کشتار 30 تیر به روایت یک شاهد عینی
ناصر تکمیل همایون، جامعهشناس و تاریخنگار ایرانی و استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، خاطره خود را از قیام 30 تیر تا 1331 شرح میدهد.
اعتمادآنلاین| 16 سال داشتم. همانند دیگر نوجوانان و دانشآموزان به سمت میدان بهارستان میرفتم.
روانشاد «داریوش فروهر» را با یک دوچرخه کورسی در خیابان اکباتان، دقیقاً همان جایی که «امیر بیجار» شهید شد، دیدم.
به من اشاره کرد که به سمت بهارستان بروم، هنوز به کوچه نظامیه نرسیده بودم که تیراندازی در آن منطقه شروع شد و یک جوان در پیادهرو بر زمین افتاد، مردم او را روی یک نیمه در دکان قدیمی جای دادند و به قصد بردن جنازه دستهجمعی به منزل آیتالله کاشانی از داخل کوچه نظامیه به حرکت درآمدند.
شعارهای مردم علاوه بر نواهای مذهبی لاالهالالله، محمداً رسول الله، علیاً ولیالله، یا مرگ یا مصدق، مرگ بر قوام، مصدق پیروز است، الله اکبر، بود.
در تمام این شعارها ایمان و اخلاص کامل مشاهده میشد. به یاد دارم چند بار گریه کردم، اما احساس میکردم در معرکهای قرار دارم که روحم فرمانروا است.
همراه چند نفر دیگر من هم داخل کوچهای شدم (پایینتر از کوچه مدرسه علمیه) و آن کوچه بنبست بود، همه ما زندگی خود را پایانیافته دانستیم.
کامیون ارتش که به سمت بهارستان رفت، ما از کوچه بیرون آمدیم و به سرچشمه که رسیدم، مردم از کشتار بازار و خیابان بوذرجمهری اطلاع دادند، اما هیچگونه یأس و هراس دیده نمیشد. از سرچشمه که به سمت توپخانه میرفتم، خیابان پامنار هنگامه بود، شعارهای سیاسی، میهنی و مذهبی فضای منطقه را فرا گرفته بود.
بعدها خبردار شدم که در بسیاری از خیابانها کشت و کشتار انجام شده است. تعداد زخمیها به صدها نفر رسید، اما تعداد کشتهها را دکتر کاتوزیان 17 نفر نوشته که همه آنها در ابنبابویه (مزار شهدای سیام تیر) به خاک سپرده شدهاند.
منبع: تاریخ ایرانی
دیدگاه تان را بنویسید