزارشی که چندی پیش اوپندموکراسی منتشر کرده بود، جنبشهای اعتراضی اخیر را بررسی کرد. در بخشی از این گزارش آمده است: آمار مشخصی برای مشخص کردن تعداد فزاینده این اعتراضها وجود ندارد. یکی از علل این مسئله تعریف واژه «اعتراض» است. با این حال، دادهها و پیمایشهای گوناگون نشان از افزایش سریع اعتراضات در سالهای 2011 تا 2012 دارد. به گزارش سازمان جهانی کار، این اعتراضات یک دوره رکود را طی کرد، و سپس در شورشهای شهروندی از 2015 تا 2016 دوباره روندی فزاینده یافت. در سال 2016، اعتراضات جدیدی در ارمنستان، جمهوری دموکراتیک کنگو، اتیوپی، اندونزی، عراق، قزاقستان، مولداوی، تایلند، یمن و زیمباوه آغاز شدند. در سال 2017 نیز میتوان اعتراضات آرژانتین، بلاروس، اتیوپی، گامبیا، مجارستان، کره، قرقیزستان، مکزیک، مراکش، پاراگوئه، رومانی، روسیه، ونزوئلا و ایران را نام برد.
مشکلات، شکایات و دغدغهها
میتوان شماری از ویژگیهای اصلی و مشترک این اعتراضات را در جهان نام برد. یکی از ویژگیهای اصلی اعتراضهای مردمی اخیر این است که مشکلات، شکایات و گلایههای متنوعی آنها را ایجاد میکنند. برخی از اعتراضها به طور مستقیم خواستار نفی دولت یا تغییر رژیم هستند. از جمله این اعتراضات میتوان به تظاهرات گسترده مردم ونزوئلا به دولت مادورو اشاره کرد که ریشه در گرانیها، بحران غذایی و انسداد سیاسی این کشور داشت. برخی نیز به دنبال اصلاحات دموکراتیک ناچیز هستند. به عنوان مثال تظاهرات مردم عراق در 2016 برای تقسیم عادلانهتر قدرت، یا تظاهرات مردم امریکای لاتین با هدف کسب حقوق بیشتر برای اقلیت فقیر بود. برخی از این اعتراضات بیشتر متوجه فساد گسترده حاکمیت بودند که دو نمونه برجسته برزیل و هند را میتوان نام برد. اغلب اعتراضهایی که در کشورهای غربی رخ داده اساساً علیه سیاستهای ریاضتی بوده است. به عنوان نمونه میتوان به یونان و اسپانیا اشاره کرد که نمادی از این نوع جنبشها بودند. جنبشهای دیگر کمتر خاصگرا و به طور کلی علیه کاپیتالیسم و نولیبرالیسم هستند، به عنوان مثال میتوان انواع نسخههای ملی تحت تأثیر جنبش وال استریت را نام برد. در مقابل، برخی از اعتراضات، واکنشی معتدل به مشکلات محلی بودند که به عنوان نمونه میتوان به برخی از اعتراضات در روسیه اشاره کرد.
در واقع، بیشتر اعتراضات ویژگیهای متعدد و متفاوتی دارند. اغلب این جنبشها از عناصر متعددی تشکیل شدهاند که بعضاً با یکدیگر عمیقاً در تضادند. به عنوان مثال، اغلب نیروهای پیشرو اعتراضاتی را آغاز میکنند که بعدها با فعالان سیاسی غیر لیبرال یا هویتطلب قومگرا یا ملیگرا همراه میشوند. رابطه میان مفهوم شهروندی فعال و موج جدید پوپولیسم بسیار مهم و در عین حال پیچیده است. تحرکات اخیر در اوکراین (شامل دو گروه دموکراتهای ترقی خواه و گروههای راست ملیگرا) نمونه قابل توجهی از اتحاد دو نیروی غیرقابل جمع در شورشهای مشترک است.
نتایج اعتراضات
این اعتراضات نتایج متعددی داشته است. برخی از آنها موفق شدهاند که رؤسای جمهور یا وزرای فاسد را از قدرت برکنار، یا دولت را وادار به اعمال اصلاحات سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی کنند، برای مثال: اعتراضات علیه رئیس جمهور بورکینافاسو، اعتراضات گامیا و سنگال، گواتمالا و کره. برعکس، برخی از این تظاهرات کم و بیش در رسیدن به اهداف خود شکست خوردهاند و در نتیجه با سرکوب شدید دولتها و محدودیت تجمعات مواجه شدند که از میان آنها بحرین و کامبوج را میتوان نام برد. نتیجه عمده اعتراضات مقداری عقبنشینی از طرف دولتها، اما بدون تغییرات عمیق و جدی در الگوهای حکومتداری و روابط نامتعادل اقتصادی بوده است. به عنوان مثال اعتراضات بوسنی و هرزگوین، کامرون، ایسلند، اردن، مولداوی و مراکش همگی امتیازاتی را از دولت دریافت کردند، هرچند که از خواستههای اصلی تظاهرکنندگان بسیار کمتر بود و هیچ تغییر جدیای در سیاستهای اقتصادی یا سیاسی حاصل نشد.
در مجموع میتوان گفت مادام که موج جهانی اعتراضات نشاندهنده روند مهمی در سیاست بینالملل است، نباید با تقلیلگرایی آنها را توصیف کرد. به طور کلی میتوان گفت امروز درک خوبی از موج جدید اعتراضات وجود دارد، اما این درک همچنان ناقص است. ما امروز همگام با ظهور «عصر خشم» به دریافتی عمیقتر از اهداف این اعتراضات، اشکال و تأثیرات آنها نیاز داریم.
دیدگاه تان را بنویسید