مناطقی از جهان که هرگز شب و روز کامل ندارند
مناطقی وجود دارند که در آنها خورشید هرگز به طور کامل غروب نمیکند یا برعکس، برای مدت طولانی طلوعی در کار نیست.
زهرا تجویدی- پدیده شب و روز یکی از بدیهیترین واقعیتهای زندگی انسان است؛ چرخهای منظم که قرنهاست ساعت زیستی بشر، طبیعت، کشاورزی و حتی فرهنگها را شکل داده است. با این حال، در گوشههایی از کره زمین این نظم آشنا به شکلی کاملاً متفاوت تجربه میشود. مناطقی وجود دارند که در آنها خورشید هرگز به طور کامل غروب نمیکند یا برعکس، برای مدت طولانی طلوعی در کار نیست. این سرزمینها نه در داستانهای علمیتخیلی، بلکه در دنیای واقعی قرار دارند و ساکنانشان سالهاست با شرایطی زندگی میکنند که برای بسیاری از ما عجیب و حتی غیرقابل تصور است.
پدیدهای به نام خورشید نیمهشب و شب قطبی
ریشه اصلی این پدیده به انحراف محوری زمین بازمیگردد. محور چرخش زمین حدود ۲۳.۵ درجه نسبت به صفحه مدار آن به دور خورشید کج است. همین انحراف باعث ایجاد فصلها و تفاوت طول روز و شب در نقاط مختلف جهان میشود. در نزدیکی خط استوا، تغییرات چندانی در طول روز و شب دیده نمیشود، اما هرچه به سمت قطبها حرکت میکنیم، این تفاوت شدیدتر میشود. در عرضهای جغرافیایی بالا، بهویژه بالاتر از مدار قطبی شمالی و جنوبی، شرایطی شکل میگیرد که به آن «خورشید نیمهشب» و «شب قطبی» میگویند.
خورشید نیمهشب زمانی رخ میدهد که در فصل تابستان، خورشید حتی در نیمهشب نیز زیر افق نمیرود و آسمان روشن باقی میماند. در مقابل، شب قطبی در زمستان اتفاق میافتد؛ دورهای که خورشید برای روزها یا حتی ماهها طلوع نمیکند و منطقه در تاریکی نسبی فرو میرود. البته این تاریکی مطلق نیست و معمولاً در ساعات محدودی از روز، نوعی روشنایی گرگومیش وجود دارد.
مدارهای قطبی؛ مرز دنیای عادی و غیرعادی
مدار قطبی شمالی در عرض جغرافیایی حدود ۶۶.۵ درجه شمالی قرار دارد و خطی فرضی است که مناطق شمالیتر از آن، حداقل یک روز در سال خورشید نیمهشب و حداقل یک روز شب قطبی را تجربه میکنند. در نیمکره جنوبی نیز مدار قطبی جنوبی با همین ویژگیها وجود دارد. کشورها و مناطق متعددی در این محدوده قرار گرفتهاند؛ از نروژ، سوئد و فنلاند گرفته تا بخشهایی از روسیه، کانادا و آلاسکا. در نیمکره جنوبی، بیشتر این مناطق غیرمسکونی هستند و عمدتاً شامل قطب جنوب میشوند.
نروژ؛ سرزمین شبهایی که شب نیستند
نروژ یکی از شناختهشدهترین کشورهایی است که پدیده خورشید نیمهشب را تجربه میکند. شهرهایی مانند ترومسو، هامرفست و سوالبارد در ماههای تابستان، شبهایی روشن دارند. در ترومسو، از اواخر ماه مه تا اواخر ژوئیه، خورشید هرگز غروب نمیکند. در این مدت، زندگی شهری ریتمی متفاوت به خود میگیرد. مردم نیمهشب به پیادهروی میروند، کودکان بازی میکنند و حتی برخی فروشگاهها تا دیروقت باز هستند.
در مقابل، زمستانهای این مناطق با شب قطبی همراه است. در ترومسو، از اواخر نوامبر تا اواسط ژانویه، خورشید طلوع نمیکند. با این حال، شهر در تاریکی مطلق فرو نمیرود. برف، نور ماه و بازتاب روشنایی آسمان حالتی شاعرانه به محیط میدهد. بسیاری از ساکنان میگویند این دوره فرصتی برای آرامش، تمرکز و نزدیکی بیشتر به خانواده است.
سوئد و فنلاند؛ زندگی در تعادل نور و تاریکی
در شمال سوئد و فنلاند نیز شرایط مشابهی حاکم است. منطقه لاپلند که میان این دو کشور و بخشهایی از نروژ و روسیه تقسیم شده، یکی از بارزترین نمونههاست. در تابستان، خورشید تقریباً تمام شبانهروز در آسمان دیده میشود و این موضوع تأثیر مستقیمی بر فعالیتهای اقتصادی دارد. کشاورزان از ساعات طولانی نور برای رشد محصولات استفاده میکنند و صنعت گردشگری در این فصل به اوج میرسد.
زمستان اما چهرهای دیگر از این سرزمینها را نشان میدهد. شبهای طولانی، دمای پایین و سکوت عمیق، بخشی از زندگی روزمره میشود. با این حال، مردم این مناطق به خوبی با شرایط سازگار شدهاند. استفاده از نورهای مصنوعی گرم، برنامههای فرهنگی و جشنهای محلی کمک میکند تا اثرات روانی تاریکی کاهش یابد.
روسیه؛ گسترهای وسیع با تجربههای متفاوت
روسیه به دلیل وسعت جغرافیایی عظیم خود، طیف متنوعی از شرایط نوری را تجربه میکند. شهرهایی مانند مورمانسک در شمال غربی روسیه، یکی از بزرگترین شهرهای جهان هستند که بالاتر از مدار قطبی قرار دارند. در مورمانسک، خورشید نیمهشب از اواخر ماه مه تا اواخر ژوئیه ادامه دارد و شب قطبی حدود شش هفته در زمستان طول میکشد.
زندگی در این شهرها نیازمند سازگاریهای خاص است. بسیاری از مردم برای تنظیم ساعت زیستی خود از پردههای ضخیم در تابستان و نوردرمانی در زمستان استفاده میکنند. با وجود چالشها، این مناطق هویت فرهنگی خاصی پیدا کردهاند که ترکیبی از طبیعت خشن و روحیه مقاوم انسانی است.
کانادا و آلاسکا؛ مرزهای شمالی قاره آمریکا
در شمال کانادا و ایالت آلاسکای آمریکا نیز مناطقی وجود دارند که هرگز شب یا روز کامل ندارند. شهر اوتکیاویک در آلاسکا، که پیشتر با نام بارو شناخته میشد، یکی از شمالیترین شهرهای جهان است. در این شهر، خورشید حدود دو ماه در تابستان غروب نمیکند و در زمستان نیز برای بیش از شصت روز طلوعی در کار نیست.
ساکنان بومی این مناطق، از جمله اینوئیتها، قرنهاست با این شرایط زندگی کردهاند و فرهنگ، اسطورهها و سبک زندگی خود را بر اساس آن شکل دادهاند. برای آنها، نور یا تاریکی دائمی نه یک پدیده عجیب، بلکه بخشی طبیعی از چرخه زندگی است.
قطب جنوب؛ روزها و شبهای ششماهه
در قطب جنوب، شرایط به شکلی افراطیتر دیده میشود. این قاره تقریباً خالی از سکنه دائمی است و تنها پژوهشگران در ایستگاههای علمی به طور موقت در آن زندگی میکنند. در این منطقه، خورشید حدود شش ماه در آسمان باقی میماند و سپس برای شش ماه ناپدید میشود. در تابستان قطب جنوب، خورشید به صورت دایرهوار در افق میچرخد و هرگز غروب نمیکند. زمستان اما با تاریکی طولانی و دمای بسیار پایین همراه است.
زندگی در چنین شرایطی چالشهای روانی و جسمی فراوانی دارد. پژوهشگران برای مقابله با اثرات نبود نور یا تاریکی طولانی، برنامههای دقیق کاری، ورزشی و اجتماعی دارند. این تجربهها اطلاعات ارزشمندی درباره سازگاری انسان با محیطهای افراطی در اختیار دانشمندان قرار داده است.
بدن انسان بر اساس چرخه شب و روز تنظیم شده است. هورمونهایی مانند ملاتونین که نقش مهمی در خواب دارند، به شدت تحت تأثیر نور هستند. در مناطقی که شب یا روز کامل وجود ندارد، این چرخه طبیعی مختل میشود. بسیاری از ساکنان این مناطق در تابستان دچار بیخوابی و در زمستان دچار خوابآلودگی یا افسردگی فصلی میشوند.
با این حال، انسان موجودی سازگار است. استفاده از پردههای تیره، ماسک خواب، نوردرمانی و تنظیم دقیق برنامه روزانه از جمله راهکارهایی است که مردم این مناطق برای حفظ سلامت خود به کار میبرند. پژوهشها نشان میدهد افرادی که در این مناطق متولد شده و بزرگ شدهاند، معمولاً سازگاری بهتری نسبت به مهاجران دارند.
تأثیر بر فرهنگ، اقتصاد و سبک زندگی
نبود شب یا روز کامل تنها یک پدیده طبیعی نیست؛ بلکه بر فرهنگ و اقتصاد نیز تأثیر میگذارد. جشنهای تابستانی در کشورهای شمال اروپا اغلب با خورشید نیمهشب گره خوردهاند و نمادی از زندگی، باروری و شادی هستند. در مقابل، زمستانهای تاریک با آیینهایی همراه است که بر گرما، نور و همبستگی اجتماعی تأکید دارند.
از نظر اقتصادی، ساعات طولانی نور در تابستان فرصتهای بیشتری برای گردشگری، ماهیگیری و فعالیتهای بیرونی فراهم میکند. بسیاری از گردشگران برای تجربه خورشید نیمهشب یا شفقهای قطبی به این مناطق سفر میکنند. این صنعت به منبع درآمد مهمی برای جوامع محلی تبدیل شده است.
آیا زندگی بدون شب یا روز کامل ممکن است؟
پاسخ کوتاه این است که بله، ممکن است، اما آسان نیست. زندگی در این مناطق نیازمند سازگاری جسمی، روانی و اجتماعی است. آنچه این تجربه را قابل تحمل و حتی لذتبخش میکند، درک عمیق از طبیعت و پذیرش ریتم متفاوت آن است. مردمی که در این سرزمینها زندگی میکنند، اغلب رابطهای نزدیکتر با محیط پیرامون خود دارند و تغییرات نور و فصل را نه به عنوان مشکل، بلکه به عنوان بخشی از هویت خود میپذیرند.
مناطقی که هرگز شب یا روز کامل ندارند، یادآور این واقعیت هستند که تجربه انسانی از جهان یکسان نیست. آنچه برای بسیاری از ما بدیهی و تغییرناپذیر به نظر میرسد، در جایی دیگر میتواند کاملاً متفاوت باشد. این سرزمینها آزمایشگاهی طبیعی برای درک بهتر تأثیر نور بر زندگی انسان، فرهنگ و جامعه هستند. شناخت آنها نه تنها کنجکاوی ما را ارضا میکند، بلکه نگاه ما را به تنوع شگفتانگیز سیارهای که در آن زندگی میکنیم، عمیقتر میسازد.
دیدگاه تان را بنویسید