کد خبر: 746559
|
۱۴۰۴/۰۸/۱۹ ۱۵:۰۰:۰۰
| |

اختصاصی «اعتمادآنلاین»:

آسیای میانه زیر سایه ترامپ؛ چین و روسیه در تنگنای ژئوپلیتیکی

یک استاد ژئوپلتیک درباره دیدار اخیر ترامپ با سران کشورهای آسیای میانه تشریح کرد: به‌نظر می‌رسد سفر ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، به آسیای مرکزی در این مقطع حساس زمانی، نشانه‌ی ظهور مسیری تازه در یکی از ژرف‌ترین و پر‌رمز‌و‌رازترین نقاط جغرافیای سیاسی جهان باشد؛ نقطه‌ای که چین، روسیه، ایران و شماری از قدرت‌های اثرگذار آسیایی بدان با دقت و حساسیت می‌نگرند. بی‌گمان این سفر، بی‌پیامد نخواهد بود و آینده‌ی منطقه را در ابعادی چندگانه دستخوش تغییر خواهد ساخت.

آسیای میانه زیر سایه ترامپ؛ چین و روسیه در تنگنای ژئوپلیتیکی
کد خبر: 746559
|
۱۴۰۴/۰۸/۱۹ ۱۵:۰۰:۰۰

لیلا پایدار- کیومرث یزدان‌پناه، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه تهران، در گفت‌وگو با خبرنگار اعتمادآنلاین درباره دیدار اخیر دونالد ترامپ با رهبران کشورهای آسیای میانه و تأثیر آن بر موقعیت چین و نفوذ روسیه در این منطقه گفت: به‌نظر می‌رسد سفر ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، به آسیای مرکزی در این مقطع حساس زمانی، نشانه‌ی ظهور مسیری تازه در یکی از ژرف‌ترین و پر‌رمز‌و‌رازترین نقاط جغرافیای سیاسی جهان باشد؛ نقطه‌ای که چین، روسیه، ایران و شماری از قدرت‌های اثرگذار آسیایی بدان با دقت و حساسیت می‌نگرند. بی‌گمان این سفر، بی‌پیامد نخواهد بود و آینده‌ی منطقه را در ابعادی چندگانه دستخوش تغییر خواهد ساخت.

وی افزود: نخست آن‌که دیدار ترامپ با رهبران پنج کشور آسیای میانه، به‌ویژه قزاقستان و ترکمنستان ــ دو کشور حائل حاشیه‌ی خزر ــ را می‌توان در چارچوب رهیافتی نو از سوی واشنگتن برای جست‌وجوی فرصت‌های اقتصادی، بازرگانی و سرمایه‌گذاری در منطقه‌ای دانست که از ذخایر استراتژیک سرشار است. با این حال، حقیقت آن است که هدف این سفر را نمی‌توان صرفاً در قالب رویکردی اقتصادی تفسیر کرد. آنچه در پسِ این حرکت نهفته است، اندیشه‌ای ژرف‌تر و طرحی راهبردی‌تر است؛ اندیشه‌ای برای نفوذ در ساختار ژئوپلیتیکی آسیای میانه. منطقه‌ای که به تعبیر بسیاری از اندیشمندان ژئو‌استراتژی، در قرن بیست‌ویکم می‌تواند صحنه‌ی اصلی رقابت سه حوزه‌ی قدرت بزرگ جهانی باشد: حوزه‌ی آتلانتیک، حوزه‌ی اوراسیایی و حوزه‌ی کنفوسیوسی شرق آسیا. آسیای میانه، از این منظر، کمربند استوار ژئوپلیتیک روسیه به‌شمار می‌آید؛ منطقه‌ای که روسیه از طریق آن پیوند خود را با ژرفای هویت شرقی و میانی خویش حفظ کرده و در میدان رقابت‌های جهانی توازن می‌یابد.

 او در ادامه گفت: حضور آمریکا در چنین فضایی، حتی اگر در پوشش سرمایه‌گذاری و همکاری اقتصادی جلوه کند، نمی‌تواند از بار نظامی و امنیتی خالی باشد. تجربه نشان داده است که هرجا ایالات متحده پای می‌نهد، سایه‌ی پایگاه‌های نظامی نیز در پی آن آشکار می‌شود. احتمال احیای پایگاه‌های پیشین آمریکا در کشورهایی چون قرقیزستان و قزاقستان از همین منظر دور از ذهن نیست. از سوی دیگر، روسیه به‌خوبی می‌داند که آسیای میانه نه‌تنها عمق استراتژیک، بلکه بخشی از پیکره‌ی هویتی اوست. از این‌رو، حضور پررنگ آمریکا در این حوزه را نوعی تحریک ژئوپلیتیکی تلقی خواهد کرد؛ حرکتی که فشار مضاعفی بر نظام امنیتی مسکو وارد می‌کند و مسیرهای ژئو‌استراتژیک روسیه به سوی جنوب و شرق را با چالش‌هایی نوین مواجه می‌سازد.

به‌ گفته یزدان‌پناه، این سفر را می‌توان نه تنها آغاز حضوری تازه، که طلیعه‌ی دگرگونی در نظم ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی دانست. منطقه‌ای بکر و پرظرفیت، آکنده از منابع و در عین حال، تشنه‌ی توسعه. آمریکا می‌تواند با حربه‌ی سرمایه‌گذاری و تزریق دلارهای انبوه، همچون تجربه‌ی خود در خلیج فارس و غرب آسیا، این ناحیه را نیز در مدار نفوذ خویش درآورد و با این اقدام، رقبای دیرینه‌ی خود ــ چین و روسیه ــ را در تنگنایی تازه قرار دهد.

او در ادامه بیان کرد: نکته‌ی راهبردی دیگری که در اهمیت و پیامدهای این سفر باید بدان توجه کرد، آن است که اگرچه ایالات متحده در دوران ترامپ بارها نشان داده که بسیاری از رفتارهایش بیش از آن‌که در بستر عملگرایی سیاسی معنا یابد، جلوه‌ای از نمایش قدرت در صحنه‌ی دیپلماسی جهانی است، اما حضور او در قلب آسیای میانه معنایی فراتر از این ظاهر نمایشی دارد. هرچند بسیاری از اقدامات ترامپ در سال گذشته نه‌تنها به نتیجه‌ی مطلوب نرسید، بلکه پیامدهای معکوس به‌بار آورد، بی‌تردید ورود آمریکا به این منطقه، چین و روسیه را در تلاطم ژئوپلیتیکی نوینی گرفتار خواهد کرد.

وی گفت: حتی اگر تنها بخش کوچکی از توافق‌ها و تفاهم‌هایی که میان ترامپ و رهبران کشورهای آسیای میانه شکل گرفته، به مرحله‌ی اجرا درآید، برنامه‌ریزی‌های بلندمدت مسکو و به‌ویژه پکن را در این منطقه دچار اختلال جدی خواهد ساخت. آسیای میانه برای چین نقشی همانند دریای چین جنوبی دارد و برای روسیه همان جایگاهی را می‌یابد که دریای سیاه در غرب این کشور دارد: عرصه‌ای حساس، پرتنش و ژرف در معادلات ژئوپلیتیک. چینی‌ها سال‌هاست که بر انرژی ارزان آسیای میانه به‌عنوان تکیه‌گاهی برای توسعه‌ی آینده‌ی خود حساب کرده‌اند. حضور آمریکا در این پهنه، یعنی ایجاد اختلال در آن سرمایه‌گذاری‌های راهبردی و افزودن بر چالش‌هایی که دامان پکن را می‌گیرد. این حضور نه‌تنها دست چین را در مسیر پیشروی به سوی غرب خواهد بست، بلکه هزینه‌هایش را برای تداوم طرح «کمربند و جاده» به‌طرز چشمگیری افزایش می‌دهد؛ طرحی که چینی‌ها آن را یکی از ستون‌های اصلی نفوذ ژئواکونومیک خویش در قرن بیست‌ویکم می‌دانند.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: اگر ایالات متحده بتواند حضور خود را در آسیای میانه تثبیت کند، بی‌تردید در روند تولید و انتقال انرژی جهانی نیز اختلال پدید خواهد آمد. این منطقه مسیر حیاتی عبور انرژی روسیه به سوی جنوب و شرق به‌شمار می‌آید و ورود آمریکا به آن، هزینه‌های صادراتی مسکو را افزایش داده و موازنه‌ی انرژی را در سطح بین‌المللی بر هم خواهد زد. در چنین شرایطی، سناریوی رقابت منطقه‌ای مسلح به اهرم سخت، به‌عنوان یکی از پیامدهای محتمل سفر ترامپ، بیش از پیش جلوه‌گر می‌شود. واکنش‌های سریع و نگران‌کننده‌ی مسکو و پکن نیز گواهی روشن بر عمق دغدغه‌ی آنان از گسترش نفوذ واشنگتن در این حوزه است. در کنار ابعاد سیاسی و اقتصادی، نباید از بُعد فرهنگی این تحولات نیز غافل بود. ترویج فرهنگ آمریکایی در میان جوامع آسیای میانه، به‌ویژه نسل جوان، از تبعات غیرمستقیم چنین سفرهایی است. رهبران این کشورها نیز بی‌میل نیستند تا از زیر سایه‌ی سنگین ژئوپلیتیکی روسیه و تا حدی چین بیرون آیند و چهره‌ای تازه از خود در برابر «جهان جدید» به نمایش بگذارند. این میل به استقلال و تجدید هویت، در کنار جذابیت ظاهری فرهنگ غرب، می‌تواند نگرانی‌های دو قدرت بزرگ منطقه‌ای ــ چین و روسیه ــ را از نفوذ فزاینده‌ی آمریکا دوچندان کند.

با این همه، پرسش بنیادینی همچنان باقی است: آیا ایالات متحده، با وجود سیاست‌های متناقض و شتاب‌زده‌ی ترامپ، توان آن را دارد که به‌راستی نفوذی عمیق و پایدار در آسیای میانه پیدا کند؟ به‌نظر می‌رسد شرایط کنونی جهان، هنوز چنین فضایی را برای واشنگتن به‌طور کامل فراهم نکرده است. با این حال، بی‌تردید سفر ترامپ در نوع خود یکی از بی‌سابقه‌ترین فشارهای ژئوپلیتیکی و ژئو‌استراتژیکی بر دو قدرت بزرگ شرق، یعنی چین و روسیه، به‌شمار می‌آید و می‌تواند صحنه‌ی رقابت جهانی را، چنان‌که نظریه‌ی «دو مثلث ژئو‌استراتژیک» برژینسکی پیش‌بینی می‌کرد، میان این سه قطب قدرت بیش از پیش شعله‌ور سازد.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها