آینده صلح بریتانیا و ایرلند با برگزیت چه خواهد بود؟
برگزیت، ایرلند و شکست ایده اروپایی/ معضل مرز زمینی ایرلند-بریتانیا پیچیدهترین موضوع درباره برگزیت است/ واکنش ایرلندیها به خروج انگلیس از برگزیت چیست؟/ بریتانیا نه فقط به اروپا پشت کرده بلکه یکی از دستاوردهای برجسته ایده اروپایی را هم نادیده گرفته است
اکنون پیچیدهترین موضوع در ارتباط با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا معضل مرز زمینی ایرلند-بریتانیا است. با برگزیت قریبالوقوع بحث تجدید خشونتها در ایرلند مطرح شده است.
اعتمادآنلاین| مینا جزایری- جاچن بیتنر ویراستار بخش سیاسی روزنامه هفتگی دایزیت و یکی از مفسران تأثیرگذار در حوزه فعالیت خودش است. او در مقالهای به بررسی مساله خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و مشکلات متعاقب آن پیرامون مساله ایرلند پرداخته است. متن کامل مقاله جاچن بیتنر به شرح زیر است:
هامبورگ، آلمان- دو هفته قبل، من در حومه شهر دری، شهری در شمال ایرلند بودم، فقط چند متری دور از مرز جایی که بریتانیا پایان مییابد و جمهوری ایرلند آغاز میشود. پشت دیوار یک باغ پیرمردی تندخو آماده پرخاش کردن بود.
او اظهار کرد «اینجا ایرلند است! انگلیسیها هیچ کاری اینجا ندارند»، او به سمت پل سنگی کوچکی در پایین جاده اشاره کرد. او گفت ایست بازرسی اینجا دو دهه پیش از میان رفت. اگر بریتانیا سعی کند جایگاه محافظت جدیدی برپا کند «ما آن را خواهیم سوزاند.»
بیخیال، من با ناباوری او را ریشخند کردم. واقعا چه اتفاقی خواهد افتاد، اگر پس از خارج شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا، مامورین گمرک و یا پلیس در جایی که از آن پس محل مرز جدید خواهد بود مستقر شوند؟
مرد با آرامش بیشتری پاسخ داد، «ما سنگبارانش میکنیم.» او شانههایش را بالا انداخت، و از ایده خودش سر شوق آمده بود. «بله، ما آنها را سنگباران میکنیم.»
مشکلات پیرامون مساله برگزیت تمامی ندارد، اما مخصوصا برای بقیه ما اروپاییها، معضل مرز زمینی ایرلند-بریتانیا پیچیدهترین موضوع در ارتباط با این خروج است، و شاید دستکم در معنای نمادین آن بیشترین نگرانی را برای ما به همراه داشته باشد. این هفته صدراعظم آنگلا مرکل به ایرلند سفر میکند تا خود شخصاً شاهد اتفاقات در حال روی دادن باشد.
اروپا در قرن بیستم با خشونت ترسناکی مواجه شد- اغلب جنگها، اما گاهی اوقات نیز دورههای طولانیتر خشونت سیاسی، مانند مشکلات در شمال ایرلند را تجربه کرده است. پروژه بزرگ همکاری و اتحاد اروپاییها پس از جنگ، در میان سایر موارد، تلاشی بود تا خشونت را به امری مربوط به گذشته بدل سازد. پیمان جمعه نیک یا پیمان بلفاست، که مشکلات را به پایان رساند، به نظر میرسید تأییدی بر تلاشهایمان برای نیل به این هدف باشد، خواه «ما» ایرلندی بودیم یا بریتانیایی یا آلمانی.
اکنون با برگزیت قریبالوقوع، بحث تجدید خشونتها در ایرلند این خوشبینی و پیشرفت را زیر سوال میبرد.
اینکه آیا واقعاً قرار است مشکلات دوباره باز گردند یا نه فعلاً تنها یک فرض است. اما در ایرلند بسیاری از مردم به این امر معتقدند. ریچارد اورویو کسی که آن روز اطراف را به من نشان داد گفت: «اگر قرار باشد که مرزهای سخت در ایرلند برقرار شوند، به طور قطع هم در کوتاه مدت و هم در طولانی مدت، خشونت بالا خواهد رفت.»
اورویو میداند که در مورد چه چیزی صحبت میکند. در سال 1970 در اوج مشکلات او عضو ارتش جمهوریخواه ایرلند بود. توسط بریتانیاییها زندانی شد؛ در زندان به عنوان سخنگوی گروهی از زندانیان مرتبط با اکتیویست سیاسی بابی ساندز خدمت کرد، بابی ساندز کسی بود که پس از اعتصاب غذا در 1981 درگذشت. پس از زندان، اورویو چندین کتاب درباره کمشکش با ارتش جمهوریخواه ایرلند و جدایی خود از آن نوشت.
بیست سال از پیمان جمعه نیک گذشته است. به عنوان یک آلمانی که از شمال ایرلند دیدن میکند، شباهتهایی با کشور خودم، که 30 سال پیش به اتحاد مجدد رسید، به ذهنم خطور میکند. شکافهای اجتماعی اندکی مرتفع شده اما ناپدید نشدهاند. مانع به شدت محافظتشدهای که زمانی نماد یک جدایی غیرطبیعی بود جای خود را به نوعی همبستگی طبیعی داده است.
اما برخلاف آلمان، سرکوبگر پیشین هنوز یک بازیگر سیاسی در شمال ایرلند است. آلمان نیز اختلافات منطقهای خودش را دارد اما شکی نیست که ما همه آلمانی هستیم. اما در جزیره وضعیت به این شکل نیست، جایی که تنفر از آنچه که مهتری انگلیسیها تلقی میشود بسیار متداول است- و تعداد کمی بر این باورند که امور پس از برگزیت بهتر خواهند شد.
آقای اورویو نگران بود که یک خط تقسیم جدید و مشهود در جزیره جداییها و خشم قدیم را زنده کند. او بر این باور است که «یک مرز سخت میتواند بیعدالتی تاریخی علیه مردم ایرلند را تحکیم کند.» «این امر بدین شکل تحقق مییابد که دولت بریتانیا تعریفی تحریف شده از دموکراسی را مطابق با برنامههای خود در ایرلند اعمال میکند و این عقیده را تقویت میکند که بریتانیا فقط به یک چیز احترام میگذارد: لوله تفنگ»
در همهپرسی برگزیت 2016، اکثریت مردم در ایرلند شمالی 55.8 درصد مردم به ماندن در اتحادیه اروپا رای دادند. این بدان معنی است که بیرون رفتن از اتحادیه علیه خواست آنهاست و خصوصا علیه خواست ملیگرایان ایرلندی است. حمایت از استقلال و پیوستن به جمهوری ایرلند در حال افزایش است.
در لندن، نخستوزیر ترزا مِی سوگند خورده است تا به توافق صلح احترام بگذارد و از ایجاد یک مرز سخت در ایرلند جلوگیری کند. اما نه او و نه هیچکس دیگر هنوز توضیح ندادهاند که چگونه میشود مرزی را کنترل نکرد که کشوری در اتحادیه اروپا را از کشوری که در اتحادیه اروپا نیست جدا میکند. طرح برگزیت خانم مِی امکان حداقل بازرسی گمرک در امتداد مرزها را باز میگذارد؛ بدون یک برنامه در مکان، مرزی سخت تقریبا قطعا مورد نیاز خواهد بود.
آقای اورویو معتقد است که دولت بریتانیا که درگیر کشمکش سیاسی در وستمینستر است، فکری در مورد آنچه که برگزیت ممکن است در ارتباط با واکنش خشونتآمیز جمهوریخواهان به بار آورد نکرده است. او گفت: «آنها در حال حاضر تنها یک کمپین ضعیف ناراضی را میبینند وبه خودشان میگویند که چیزی برای نگرانی وجود ندارد. اما آنها احمق هستند؟»
در ماه ژانویه، فقط چند مایلی دورتر از جایی که با مرد محلی عصبانی ملاقات کردم. یک بمب جاسازی شده در ماشین در مرکز دِری منفجر شد.
خوشبختانه کسی مجروح نشد، اما تمامی جزیره عصبی بود. پلیس یک گروه جداییطلب با نام I.R.A جدید را مقصر میداند.
اگرچه I.R.I پوسته کوچکی از خود قدیمیش است بعضی مظنون هستند که این گروه مشتاق برقراری مرزهای سخت و نزاعهایی است که این امر با خود به همراه دارد. مارتین مکآلیستر عضو پیشین I.R.I که در جنوب آرما ملاقات کردم با او ملاقات کردم، گفت که او نیز در دهه 1970 از سازمان خارج شد، زمانی که به این باور رسید، سازمان به یک گروه جنایی تروریستی تبدیل شده است. چند سال پیش که او صحبت درباره اقدامات جنایکارانه I.R.I را آغاز کرده بود، برای او کمین و وی را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند.
آقای مکآلیستر وقتی داشت در منطقه منزل خود رانندگی میکرد، به تعداد قابل توجهی از مخازن نفت و کامیونهای سوخت اشاره کرد- که به گفته او نشانه حلقه قاچاق بنزین است، فعالیت مداومی که از مشکلات باقی مانده است.
او گفت: «برای I.R.I این راهی بود برای اینکه بتواند برای ادامه جنگ پول جمعآوری کند. برخی از رهبران اصلی I.R.I شخصا در این امر به منظور منافع شخصیشان درگیر بودهاند». اکنون سودها پایینتر هستند اما وجود یک مرز این وضعیت را تغییر خواهد داد. «اگر مرز سختی وجود داشته باشد، برای این قاچاقچیان فرصت بسیار مناسبی پدید خواهد آمد».
اگر به صحبتهای آقای مکآلیستر و آقای ارویو اعتقاد داشته باشید، یک مرز سخت در سراسر جزیره دامی بسیار مؤثر خواهد بود. محلیها آن را نفرین میکنند. گانگسترها آن را دوست دارند و در نهایت ممکن است که یک نسل از مبارزان مقاومت جدید خود را در میانه نزاع منافع میان پدرخواندههایی بیابند که به مبارزان آزادی تبدیل شدهاند.
یک نسل کامل از اروپاییها با این چشمانداز بزرگ شدهاند که بریتانیا ملتی است که بر تفاوتهای منطقهای ناگوار خود غلبه کرده است- شاهدی بر این مدعا که همکاری کارا بوده است و اینکه مرزها میتوانند چیزی مربوط به گذشته باشند. اکنون نه تنها بریتانیا به اروپا پشت کرده، بلکه همچنین از یکی از دستاوردهای برجسته ایده اروپایی روی گردانده است. تصمیمی که تاثیرات آن حوزهای به مراتب فراتر از دری و جنوب آرما را در بر خواهد گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید