«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
تحول در رویکرد امنیتی رژیم اسرائیل نسبت به جنوب سوریه: چارچوبها، محرکها و واکنشهای فلسطینی
در روزهای اخیر، موضوع سوریه بار دیگر در گفتمان سیاسی رژیم اسرائیل مطرح شده است؛ اما نه در مقام موضوعی فرعی، بلکه به مثابه بخشی از تلاش برای ترسیم مجدد نقشه منطقه آن هم در زمانی که معادلات داخلی و خارجی در معرض دگرگونی قرار دارند.
عبدالناصر سعید نویسنده و تحلیلگر فلسطینی: در روزهای اخیر، موضوع سوریه بار دیگر در گفتمان سیاسی رژیم صهیونیستی مطرح شده است؛ اما نه در مقام موضوعی فرعی، بلکه به مثابه بخشی از تلاش برای ترسیم مجدد نقشه منطقه آن هم در زمانی که معادلات داخلی و خارجی در معرض دگرگونی قرار دارند. سخن از ایجاد «منطقه حائل» در جنوب سوریه و تدابیر امنیتی بلندمدت در جولان اشغالی این کشور، نشاندهنده تمایل رژیم صهیونیستی به ترسیم مجدد نقشه این منطقه جغرافیایی حساس است که همواره محور محاسبات امنیتی تلآویو بوده است. در عین حال، میتوان این اقدام را تلاش برای احیای فضای سیاسیای دانست که رژیم صهیونیستی آن را به خاطر بیثباتی داخلی رو به نابودی میبیند.
در سطح داخلی، رژیم صهیونیستی با بحرانهای سیاسی و حزبی گستردهای مواجه است. پروندههای فساد نتانیاهو، اختلافهای درونی در ائتلاف حاکم، بحران اقتصادی و موج مهاجرت معکوس، همگی عواملی به شمار میروند که حاکی از کاهش فزاینده اعتماد عمومی به سیاستهای رژیم و شکنندگی ساختار سیاسی آن است.
در چنین فضایی، حرکت در عرصه سوریه به مثابه برگ برندهای در دست رژیم صهیونیستی برای نشان دادن توانایی خود در زمینه ابتکار عمل است حتی اگر این ابتکار بیرون از مرزهای رژیم باشد. از سوی دیگر چنین اقدامی میتواند این ذهنیت را در افکار عمومی رواج دهد که تلآویو به رغم اختلافات و ناآرامیهای داخلی قادر است اوضاع پیچیده منطقه را مدیریت کند.
اما سوریه برای رژیم صهیونیستی فقط یک موضوع خارجی نیست چراکه جنوب این کشور در دهههای گذشته بخش جداییناپذیری از سلطه امنیتی رژیم از عمق فلسطین تا جولان و از غزه تا لبنان بوده است. به همین دلیل، هر کوششی برای ترسیم مجدد نقشه جنوب سوریه از منظر تلآویو تنها اقدامی برای رفع مقطعی خطرات پیرامون رژیم صهیونیستی نیست بلکه گامی با آثار بلندمدت در شکلدهی به تصویر کلی منطقه در آینده است. از این رو، ایده «منطقه حائل» در جنوب سوریه بیش از آنکه یک اقدام سیاسی باشد، پروژهای برای مدیریت مرزها و اقدامی برای حفظ امنیت رژیم صهیونیستی است.
در این میان موضع کاخ سفید در قبال این مساله دوگانه است؛ به این ترتیب که از یک طرف به حمایت همیشگیاش از رژیم صهیونیستی ادامه میدهد اما همزمان نمیخواهد به خاطر اقدامات تلآویو جبهه جدیدی در خاورمیانه شکل گیرد زیرا بهخوبی میداند که هرگونه تغییر در جنوب سوریه پیامدهای پیچیدهای دارد بنابراین فضای محدودی برای مانور در اختیار رژیم صهیونیستی قرار میدهد، به این صورت که نه اقدامات تلآویو را به طور کامل تایید میکند و نه آشکارا با آن مخالفت میورزد. یکی از علل این سیاستِ یک بام و دو هوای آمریکا انتقادات فزاینده نهادهای مدافع حقوق بشر از سکوت واشینگتن در مقابل رویدادهای غزه و کرانه باختری و حساسیت افکار عمومی جهان نسبت به این سکوت و همچنین تنفر مردمی از حمایت کاخ سفید از عملیات برونمرزی رژیم صهیونیستی است.
این در حالی است که همسو با این مسائل، رابطه رژیم صهیونیستی با کشورهای جهان در سطح بینالمللی نیز نسبت به گذشته ضعیف شده و انتقادات حقوقی و گزارشهای بینالمللی علیه این رژیم فقط به صدور بیانیه محدود نمیشود بلکه به بخشی مهم از بحثهای جهانی درباره رفتارهای این رژیم و میزان مشروعیت آن تبدیل شده است. در چنین وضعیتی رژیم صهیونیستی به منظور فرار از این اوضاع میکوشد خود را عامل تحقق ثبات در منطقه جلوه دهد ازاینرو گفتوگوهای امنیتی با حکومت دمشق را فرصتی برای تقویت موضع خود در برابر فشارهای غربی میبیند.
اما از منظر فلسطینی، این تحولات بخشی از سیاست تلآویو در دهههای گذشته است. چه اینکه تجربه دهههای اخیر نشان داده هرگونه عملیات رژیم در خارج از مرزهایش با تشدید اقدامات اسرائیلی علیه فلسطینیان در داخل، خواه از طریق افزایش فشارهای میدانی و خواه از طریق تقویت سیطره بر مناطق فلسطینینشین و ایجاد محدودیتهای بیشتر بر فلسطینیان داخل، همراه بوده است. به همین دلیل، از نظر فلسطینیها موضوع سوریه بهویژه جنوب آن در چارچوب سیاستهای رژیم صهیونیستی نسبت به منطقهای قرار دارد که در این منطقه امنیت، سیاست و قدرت در یکدیگر تنیده شده به گونهای که اثر آن دیر یا زود بر یکپارچگی سرزمینی فلسطین نمایان و باعث ایجاد گسست در این یکپارچگی میشود.
آنچه اکنون مشهود است اینکه جنوب سوریه بار دیگر در کانون محاسبات رژیم صهیونیستی قرار گرفته اما در دورهای که آمریکا مجبور است برخلاف گذشته محتاطانه از رژیم صهیونیستی حمایت کند و همزمان فشارهای بینالمللی بر رژیم صهیونیستی افزایش یافته و بیثباتی داخلی این رژیم را فرا گرفته است؛ در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی در تلاش است جایگاه خود را در منطقه که شاهد تحولاتی شتابان است تقویت و بازتعریف کند. البته در این تحولات، در ظاهر نام فلسطین برده نمیشود اما هرگز نمیتوان این نام را زدود، حتی اگر در بیانیههای رسمی نامی از آن برده نشود. به گفته کارشناسان، امروز منطقه به طرف مرحلهای پیش میرود که در آن قواعد درگیری بازنویسی میشود و اقدامات صهیونیستی در سوریه تنها فصل دیگری از روندی است که پیامدهای آن از جولان تا غزه و کرانه باختری امتداد خواهد یافت.
دیدگاه تان را بنویسید