کد خبر: 729354
|
۱۴۰۴/۰۵/۲۱ ۱۲:۲۱:۰۶
| |

نوذر شفیعی در گفت‌وگو با «اعتماد آنلاین»:

رقابت قدرت‌ها جنگ یا مصالحه را رقم می‌زند و سرنوشت اوکراین را تعیین می‌کند

یک کارشناس مسائل بین‌الملل گفت: به‌نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها بر آن شده‌اند تا از درِ مصالحه با روسیه وارد شوند. از این‌رو، ممکن است نفوذ روسیه در بخشی از خاک اوکراین را به رسمیت بشناسند. اگر چنین امری تحقق یابد، بدون تردید مصالحه‌ای میان آمریکا و روسیه بر سر اوکراین صورت خواهد گرفت. به بیان دیگر، اوکراین قربانی رقابت میان قدرت‌های بزرگ خواهد شد و ناگزیر بخشی از خاک خود را از دست خواهد داد.

رقابت قدرت‌ها جنگ یا مصالحه را رقم می‌زند و سرنوشت اوکراین را تعیین می‌کند
کد خبر: 729354
|
۱۴۰۴/۰۵/۲۱ ۱۲:۲۱:۰۶

لیلا پایدار- نوذر شفیعی کارشناس مسائل بین‌الملل، در گفت‌وگو با خبرنگار اعتمادآنلاین در پاسخ به این پرسش که آیا دیدار ترامپ با پوتین می‌تواند به پایان جنگ اوکراین بینجامد، با توجه به طرح پیشنهادی ترامپ مبنی بر واگذاری بخشی از اراضی اوکراین در ازای صلح، گفت: اولاً در طول تاریخ همواره میان قدرت‌های بزرگ رقابت وجود داشته است؛ رقابتی که اغلب بر سر مناطق نفوذ شکل گرفته است. در حال حاضر، اوکراین یکی از همان مناطقی است که قدرت‌های بزرگ در پی نفوذ در آن هستند؛ روسیه از یک‌سو، آمریکا از سوی دیگر، اروپا نیز به نحوی، و حتی چین نیز در تلاش برای گسترش نفوذ خود در این کشور یا منطقه‌ی پیرامونی آن است.

وی ادامه داد: گاه این رقابت‌ها به جنگ منتهی می‌شود و گاه، در سایه‌ی مصالحه‌ای، به پایان می‌رسد. اکنون به‌نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها بر آن شده‌اند تا از درِ مصالحه با روسیه وارد شوند. از این‌رو، ممکن است نفوذ روسیه در بخشی از خاک اوکراین را به رسمیت بشناسند.

شفیعی افزود: اگر چنین امری تحقق یابد، بدون تردید مصالحه‌ای میان آمریکا و روسیه بر سر اوکراین صورت خواهد گرفت. به بیان دیگر، اوکراین قربانی رقابت میان قدرت‌های بزرگ خواهد شد و ناگزیر بخشی از خاک خود را از دست خواهد داد.

وی تصریح کرد: از آنجا که اوکراین در مقایسه با روسیه کشوری ضعیف‌تر است و احتمال دارد متحدین آن نیز نتوانند حمایت پایدار و همه‌جانبه‌ی خود را ادامه دهند، این اتفاق می‌تواند رخ دهد. یعنی در واقع، اوکراین ناچار به واگذاری بخشی از سرزمین خود خواهد شد.

او ادامه داد: البته اگر متحدین اوکراین همچنان به حمایت خود ادامه دهند، دو حالت متصور است: یا این امر به جنگ جهانی سوم میان روسیه و غرب منتهی خواهد شد، یا اینکه روسیه ناگزیر به پذیرش امتیازاتی کمتر از آنچه امروز در پی آن است، خواهد شد.

کارشناس مسائل بین‌الملل در ادامه تشریح کرد: در طول تاریخ مواردی پیش آمده است که اگر رئیس حکومتی مطابق میل قدرت‌های بزرگ رفتار نکند، ممکن است از قدرت برکنار شود. به عنوان مثال، رضاخان در ایران و معمر قذافی در لیبی از جمله این افراد بودند. بنابراین، در گذشته نیز دیده‌ایم که اگر رهبرانی به‌ویژه در کشورهای ضعیف‌تر، در برابر خواست ابرقدرت‌ها مقاومت کنند، به نوعی از قدرت کنار گذاشته می‌شوند.

او افزود: اما در مورد اوکراین، موضوع پیچیده‌تر است. نخست آنکه رئیس‌جمهور اوکراین در میان مردم کشورش از محبوبیت برخوردار است. دلیل این محبوبیت، نقش رهبری قدرتمندی است که از ابتدای جنگ ایفا کرده و باعث امیدواری مردم و نیروهای مسلح اوکراین شده است.

شفیعی ادامه داد: نکته‌ی دوم آن است که مواضع رئیس‌جمهور اوکراین با خواست عمومی مردم این کشور هم‌راستا است؛ زیرا صرف‌نظر کردن از خاک اوکراین، خلاف قانون اساسی این کشور محسوب می‌شود. این قانون، رئیس‌جمهور را موظف کرده است که حافظ تمامیت ارضی کشور باشد. به همین دلیل، پافشاری او بر این اصل، جایگاه وی را در میان مردم تقویت کرده است.

وی افزود: نکته‌ی سوم این است که کشورهای اروپایی از روندی که میان آمریکا و روسیه در حال شکل‌گیری است، نگران‌اند؛ زیرا می‌ترسند تقسیم نفوذ میان این دو کشور، به زیان اروپا تمام شود. لذا ممکن است اروپا، به رهبری آلمان و فرانسه، برخلاف اراده‌ی آمریکا، همچنان از اوکراین حمایت کند تا مانع از آن شوند که اوکراین طرح روسیه را بپذیرد.

او تصریح کرد: این موضع اروپا، نه از سر احساسات، بلکه در راستای منافع خود قاره است. زیرا دادن امتیاز به روسیه در اوکراین، به معنای پاداش به تجاوز خواهد بود و ممکن است روسیه را به ادامه‌ی این روند در سایر کشورهای کوچک اروپایی که در همسایگی‌اش قرار دارند، ترغیب کند.

وی در پایان گفت: بنابراین، احتمال دارد اروپا و اوکراین در برابر توافق احتمالی آمریکا و روسیه ایستادگی کنند. حتی ممکن است نوعی تقسیم‌ کار میان اروپا و آمریکا در جریان باشد؛ بدین معنا که آمریکا با روسیه وارد مذاکره و رایزنی شود و اروپا با مخالفت‌های خود، قدرت چانه‌زنی آمریکا را در مذاکرات افزایش دهد. اگر چنین تقسیم کاری صورت گرفته باشد، امری استراتژیک و حساب‌شده خواهد بود.

او افزود: در نهایت، تحولات امروز جهان بی‌سابقه نیست و اگر به تاریخ بنگریم، نمونه‌های مشابه بسیاری می‌یابیم. آنچه اهمیت دارد، این است که رهبران کشورها با مطالعه‌ی تاریخ، درک کنند در چه مرحله‌ای از تاریخ ایستاده‌اند و منطق تحولات کنونی چیست. اگر رهبری نتواند این شرایط را به‌درستی درک کند، بی‌تردید، بازنده‌ی تاریخ خواهد بود.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها