آمریکا با جدیت وارد مذاکره با ایران شد یا در پی خرید زمان تا فعال شدن مکانیسم اسنپبک است؟
علی آهنگر نوشت:آیا امریکا با صداقت و جدیت وارد گفتوگو شده یا در پی خرید زمان تا فعال شدن مکانیسم اسنپبک و بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت است؟ آیا اسراییل نقش پلیس بد را در کنار دیپلماسی امریکا ایفا میکند یا در واقع آماده اقدام نظامی پس از فعال شدن مکانیسم ماشه و فروپاشی مذاکرات است؟

علی آهنگر در یادداشتی با عنوان «ایران و امریکا فرصتسازی یا زمانکشی؟» در روزنامه اعتماد نوشت: در دیپلماسی دوراندیشانه ایران، دونالد ترامپ فرصتی برای تعامل تشخیص داده شد. بررسی شواهد پیش و پس از روی کار آمدن ترامپ نشان میدهد ایران، دولت ترامپ و حزب جمهوریخواه را زمینهای مناسب برای دستیابی به تعاملی سازنده و پایدار با امریکا و جامعه جهانی میدانست. از سوی دیگر، ترامپ پس از استقرار دوباره در کاخ سفید، بهطور مکرر دوگانه «توافق یا جنگ» را پیش پای ایران قرار داد. با توجه به پیشینه روابط دو کشور، مطرح شدن گزینه نظامی از سوی امریکا برای زمینهسازی گفتوگو تا حدی قابل درک بود. اما ایران تسلط ترامپ بر ارکان قدرت در واشنگتن را بیش از آنکه تهدید بداند، فرصتی ارزیابی کرد تا تعاملی سازنده در زمینههای سیاسی، اقتصادی و هستهای با امریکا و جهان شکل بگیرد.
با این دیدگاه مثبت و آیندهنگر، ایران به ریاست دکتر عباس عراقچی و با میانجیگری قابل تحسین عمان، تاکنون در سه دور گفتوگوی خالصانه و بیابهام در عمان و رم شرکت کرد. پایان هر نشست با توصیفهایی چون «مثبت و سازنده» از سوی آقایان عراقچی و ویتکاف همراه بود. اما چشمها و قلبها به چیزی بیش از عباراتهایی کوتاه و تکراری نیاز دارد. در حالی که ایران نشانههای مثبتی از خود نشان میدهد، انتظار میرود امریکا نیز قدمهایی امیدآفرین بردارد؛ اما چنین نشد. هر بار تحریم تازهای علیه صنعت نفت و اقتصاد ایران اعمال شد. تجهیزات نظامی مانند بمبهای سنگرشکن، ناوهای هواپیمابر و سامانههای پدافندی با شتاب بیشتری به منطقه گسیل شد. در این میان، تهدیدهای آشکار نتانیاهو نیز شدت گرفت. نخستوزیر ماجراجوی اسراییل در شب یکشنبه ۷ اردیبهشت، تهدید به نابودی کامل برنامه هستهای ایران کرد. همزمان، مهلت دوماههای که ترامپ برای دستیابی به توافق تعیین کرده بود، به نیمه رسید بیآنکه نتیجهای ملموس حاصل شود. حتی پیشنهاد ایران برای دستیابی به یک توافق موقت نیز از سوی ویتکاف پذیرفته نشد.
جموعه این تحولات، ابهامی سنگین بر فضای گفتوگو ایجاد کرده است: آیا امریکا با صداقت و جدیت وارد گفتوگو شده یا در پی خرید زمان تا فعال شدن مکانیسم اسنپبک و بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت است؟ آیا اسراییل نقش پلیس بد را در کنار دیپلماسی امریکا ایفا میکند یا در واقع آماده اقدام نظامی پس از فعال شدن مکانیسم ماشه و فروپاشی مذاکرات است؟
آنچه مسلم است اینکه ایران نه از سر ترس یا واهمه، بلکه بر پایه اصول بنیادین، گفتوگو با ترامپ و حزب جمهوریخواه را برگزیده است. این انتخاب، نتیجه تجربههای نامطلوب از مذاکرات پیشین با دولتهای اوباما و بایدن است.
هدف ایران فراتر از مسائل هستهای، تعاملی سازنده در سیاست، اقتصاد و روابط بینالملل است.
ایران با هوشیاری کامل، تهدیدهای اسراییل را جدی گرفته و برای پاسخ قاطع آماده است.
چیزی که امریکا باید بداند، این است که حضور ایران پای میز مذاکره، نه یک تاکتیک گذرا، بلکه تصمیمی بنیادین و راهبردی است. اما اگر نشانههایی عملی از صداقت در روند دیپلماسی و گفتوگو دیده نشود و تحریم و تهدید ادامه یابد، ایران ناگزیر در رویکرد خود تجدیدنظر خواهد کرد. اگر واشنگتن حسن نیت نشان دهد، پنجرههای دیپلماسی، تعامل و مصالحه از سوی ایران به تمامی گشوده است. آیا این فرصت به مصالحه منجر میشود یا بار دیگر به «تعامل بدون پاداش» ختم خواهد شد؟
دیدگاه تان را بنویسید