کد خبر: 503008
|
۱۴۰۰/۰۴/۱۹ ۰۷:۲۵:۰۰
| |

پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان:

طالبان می‌خواهند با حداکثر فشار روی دولت مرکزی بدون تهاجم نظامی کابل را تصرف کنند/ پیشروی در هرات و تصرف گذرگاه مرزی اسلام‌قلعه، تلاش برای قطع کردن شاهرگ تجاری ایران و افغانستان است/ رابطه طالبان با داعش و القاعده مبهم است، اما قطع نیست/ معلوم نیست که چه

طالب‌ها در تازه‌ترین مرحله عملیات خودشان، سه منطقه را مدنظر قرار داده‌اند؛ منطقه اول مرزهای شمال کشور با آسیای مرکزی از جمله ولایت بدخشان که با تاجیکستان و ازبکستان هم‌مرز است. منطقه دوم منطقه مرکزی هزاره‌جات است که آنجا شیعیان زندگی می‌کنند و قسمت سوم مرز افغانستان با شرق ایران است.

طالبان می‌خواهند با حداکثر فشار روی دولت مرکزی بدون تهاجم نظامی کابل را تصرف کنند/ پیشروی در هرات و تصرف گذرگاه مرزی اسلام‌قلعه، تلاش برای قطع کردن شاهرگ تجاری ایران و افغانستان است/ رابطه طالبان با داعش و القاعده مبهم است، اما قطع نیست/ معلوم نیست که چه
کد خبر: 503008
|
۱۴۰۰/۰۴/۱۹ ۰۷:۲۵:۰۰

اعتمادآنلاین| پیر محمد ملا زهی کارشناس مسائل افغانستان طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: به نظر می‌رسد که این حرکت افغانستان تصادفی نیست و بلکه برنامه‌ریزی دقیقی برای آن انجام شده است. امروز نه تنها طالبان موفق شده‌اند گذرگاه مرکزی اسلام قطعه را تصرف کنند، بلکه در طول هفته‌های گذشته در مرزهای ایران در خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان هم پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند و عملا بخش زیادی از خط مرزی را کنترل می‌کنند.

اصل قضیه این است که طالبان می‌خواهد حداکثر فشار را روی دولت مرکزی بگذارند تا بدون اینکه مجبور باشند از طریق تهاجم نظامی کابل را تصرف کنند، دولت افغانستان را وادار به تسلیم کنند، چراکه قطعا کشیده شدن جنگ به کابل مخاطرات زیادی برای طالبان در پی خواهد داشت، در نتیجه آنها تلاش می‌کنند که دولت مرکزی را تحت محاصره قرار دهند.

پیشروی در هرات و تصرف گذرگاه مرزی اسلام‌قلعه، تلاش برای قطع کردن شاهرگ تجاری ایران و افغانستان است و احتمالا هدف‌شان این است که نهایتا ایران را وادار کنند که اگر قصد ادامه تجارت با افغانستان دارد، این کار را از طریق طالبان انجام دهد و معامله با دولت مرکزی افغانستان را کنار بگذارد. البته قطعا چنین تصمیم‌گیری‌ای برای ایران سخت و شاید ناممکن خواهد بود. طالبان علاوه بر اینکه با تصرف مناطق مرزی، دولت را تحت محاصره قرار می‌دهد و ارتباط زمینی آن با جهان خارج را قطع می‌کند، از سوی دیگر تلاش می‌کند تا یک منبع مالی تازه برای خود از طریق گمرکات و تعرفه‌های گمرکی ایجاد کند. اما تصور نمی‌کنم که آنها مازاد بر این تلاش کنند که بر حوزه امنیتی یا تمامیت ارضی ایران اثرگذاری داشته ‌باشند، چراکه چنین رویکردی نه تنها منفعتی برای آنها ندارد بلکه کارشان را برای رسیدن به هدف سرنگونی دولت مرکزی کابل سخت‌تر می‌کند. واقعیت میدانی امروز این است که ایران در مناطق مرزی خود با افغانستان، دیگر با دولت طرف نیست بلکه با طالبان طرف است و باید با این واقعیت طوری کنار بیاید. اقوام غیرپشتون و بخشی از لیبرال دموکرات‌هایی که در کابل حاکم هستند، نمی‌توانند حاکمیت مجدد طالبان را بپذیرند و طبیعتا تلاش می‌کنند که مردم را مسلح کنند و در برابر طالبان به مقاومت وادارند.

اما مشکل اینجاست که نظام حاکم کنونی بر افغانستان تا جایی درگیری فساد و اختلاف‌نظر داخلی است که عملا مردم ناامید شده‌اند و این سوال برای‌شان وجود دارد که برای چه چیزی می‌خواهند بجنگند و از چه چیزی می‌خواهند دفاع کنند؟ به نظر می‌رسد که مجاهدان و رهبران محلی مانند اسماعیل خان، ژنرال دوستم و عطا محمد نور که با منشا قومی تلاش می‌کنند مردم را برای رویارویی با طالبان بسیج کنند، سخت باشد. اما اگر طالبان نهایتا هرگونه راه‌حل سیاسی را نادیده بگیرد و به کابل حمله کرده و کابل را تصرف کند، در آن صورت همه نیروهایی که امروز در کابل حاکم هستند و خیلی از این گروه‌ها مجاهد به شمال منتقل خواهند شد و آنجا مقاومت سختی را سازماندهی خواهند کرد. در چنین شرایطی مردم از آنها حمایت خواهند کرد و ممکن است یک جنگ داخلی طولانی مدتی را شاهد باشند و نتوانند پیروزی قطعی را به راحتی به دست بیاورند. در دوره پیش از اشغال نظامی افغانستان توسط امریکا نزدیک به 10درصد از خاک افغانستان در منطقه دره پنج‌شیر در شمال افغانستان تحت حاکمیت دولت به رسمیت شناخته شده بین‌المللی مرحوم برهان‌الدین ربانی قرار داشت. اما این در صورتی است که طالبان به راه‌حل نظامی ادامه بدهد و هیچ راهکار سیاسی را نپذیرد.

به نظر می‌رسد که طالبان در حال چانه‌زنی برای تشکیل دولت جدید و پذیرفتن یک راهکار سیاسی است. آنها پیشنهاد دولت غنی برای تشکیل یک دولت موقت با 60درصد عضویت طالبان و 40درصد بقیه گروه‌ها را نپذیرفتند، اما نهایتا دنبال این خواهند بود که 80-90 درصد از قدرت را بخواهند. در مورد وعده‌هایی که طالبان به کشورهای همسایه افغانستان داده، مبنی بر کنترل مرزها و ریشه‌کن کردن گروه‌های تروریستی مانند داعش و امثالهم، من باور ندارم که اساسا چنین حرف‌هایی عملی باشد.

رابطه طالبان با داعش و القاعده مبهم است، اما قطع نیست، به علاوه اینکه خیلی از گروه‌هایی که مستقیما با طالبان همکاری می‌کنند، عملا ممکن است که بیرق داعش نداشته ‌باشند، اما متحد داعش هستند. در همین روزهای گذشته گروه‌هایی که از طرف طالبان در بدخشان پیشروی می‌کردند و مناطق مرزی تاجیکستان را تصرف کردند، در‌واقع خودشان از نیروهای ازبک بودند، نه از قوم پشتون. گزارش‌های مردمی و محلی نشان می‌دهد که نیروهایی که از طرف طالبان این عملیات را انجام داده‌اند به زبان ازبکی صحبت می‌کردند.

ریشه‌های چنین نیروهایی معمولا روشن است، غالب این ازبک‌هایی که با طالبان همکاری می‌کنند از نهضت تحریر ازبکستان هستند که سابقه طولانی همکاری با داعش در سوریه دارند. این حرفی که طالبان می‌زند که به داعش و القاعده اجازه فعالیت نمی‌دهیم، خیلی با واقعیت همخوانی ندارد. به لحاظ ایدئولوژیکی هم طالبان و هم گروه‌های داعش و القاعده دیگر خلافت‌گراهایی هستند که یک نظام رادیکال سلفی اهل سنت می‌خواهند. امروز بنا به مصلحت ممکن است طالبان چیزهایی بگویند، اما در آینده هیچ بعید نیست که دوباره اتحاد میان این گروه‌ها برقرار شود.


علاوه بر همه اینها اساسا معلوم نیست که چه توافق‌های پشت پرده میان طالبان و امریکایی‌ها وجود دارد. زلمی خلیل‌زاد و ملابرادر چه چیزهایی را امضا کرده‌اند؟ آیا محرمانه امریکا قرار نیست از طالبان استفاده کند تا نیروهای رادیکال منطقه را برای تحت فشار قرار دادن و تضعیف کردن رقبای منطقه‌ای امریکا از جمله چین، روسیه و ایران بسیج کند؟ بعید می‌دانم طالبان هرگز خودشان را وارد درگیری جدی با گروه‌های ایدئولوژیکی که متحد طبیعی‌شان محسوب می‌شود بکنند و وعده‌هایی که در مورد ریشه‌کنی داعش و همکاری امنیتی با چین می‌دهند، به نظرم، واقعی نیست.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها