سازمان پیمان آتلانتیک شمالی بعد از یک سال پر پیچ و خم به کدام سو می‌رود؟

ناتو پس از افغانستان و اوکراین

«نقطه آغازین برای ناتو باید این باشد که با خروج از افغانستان با جهانی کاملا متحول شده نسبت به زمانی که وارد این کشور شد مواجه شده‌است. ناتو عملیاتش را در افغانستان همزمان با اوج یک‌جانبه‌گرایی آمریکا و قله سلطه غرب بر نظام بین‌المللی آغاز کرد.

ناتو پس از افغانستان و اوکراین
کد خبر: 544847
|
۱۴۰۱/۰۱/۰۷ ۱۰:۲۰:۱۱

شهاب شهسواری در سالنامه اعتماد نوشت: 73 سال از تاسیس سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (NATO) می‌گذرد.  سال ۱۴۰۰ یکی از کلیدی‌ترین سال‌ها در تاریخ ۷ دهه‌ای ناتو بود، این سازمان نظامی امنیتی، سال ۱۴۰۰ در حالی که جنجالی‌ترین عملیات دهه‌های گذشته خود در افغانستان را پایان داد و با همراهی آمریکا از خاک این کشور عقب‌نشینی کرد تا بعد از نزدیک به دو دهه ادعای مبارزه با تروریسم در خاک افغانستان، عاقبت حاکمیت این کشور را به همان گروهی بسپارد که برای مبارزه با آن به افغانستان لشکرکشی کرده‌بود؛ رویداد دیگری که سال ۱۴۰۰ ناتو را در آماده‌باش کامل قرار داد، تهاجم نظامی روسیه به اوکراین بود.  بعد از ماه‌ها گمانه‌زنی در مورد احتمال حمله روسیه به اوکراین، به عنوان یکی از شرکای ناتو و کشورهای فهرست انتظار ورود به این پیمان، عاقبت روسیه تصمیم گرفت تا عملیات نظامی خود را علیه اوکراین آغاز کند، عملیاتی که به ادعای روسیه برای پیشدستی در مقابل تهدید ناتو و غرب از طریق نفوذ در اوکراین انجام می‌شد.  روسیه همواره بر تلاش استراتژیک خود برای ایجاد یک سرزمین حائل میان مرزهای خود و ناتو تاکید کرده‌است.  هر چند این تلاش با پیوستن کشورهای حوزه دریای بالتیک، استونی، لتونی و لیتوانی در سال ۲۰۰۴ به پیمان ناتو دچار آسیب شد.  تلاش گرجستان و اوکراین که کشور‌هایی به مراتب بزرگ‌تر از کشورهای حوزه دریای بالتیک هستند، برای پیوستن به ناتو، نگرانی‌های مسکو را افزایش داده‌است.  سال ۲۰۰۸ روسیه با لشکرکشی به گرجستان، سال ۲۰۱۴ با ضمیمه کردن شبه‌جزیره کریمه از خاک اوکراین به خاک خود و سال ۲۰۲۲ با حمله نظامی به خاک اوکراین، تلاش نظامی خود را برای دورکردن ناتو از خاک خود شدت بخشید.

تاریخچه ناتو

سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (NATO) یکی از مهم‌ترین بازماندگان دوران جنگ سرد میان بلوک غرب به سرکردگی آمریکا و بلوک شرق به سرکردگی اتحاد جماهیر شوروی است.  پیمانی که ابتدا با هدف ایجاد مانعی در برابر توسعه‌طلبی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به سمت غرب، از سوی آمریکا و متحدان اروپایی‌اش ایجاد شده‌بود.  این پیمان تنها چند سال پس از پایان جنگ جهانی دوم و با مشارکت ۱۲ کشور اروپایی و آمریکای شمالی تاسیس شد.  دوازده کشور موسس ناتو، بلژیک، کانادا، دانمارک، فرانسه، ایسلند، ایتالیا، لوکزامبورگ، هلند، نروژ، پرتغال، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا بودند.  در طول سال‌های بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تعداد بیشتری از کشورهایی که پیش از این در حوزه نفوذ بلوک شرق قرار داشتند به عضویت ناتو درآمدند تا این پیمان نظامی به شکل گسترده‌ای به سوی شرق اروپا گسترش پیدا کند. تازه‌ترین کشوری که به این پیمان اضافه شده‌است مقدونیه شمالی است که بعد از پایان سال‌ها اختلاف نظر با یونان بر سر نام‌گذاری این کشور نهایتا سال ۲۰۲۰ به عنوان سی‌امین عضو ناتو به عضویت این پیمان نظامی امنیتی درامد.  همچنان کشورهای دیگری نیز عمدتا در شرق و جنوب اروپا، در فهرست انتظار عضویت در ناتو قرار دارند.  اوکرای، بوسنی و هرزگووین و گرجستان که اکنون «کشورهای شریک ناتو» شناخته‌می‌شوند سه کشوری هستند که برای عضویت در ناتو اقدام کرده‌اند.  ناتو ماموریت خود را «تضمین آزادی و امنیت کشورهای عضو از طریق سیاسی و نظامی» عنوان می‌کند.  مهم‌ترین ویژگی این پیمان نظامی-امنیتی، تضمین موسوم به ماده ۵ است که تجاوز نظامی به هر کشور عضو ناتو را تجاوز به همه کشورهای عضو پیمان تلقی می‌کند و همه کشورهای عضو را به حمایت از آن کشور دعوت می‌کند.

تغییر معادلات ناتو

تا اسفند ماه سال ۱۴۰۰، گفتگوها در مورد ضرورت وجودی ناتو، حول محور تهدیدهای نوظهور، مانند تروریسم، دزدی دریایی و تهدیدهای سایبری جریان داشت.  بسیاری از کشورهای عضو به ویژه در اروپا نسبت به مشارکت بیشتر در هزینه‌های ناتو خوش‌بین نبودند و ترجیح می‌دادند که هزینه‌های بیشتری را صرف توسعه اقتصادی و مسائل داخلی کشورهای‌شان بکنند.  در طول چهار سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ، بین سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ موضوع اجرای مصوبه ۲۰۱۴ ناتو برای رساندن سهم هزینه‌های نظامی به ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی همه کشورهای عضو، یکی از موضوع‌های اصلی اختلاف نظر میان آمریکا و اروپا بود.  در حالی که آمریکا بیش از ۴ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف بودجه نظامی می‌کند، بسیاری از کشورهای عضو دیگر ناتو کمتر از دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به بودجه نظامی اختصاص داده‌بودند.  این موضوع به ویژه برای کشورهایی مانند آلمان با نزدیک به ۳ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی، رقم بسیار بزرگی می‌شد که می‌توانست به کاهش تعهدات مالی آمریکا در ناتو کمک بسیاری کند.

اما همه این بحث‌ها بعد از حمله نظامی روسیه به اوکراین در اسفندماه سال ۱۴۰۰ به شکل چشمگیری تغییر کرد. اندیشکده‌ شورای روابط خارجی آمریکا در گزارشی تفصیلی با عنوان آینده ناتو که سال ۲۰۱۰ به نوشته جیمز گولدگیر منتشر کرده‌بود، با توصیف تغییراتی که در ۶ دهه گذشته در حوزه ژئوپولیتیک رخ داده‌است می‌نویسد: «امروزه تهدیدهایی که متوجه کشورهای عضو است به شکل چشمگیری تغییر کرده‌است.» این مقاله که پیش از حمله روسیه به اوکراین به عنوان یک کشور اروپایی نوشته شده‌است تاکید می‌کند: «دیگر حمله به آمریکای شمالی و اروپا با استفاده از یک ارتش عرفی توسط یک دولت خارجی بسیار غیرمحتمل است؛  به جای این پیمان باید برای مواجهه با چالش‌های غیرمتمرکزتر از تروریسم و اشاعه سلاح‌های هسته‌ای گرفته تا دزدی دریایی، حملات سایبری و اختلال در مسیر انتقال انرژی آماده شود.»  با این حال حمله روسیه به اوکراین بسیاری از معادلات پیشین در مورد امنیت ناتو در مقابل حملات عرفی را به هم زده‌است.  به همین دلیل است که ژنرال دیود پترائوس، رییس پیشین آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) معتقد است که تهاجم نظامی روسیه به اوکراین «بعد از سال‌ها به ناتو انگیزه‌ای برای زنده ماندن» داده‌است.  تحلیل‌گرانی مانند پترائوس معتقدند که حمله روسیه به اوکراین قوام نظامی ناتو را افزایش داده‌است و این پیمان نظامی را بیش از پیش به اهداف اولیه‌اش یعنی مقابله نظامی با توسعه طلبی شرق به سمت غرب نزدک کرده‌است.

آلمان و ۳ دو درصدی بودجه نظامی از تولید ناخالص داخلی

4 سال تلاش و اظهارات توهین آمیز دونالد ترامپ، نتوانسته‌بود آلمانی‌ها را قانع کند که سهم بودجه نظامی خود را از تولید ناخالص داخلی افزایش دهند، اما تصمیم پوتین برای حمله به اوکراین، در عرض چند روز آلمانی‌ها را قانع کرد که نیاز به افزایش بودجه نظامی خود برای مقابله با تهدیدهای احتمالی دارند.  اولاف شولتز، صدر اعظم آلمان که هشتم اسفندماه سال جاری و درست چهار روز بعد از تهاجم نظامی روسیه به اوکراین در جلسه پارلمان این کشور اعلام کرد که قصد دارد ۱۰۰ میلیارد یورو معادل ۱۱۳ میلیارد دلار به بودجه نظامی این کشور اضافه کند.  این افزایش چشمگیر در بودجه نظامی که عملا سهم بودجه نظامی آلمان را به فراتر از دو درصد تولید ناخالص داخلی می‌رساند، یک چرخش عمده در سیاست محافظه‌کارانه آلمان در طول دهه‌های گذشته برای محدود نگه داشتن بودجه دفاعی و صرف هزینه‌های بیشتر برای توسعه توانایی‌های اقتصادی و دیپلماتیک بود.  شولتز در سخنرانی خود در بوندستاگ تاکید کرد که منابع اضافه شده به بودجه نظامی آلمان باعث می‌شود که آلمان به «شریکی قابل اتکا و توانمند» با نقش «متناسب» در ناتو تبدیل شود.

مشتریان تازه ناتو

بر خلاف نروژ و دانمارک که از اعضای موسس ناتو بودند، دو کشور دیگر اسکاندیناوی یعنی فنلاند و سوئد، همواره نسبت به عضویت در این پیمان نظامی-امنیتی بدبین بودند.  با آغاز تهاجم نظامی روسیه به اوکراین، ممکن است این کشورهای شمال اروپا هم موضع متفاوتی نسبت به گذشته بگیرند.  در فنلاند، که مرزهای زمینی با روسیه دارد، نظرسنجی‌های جدید از تمایل بیشتر مردم این کشور برای عضویت در ناتو خبر می‌دهند. رادیو وای ال ئی فنلاند در گزارشی بعد از حمله روسیه به اوکراین خبر داد که برای نخستین بار از زمان تاسیس ناتو، ۵۳ درصد از شهروندان این کشور نسبت به عضویت در ناتو ابراز موافقت کرده‌اند.  اعضای پارلمان فنلاند بلافاصله بعد از این گزارش اعلام کردند که موضوع درخواست عضویت در ناتو را بررسی می‌کنند.  این اقدام فنلاند می‌تواند یک ضربه جدی دیگر به سیاست روسیه باشد که همواره اعلام می‌کرد می‌خواهد یک حائل سرزمینی در مرزهایش با ناتو داشته‌باشد و عملا تهاجم به اوکراین را به همین بهانه و با هدف پیشدستی در مقابل عضویت اوکراین در ناتو و همچنین با هدف تقویت استقلال دو سرزمین دونتسک و لوهانسک در مرزهای غربی اوکراین با روسیه آغاز کرد.  همزمان یک تومار شهروندی توانسته‌است ۵۰ هزار امضای لازم را کسب کند تا فرآیند درخواست برگزاری رفراندوم در این مورد در فنلاند را آغاز کند.

علی‌رغم برخی اظهارتمایل‌ها در فنلاند برای عضویت در ناتو، سوئدی‌ها همچنان در موضع خود برای عدم عضویت در ناتو پابرجا است. مگدانلا اندرسون، نخست‌وزیر سوئد تاکید کرده‌است که موضع سوئد در مورد عدم پیوستن به ناتو همچنان پابرجا است.  بر اساس یک نظرسنجی جدید در حالی که بعد از حمله روسیه به اوکراین ۳۵ درصد از جمعیت سوئد کاملا مخالف پیوستن به ناتو هستند، ۴۱ درصد از این اقدام حمایت می‌کنند که ۴ درصد رشد نسبت به دو ماه پیش از آن نشان می‌داد.

ناتو پس از افغانستان و خاورمیانه

تابستان سال ۱۴۰۰ یکی از جنجالی‌ترین عملیات‌های خود را که مشارکت در «عملیات مبارزه با تروریسم» در خاک افغانستان بود، پایان داد.  مشارکت در این عملیات یکی از جنجال‌برانگیزترین انتخاب‌های ناتو از زمان تاسیس این پیمان با هدف مهار اتحاد جماهیر شوروی بود.  به اعتقاد بسیاری از تحلیل‌گران، مشارکت ناتو در جنگ افغانستان، خارج از مرزهای کشورهای عضو، هیچ ارتباطی با اهداف تاسیس این پیمان نداشت.  با این حال، مدافعان مشارکت ناتو در افغانستان هم این اقدام را در راستای ماموریت‌های جدید ناتو برای مبارزه با چالش‌های غیرمتمرکز توصیف می‌کردند که کشورهای عضو را دورتر از مرز‌های‌شان تهدید می‌کند.

بروس جونز، پژوهشگر اندیشکده بروکینگز در مقاله‌ای می‌نویسد: «در حالی که این ائتلاف با پایان جنگ ۲۰ ساله‌اش در افغانستان مواجه می‌شود، باید به برخی سوالات جدی گروه‌های سیاسی در دو سوی اقیانوس اطلس در مورد نقش و اهمیتش در جهان امروز پاسخ دهد.»  بروس جونز ادامه می‌دهد: «نقطه آغازین برای ناتو باید این باشد که با خروج از افغانستان با جهانی کاملا متحول شده نسبت به زمانی که وارد این کشور شد مواجه شده‌است.  ناتو عملیاتش را در افغانستان همزمان با اوج یک‌جانبه‌گرایی آمریکا و قله سلطه غرب بر نظام بین‌المللی آغاز کرد.  اما زمانی افغانستان را ترک کرد که غرب از درون دچار محدودیت است و از بیرون به ویژه از سوی قدرت‌های خودکامه با ظرفیت روزافزون و احتمالا در هماهنگی بیشتر با یکدیگر به چالش کشیده‌شده‌است.»  به نظر می‌رسد با عقب‌نشینی آمریکا و ناتو از افغانستان، دوران مداخله ناتو در آسیای مرکزی و خاورمیانه به پایان رسیده‌است.  بروس جونز معتقد است: «تاریخ مدیریت جنگ‌های داخلی و عملیات ضدتروریسم به ما می‌گوید که برای موفقیت در این مسائل به استراتژی درهم‌آمیخته سیاسی، نظامی و توسعه‌ای نیاز است.  این رویکرد از نقاط قوت ناتو به حساب نمی‌آید.»

ناتو و چین

شکست ناتو در افغانستان، به تلاش‌های آمریکا برای کشیدن این پیمان نظامی به سرزمین‌های دور دست پایان نمی‌دهد.  تحلیل‌گران حامی سلطه غرب بر جهان، چین را بزرگ‌ترین تهدید علیه «غرب دموکراتیک» توصیف می‌کنند.  به اعتقاد این تحلیل‌گران بعد از اروپا که کانون اصلی خطر و بزرگ‌ترین ماموریت ناتو برای حفاظت از اعضا است، حیاتی‌ترین منطقه جهان برای ناتو، چین است.  بروس جونز می‌نویسد: «مساله چین همزمان هم مساله‌ای اقتصادی، فناوری، ارزشی و نظامی است.  اینکه آیا ناتو قصد دارد به عنوان یک نهاد در آسیا هم وارد عمل شود، سوالی است که هنوز برای آن تصمیم‌گیری نشده‌است.»  با این حال ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو می‌گوید: «مفهوم استراتژیک جدید ناتو باید به چالش‌هایی که از سوی روسیه و چین علیه نظام جهانی مبتنی بر قانون ایجاد می‌شود، رسیدگی کند.»  بروس جونز تاکید می‌کند: «برخی اعضای اروپایی ناتو مانند بریتانیا و فرانسه حضور نظامی خود در آب‌های اقیانوس هند و آرام را به شکل چشمگیری افزایش داده‌اند و به نظر می‌رسد که نقش ناتو در شرق آسیا یکی از سوالات اصلی برای آینده ناتو باشد. به صراحت بگویم: اگر آمریکا چین را به عنوان مهم‌ترین چالش استراتژیک خود تلقی می‌کند و ناتو را مهم‌ترین متحد خود می‌داند، آنگاه اگر ناتو نتواند به این نیاز پاسخ دهد، چه بر سرش خواهد آمد؟  ناتو باید بتواند ارزش افزوده‌ای ایجاد کند، چه از طریق مشارکت در برنامه‌ریزی مدیریت بحران به رهبری ایالات متحده در آسیا یا از طریق ایجاد تاب‌آوری فناورانه و اقتصادی، یا در حالت ایده‌آل هر دو.»

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها