کد خبر: 718081
|
۱۴۰۴/۰۳/۲۱ ۱۲:۰۵:۱۱
| |

درباره حماسی ترین فینال تاریخ رولان گاروس/ نبوغ آلکاراز ماشینِ بی نقص سینر را از کار انداخت

به دلایل واضحی، سینر هرگز مانند آلکاراز مورد عشق افراطی تماشاگران قرار نخواهد گرفت.

درباره حماسی ترین فینال تاریخ رولان گاروس/ نبوغ آلکاراز ماشینِ بی نقص سینر را از کار انداخت
کد خبر: 718081
|
۱۴۰۴/۰۳/۲۱ ۱۲:۰۵:۱۱

تلاش جادویی مرد شماره یک جهان، در ست پنجم با نمایش خیره‌کننده آلکاراز از هم پاشید؛ این تئاتری در پاریس بود و آغاز یک رقابت برای تاریخ.

به گزارش« اعتماد» و به نقل از گاردین، در پایان، دیگر خواستن توانستن است، بی‌رحمانه به نظر می‌رسید. فقط کافی بود نگاهی به وضعیت آن دو مرد بیندازید: آشفته و ژولیده، کشیده‌شده به جایی آکنده از دیوانگی و بی‌رحمی، فرسودگی ذهنی و فرسایش جسمی. در طرف مقابل شما پنج ساعت و نیم گذشته را روی کاناپه‌تان نشسته بودید، در حال خوردن تنقلات و تماشای یکی از بهترین نمایش‌های ورزشی عمرتان. می‌خواستید این تجربه برای سرگرمی‌تان بیشتر هم طول بکشد؟ بیشتر از این می‌خواستید؟ و البته، تنها پاسخ واقعی همین است: بله. لطفا بله. در مورد منطقه گرگ ‌و میش رولان گاروس حرف می‌زنیم. دو ست برای هر بازیکن، شش گیم برای هر کدام: سایه‌ها گرسنه، سروصدا حیوانی و هر لحظه هیجانی همراه با نوعی بیماری.

در پایان، تحسین با ترحم در هم آمیخته بود. ترحم برای تیم‌ها و خانواده‌های‌شان که در این تشنج‌ها گیر افتاده بودند، و با هر لحظه‌ای که می‌گذشت، فشار خون‌شان بالا می‌رفت. ترحم برای توپ‌های تنیس که بی‌وقفه و بی‌رحمانه به دیوارهای شب پاریس کوبیده می‌شدند. ترحم برای آندره آغاسی تماشاگر. و در نهایت یک فریاد و یک شانه بالا انداختن برای سینر. البته این ترحم برای باختن در یکی از بزرگ‌ترین مسابقاتی که تاکنون روی خاک‌ قرمز پاریس برگزار شده، برایش هیچ تسلایی نخواهد بود. نه او و نه کارلوس آلکاراز، پیش از این در فینال‌های گرانداسلم شکست نخورده بودند. سینر هرگز بیش از چهار ساعت در یک مسابقه بازی نکرده بود. آلکاراز هم هیچ‌گاه بعد از شکست در دو ست ابتدایی کامبک نزده بود. آنچه رخ داد، مسابقه‌ای بود که آنها را - و ما را - و شاید خود ورزش تنیس را به جایی تازه و سرگیجه‌آور برد. شاید تصویر گویای این اتفاق، مربوط به یک ساعت و نیم پیش از پایان بازی باشد، زمانی که آلکاراز در خط پایه ایستاده بود و سه امتیاز قهرمانی را مقابلش داشت. برای چهار ست طولانی و پرفراز و نشیب، او همه‌چیز را به کار گرفت تا مرد شماره یک جهان را مغلوب کند. سعی کرد توپ‌ها را بلندتر بزند، پایین‌تر و تخت‌تر. سعی کرد ریتم بازی را به هم بزند، با ضربات تمیز و سریع جریان بازی را به نفع خود برگرداند، روی سرویس سینر جلو بکشد. او تمام اجزای بازی‌اش را به میدان آورد، اما همچنان داشت بازی کسی دیگر را انجام می‌داد. زیرا تماشای سینر در بهترین حالتش، مثل تماشای یک بیل مکانیکی هیدرولیکی است که با دقتی بی‌نقص در حال تخریب یک پل است. تکنیک‌ها و دستورات در او تا حد کمال تمرین شده‌اند. قدرتی عظیم در او نهفته است که تقریبا بدون تلاش به نظر می‌رسد.

هر حرکت زمان‌بندی و کالیبره شده، هر ابزار دقیقا برای همان کار ساخته شده است و وقتی سینر در آستانه پیروزی ایستاده بود، به نظر می‌رسید کار تمام شده است. اما البته بعضی کارها را نمی‌شود با ماشین انجام داد و با وجود تمام ایرادها و نواقصی که در بازی آلکاراز دیده می‌شود، او چیزی انسانی به زمین می‌آورد: نوعی نبوغ ذاتی، این حس که هرقدر هم تحلیلش کنی، هرقدر هم به نیتش پی ببری، باز هم نمی‌توانی مطمئن باشی، چون هیچ دو موقعیتی دقیقا یکسان نیستند. تنیس، بازی مهارت‌های تکرارشونده است، اما همچنین بازی لحظاتی است که فقط در همان زمان وجود دارند، بازی اراده انسانی، احساس انسانی و انتخاب انسانی. پس آن سه اشتباهی که سینر در امتیاز قهرمانی مرتکب شد، خطاهای بی‌اجباری بودند، اما تماما انسانی. محصولِ این لحظه و رقیبی به اسم آلکاراز و البته می‌دانیم که سینر هم ماشین نیست و این در ست پنجم به طرز دردناکی آشکار شد. در اینجا حاشیه‌ها از هم گسیخته شد. توپ‌های سهمگین و پرطنین او که قبلا فقط از روی تور عبور می‌کردند، حالا به آن گیر می‌کردند. در اینجا به سمت مربی‌اش فریاد می‌زد. حتی یک تصمیم داوری سرنوشت‌ساز در گیم دهم هم به ضررش بود، توپی که بیش از یک اینچ بیرون افتاده بود ولی «داخل» اعلام شد.

به دلایل واضحی، سینر هرگز مانند آلکاراز مورد عشق افراطی تماشاگران قرار نخواهد گرفت: چون نسبت به تنیسور اسپانیایی درونگراتر است. او کمتر خودش را بروز می‌دهد. با این وجود، در او ویژگی‌ای تحسین‌برانگیز وجود دارد که در ست پنجم کاملا مشهود بود؛ تلاش تا آخرین قطره جان، زمانی که آلکاراز او را با ضربات کوتاه پیاپی اذیت می‌کرد، سینر با ناامیدی، اما مصرانه دنبال‌شان می‌دوید. او بارها ناکام ماند، مردی که تمام وجودش را وقف ماموریتش کرده بود، حتی اگر آخرین قطره توانش را از بدنش می‌کشید. و البته این همان جوهری است که ورزش بزرگ را می‌سازد، نمایش بزرگ را می‌سازد، رقابت‌های بزرگ را می‌سازد. شاید این همان مسابقه‌ای بود که واقعا عصر «سه‌ نفر بزرگ» را دفن کرد. حتی اگر نواک جوکوویچ هنوز با آخرین نفس‌هایش در حال تلاش باشد. این دو نفر، در حال حاضر شش گرانداسلم اخیر را بین خود تقسیم کرده‌اند. تنها بازیکنی که از آگوست گذشته تاکنون توانسته سینر را در تور ATP شکست بدهد، آلکاراز است. تنها کسی که در پاریس از او یک ست گرفته، آلکاراز بوده. طبیعتا میل شدیدی همان‌طور که همیشه هست، وجود دارد برای برجسته کردن تضادهای این رقابت: قرار دادن سینر و آلکاراز مقابل هم مانند کشتی‌گیرها، قهرمان و ضدقهرمان، دو قطب کاملا متضاد. اما این دو بازیکن بیشتر با آنچه به اشتراک دارند تعریف می‌شوند: جاه‌طلبی مرگبار، علاقه به نمایش خیره‌کننده و جست‌وجوی بی‌پایان برای کمال در زمین تنیس. آیا بیشتر از این می‌خواهید؟ نظرتان درباره ادامه پیدا کردن این رقابت برای یک دهه دیگر چیست؟

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها