وقتی شخصیت دونالد ترامپ از طریق جفری اپستین برملا میشود!
افشاگری روزنامه اسرائیلی از روابطی که ترامپ نمیخواهد رسانهای شود
بعد از آنکه گزارشهایی در رابطه با نقش موساد در بهکارگیری جفری آپستین منتشر و حتی او را مامور سرویس اطلاعات اسرائیل معرفی کرد، روزنامه یدیعوت آحارانوت هم در گزارشی به بررسی شخصیت دونالد ترامپ از طریق کتابچه یادداشتهای آپستین و اطلاعاتی که او در این رابطه داشته پرداخت.
بعد از آنکه گزارش هایی در رابطه با نقش موساد در بکارگیری جفری آپستین منتشر و حتی او را مامور سرویس اطلاعات اسرائیل معرفی کرد، روزنامه یدیعوت احارانوت هم در گزارشی به بررسی شخصیت دونالد ترامپ از طریق کتابچه یادداشت های آپستین و اطلاعاتی که او در این رابطه داشته پرداخت.
تسیبی شمیلوویتز، در نوشتار خود به افشای برخی از ابعاد زندگی ترامپ و ارتباطش با آپستین پرداخته و نوشت:
سالهاست که ترامپ وعده داده بود اسناد محرمانه مرتبط با متعرض زنجیرهای کودکان را منتشر کند. هدف این وعده: افشای حقایقی سنگین درباره بیل کلینتون و همپیمانان لیبرال او در این چارچوب قرار دارد. اما اخیراً ادعا شده که نام رئیسجمهور فعلی آمریکا نیز در فهرست سیاه این پرونده دیده میشود.
اکنون باید دید آیا قویترین مرد آمریکا باز هم خواهد توانست این موضوع را از دستور کار خارج کند — همانطور که بارها چنین کرده — یا اینکه این بار تئوریهای توطئه علیه خودش برخواهند گشت.
در ادامه نوشتار آمده است: در نوامبر سال گذشته و تنها چند هفته پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، روزنامهنگار مایکل وولف مجموعهای از مصاحبههای ضبط شده با جفری اپستین را منتشر کرد. وولف — که در سال ۲۰۱۸ کتاب «آتش و خشم» را درباره رسواییهای دولت ترامپ منتشر کرد و آن کتاب بیش از ۵ میلیون نسخه فروش داشت — علاقه زیادی به جزئیات رسواییهای نخبگان نیویورک دارد.
اما همکارانش اغلب با دیده تردید به نوشتههایش نگاه میکنند. شاید به همین دلیل بود که رسانههای آمریکایی گفتوگوهای طولانی اپستین با وولف را که بیش از ۱۰۰ ساعت ضبط شده بود، نادیده گرفتند؛ گفتوگوهایی که پیش از آغاز تحقیقات جدید علیه اپستین ضبط شده بود — تحقیقاتی که در نهایت با خودکشی او در زندان منهتن پایان یافت.
در این مکالمات که در آغاز دوره اول ریاستجمهوری ترامپ انجام شد، یکی از رهبران بدنامترین شبکههای قاچاق جنسی تاریخ معاصر، از دوستی دیرینهاش با رئیسجمهور وقت ایالات متحده صحبت کرده بود.
اگرچه رابطه اپستین و ترامپ برای حامیان شعار «آمریکا را دوباره عظمت ببخشیم» همانند جرقهای آتشین بود، اما از سوی رسانههای جریان اصلی نادیده گرفته شد.
حتی زمانی که وولف مکالمهای منتشر کرد که اپستین در آن خود را «نزدیکترین دوست ترامپ به مدت ده سال» معرفی کرده بود، کسی توجهی نکرد.
در نهایت، فرد متهم به کودکآزاری شاهد معتبری محسوب نمیشود. طرفداران ترامپ اطمینان داشتند او در این ماجرا دخیل نیست؛ وگرنه خودش وعده نمیداد که اسناد اپستین — صدها گیگابایت اطلاعات که افبیآی از خانههای او جمعآوری کرده بود — را منتشر میکند.
وولف گفت در سال ۲۰۲۱ برای مصاحبه با ترامپ به مارالاگو رفت تا برای کتابی درباره انتخابات ۲۰۲۰ با او گفتوگو کند.
به گفته او، پیش از مصاحبه، دستیاران ترامپ از او پرسیدند که قصد دارد درباره چه موضوعاتی صحبت کند. وولف گفت شش موضوع مطرح کرد که یکی از پرسش ها مربوط به اپستین بود. آنها گفتند همه چیز خوب است، اما صراحتاً هشدار دادند که اگر نام اپستین را بیاورد، مصاحبه قطع خواهد شد. نگفتند نباید مطرحش کند، اما بهوضوح توصیه کردند، نکند.
سالها، بیل کلینتون محور وسواس فکری حامیان ترامپ درباره اپستین بود — آنها باور داشتند انتشار اسناد ثابت خواهد کرد که کلینتون و دیگر نخبگان لیبرال همگی کودکآزار هستند.
این وسواس، برایشان راهی دفاعی در برابر اتهامات جنسی علیه خود ترامپ بود — هرچه در مورد ترامپ بگویند، بیل کلینتون بدتر است.
اما واقعیت این است که کلینتون کمتر از دو سال با اپستین رابطه داشت، در حالی که دوستی ترامپ و اپستین بسیار طولانیتر بود.
این نکته را نادیده گرفتند، چون ترامپ همواره انکار میکرد، و در دنیا کسانی هستند که حرفهای ترامپ را باور میکنند — که خود امری عجیب است.
آخر هفته گذشته، ترامپ پنج روز را در اسکاتلند گذراند — گلف بازی کرد و به چند کار اداری پرداخت. آخرین سوالی که پیش از سوار شدن به هواپیما از او پرسیده شد، مربوط به جفری اپستین بود. حتی پس از اعلام توافق گمرکی با اتحادیه اروپا، باز هم درباره اپستین از او سوال شد.
از کاخ سفید گزارشهایی منتشر شده که نشاندهنده وحشت و خشم ترامپ از شکست تیمش در حذف این موضوع از دستور کار رسانههاست.
شاید برای نخستین بار از زمان ورودش به سیاست باشد که ترامپ در یکی از کارهایی که بسیار در آن مهارت دارد شکست خورده است.
او در تغییر موضوع، پرت کردن حواس، و انکار قاطعانه در حد و اندازه ای که رسانهها حرف او را بپذیرند و جلو بروند، ناکام مانده است، تاکتیکهایی که از مشاورش «روی کوهن» آموخته بود، کسی که در دوران مککارتی، یکی از رهبران «شکار جادوگران» ضدکمونیست بود هم راهی به جایی نبرده است.
ترامپ خودش این بحران را برای خود ساخت. سالها سوار بر موج تئوریهای توطئه بود و وعده میداد یکی از سه دغدغه اصلی پایگاه هوادارانش را برآورده کند (دو موضوع دیگر، یکی همجنسبازان و دومی مهاجران غیر سفیدپوست بودند): جفری اپستین و شبکه قاچاق جنسیاش هم سومین دغدغه محسوب می شود.
این پرونده، جام مقدس باورهای راستگرایان افراطی است: لیبرالها، ترقیخواهان، نخبگان و بازیگران هالیوود همگی متهم به کودکآزاری هستند.
وقتی ترامپ پام باندی را به عنوان دادستان کل و کش پاتل را به عنوان مدیر افبیآی منصوب کرد، همه مطمئن بودند اسناد اپستین منتشر خواهد شد.
باندی و مخصوصاً پاتل، به چهرههای شاخص کارزار MAGA تبدیل شدند، چون به شکل وسواسآمیزی به دنبال فهرست مشتریان اپستین بودند. در جلسه تأیید انتصابش در سنا، پاتل گفت: «به عنوان مدیر افبیآی، هر کاری میکنم تا مردم آمریکا همه چیز را درباره اپستین بدانند». در فوریه، باندی در فاکسنیوز گفت: «فهرست الان برای بررسی روی میزم است. این دستور مستقیم رئیسجمهور ترامپ بود». اما پنج ماه بعد، او وجود چنین فهرستی را انکار کرد.
پیش از انتخابات ۲۰۲۴، در مصاحبهای از ترامپ پرسیده شد آیا اسناد اپستین را منتشر خواهد کرد؟ ابتدا گفت بله، اما بلافاصله افزود که مطمئن نیست، چون «نمیخواهیم زندگی مردم را با اطلاعات دروغ خراب کنیم».
گزارش والاستریت ژورنال میگوید که در ماه مه، باندی به ترامپ گفت نام او بارها در اسناد اپستین آمده است؛ اسنادی که صدها کارمند وزارت دادگستری بررسی کردند تا همه مواردی که اسم ترامپ در آنها آمده را استخراج کنند.
از آن زمان، لحن کاخ سفید تغییر کرد و ترامپ شروع به تأکید روی انتشار «اطلاعات معتبر» و «شهادتهای مرتبط» کرد — شرایط و محدودیتهایی که پیشتر هرگز در زمینه افشاگریها مطرح نکرده بود.
اعلام تصمیم نهایی مبنی بر عدم انتشار اسناد، فقط در وبسایت وزارت دادگستری منتشر شد و هیچ هیچ اعلام رسمی دیگری در این رابطه صادر نشد، بهنظر میرسد دولت میخواست رسوایی پرونده را به شکلی جمع کند، اما شدت واکنشها را دستکم گرفته بودند.
کاخ سفید برای آرام کردن فضا، تظاهر کرد که خواهان افشاست اما اسناد در اختیارش نیست. از دادگاه خواسته شد شهادت هیئت منصفهای که درباره پرونده ماکسول (همکار اپستین) نظر داده بود، منتشر شود.
حتی تاد بلانش، معاون باندی، مستقیماً با ماکسول دیدار کرد تا «اطلاعات مربوطیه را دریافت کند». اما همه اینها غیرضروری است؛ چون تمامی اطلاعات در اسناد افبیآی موجود است و دولت میتواند هر لحظه آنها را منتشر کند، فقط ارادهاش را ندارد.
پس از دیدار با بلانش، وکیل ماکسول از ترامپ خواست به او عفو ریاستجمهوری بدهد. وقتی ترامپ، در راه اسکاتلند، درباره این موضوع پرسیده شد، گفت: «تا حالا بهش فکر نکردهام».
و وقتی دیگر راهحلی باقی نمیماند، ترامپ دوباره به روشهای قدیمیاش باز میگردد: حمله به باراک اوباما (که عمداً او را «باراک حسین اوباما» مینامد) و بازکردن پرونده دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ را پیش می کشد. اما این بار، این ترفندها کمکی به او نکردهاند.
جو روگان این هفته در پادکستش گفت انتشار اسناد اپستین برای او «خط قرمز» است و ترامپ در حال گمراهکردن هوادارانش است، این یک حرف مهم است، چون روگان نفوذ بزرگی بر رأیدهندگان ترامپ دارد.
البته هیچکدام از این مطالب به معنای اثبات دخالت ترامپ در جرائم اپستین نیست، همانطور که درباره کلینتون یا ایهود باراک، هیچ مدرک مستقیمی در دست نیست.
با این حال واضح است که ترامپ از رابطهاش با اپستین احساس نگرانی دارد، شاید بهخاطر شرم، شاید هم دلایل دیگر این احساس را پیدا کرده است.
گزارشهای جدید درباره شدت این دوستی، بهویژه در دهه ۹۰ میلادی، حتی حامیان سرسخت ترامپ را نیز نگران کردهاند.
ترامپ خودش گفته که با اپستین دوست بوده. چیزی که تغییر کرده، شدت و نوع رابطهای است که اکنون آن را انکار میکند.
او در سال ۲۰۱۹ و پس از اتهام اپستین به قاچاق جنسی، گفت: «او را مثل بقیه در پالمبیچ میشناختم، علاقه خاصی با او نداشتم». اما در سال ۲۰۰۲، در مصاحبه با نیویورک مگزین گفته بود: «جف را ۱۵ سال است میشناسم، مرد فوقالعادهای است. بودن با او خیلی سرگرمکننده است. میگویند مثل من عاشق زنان زیباست، و بسیاری از آنها خیلی جوانترند».
در سال ۱۹۹۲، ترامپ در مارالاگو مهمانی بزرگی با حضور تشویقکنندگان فوتبال آمریکایی برگزار کرد. تصاویر شبکه NBC نشان میدهند ترامپ در میان زنان جوان میرقصد و بعد در گوش اپستین چیزی میگوید که باعث خنده او میشود.
چند ماه بعد، مهمانی دیگری برگزار کرد که در آن ۲۸ مدل جوان برای انتشار عکس شان در تقویم با هم رقابت میکردند.
طبق گفته جرج هورنی، برگزارکننده مهمانی، تنها مهمان اپستین بود. او به نیویورکتایمز گفت: «وقتی رسیدیم، فقط ترامپ و اپستین آنجا بودند. گفتم: دونالد، مگه این مهمونی VIP نیست؟ یعنی فقط تو و اپستین؟ و واقعاً فقط همین دو نفر بودند».
جیل هرت، (نامزد) هورنی بعداً ترامپ را به سوءرفتار جنسی در یکی از این مهمانیها متهم کرد او حتی در این رابطه شکایت هم کرد اما این شکایت با مصالحهای خارج از دادگاه مختومه شد.
در سال ۱۹۹۳، استیسی ویلیامز که یک مدل بود همراه با اپستین از برج ترامپ دیدن کرد. او سال گذشته به گاردین گفت: «وقتی وارد اتاق شدم، ترامپ به من تعرض کرد او همزمان با اپستین لبخند میزدند. انگار بازی کثیفی بینشان بود. معلوم بود که دوستهای صمیمی هستند». سخنگوی کاخ سفید، این ادعا را «داستانی ساختگی از طرف ستاد کامالا هریس» خواند.
نام ترامپ و شمارهاش در «دفترچه سیاه کوچک» اپستین بود. طبق اسناد پروازی، او حداقل ۷ بار بین ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷ با هواپیمای اختصاصی اپستین پرواز کرد.
مقصدها بین پالمبیچ، نیویورک و واشنگتن بودند. ترامپ پذیرفته که با هواپیمای اپستین سفر کرده، اما میگوید هرگز به جزیره لایتل سنت جیمز (که نماد جرائم اپستین است) نرفته است. در عوض، بدون مدرک مدعی است که کلینتون آنجا بود.
چند روز پس از مرگ اپستین، ترامپ به خبرنگاران گفت: «سؤال اصلی این است که آیا بیل کلینتون به جزیره رفت؟ تا جایی که میدانم، جزیره جای خوبی نبود، من هرگز نرفتم. باید بپرسید آیا کلینتون رفته؟ اگر بفهمید، چیزهای زیادی روشن خواهد شد».
همین نقلقولها خشم حامیان جنبش MAGA را بیشتر کرد، کسانی که هنوز معتقدند اپستین توسط «دولت در سایه لیبرال» کشته شده است. احتمال اینکه رئیسجمهور محبوبشان دوست صمیمی اپستین بوده باشد، برایشان قابل هضم نیست.
گفته میشود ترامپ و اپستین در سال ۲۰۰۴ به دلیل اختلاف ملکی در پالمبیچ با یکدیگر قطع رابطه کردند ، ترامپ ملکی را خرید که اپستین نیز خواهان آن بود.
شواهد متعددی از رابطهشان پیش از ۲۰۰۴ وجود دارد، اما پس از آن، تقریباً هیچ مدرکی نیست. والاستریت ژورنال میگوید ترامپ در سال ۲۰۰۳ برای تولد ۵۰ سالگی اپستین، کارتی فرستاده که تصویر و امضای مستهجنی داشت، ترامپ ارسال کارت را تکذیب کرده و گفته شاید فرد دیگری فرستاده و از اسم او استفاده کرده است
در مارس ۲۰۰۵، زنی به پلیس فلوریدا گزارش داد که دختر نوجوانش برای ماساژ برهنه به اپستین پول گرفته است. این گزارش آغاز تحقیقات گستردهای شد که در نهایت در سال ۲۰۰۶ به اتهام علیه اپستین منجر شد.
دو سال بعد، او به دو اتهام مجرم شناخته شد و تنها ۱۳ ماه زندان رفت؛ در قالب توافقی که او را از اتهامات فدرال سنگینتر نجات داد.
این توافق توسط دادستان فدرال، الکس آکوستا، امضا شد — کسی که بعدها وزیر کار دولت ترامپ شد.
در سال ۲۰۱۹، زمانی که آکوستا وزیر کار دولت ترامپ بود، تحت فشارهای رسانهای و عمومی بابت توافق جنجالیاش با اپستین، مجبور به استعفا شد. در کنفرانس خبری استعفا، آکوستا ادعا کرد که توافق آن زمان بهترین راه برای تضمین محکومیت اپستین بوده است. اما این توضیح، هیچگاه افکار عمومی را قانع نکرد.
نکته مهم در تمام این ماجرا، نه فقط دوستی ترامپ با اپستین، بلکه تلاش مکرر او برای فاصله گرفتن از این موضوع و مخفی کدن کلی این ماجرا است، درست همان کاری که او در مورد تمام رسواییهای دیگرش انجام داده است. اما تفاوت اصلی در اینجاست که در مورد اپستین، پای مجموعهای از اسناد و مدارک رسمی در میان است که دیر یا زود منتشر خواهند شد، به هر شکل این کار چه با خواست ترامپ، چه با فشار عمومی یا رسانهای انجام خواهد شد.
در ماه گذشته، گروهی از فعالان حقوقی و روزنامهنگاران از وزارت دادگستری شکایت کردهاند تا به اجبار، اسناد مرتبط با اپستین را تحت قانون آزادی اطلاعات (FOIA) منتشر کند.
در میان این اسناد، فهرست مسافران هواپیمای اپستین، مدارک اقامت در ملکهای او، و ایمیلها و مکاتبات بین اپستین و افراد مختلف وجود دارد. به گفته منابع آگاه، نام ترامپ چه به عنوان مهمان و چه یکی از طرف های مرتبط با اپستین در بسیاری از این اسناد دیده میشود.
اما شاید مهمترین نکته برای درک این بحران، آن چیزی باشد که بهطور ضمنی از سوی اپستین گفته شده بود.
او در یکی از مصاحبههای ضبطشده با مایکل وولف، میگوید:
«دونالد یکی از آن آدمهاست که نمیخواهد چیزی را بداند، مگر اینکه لازم باشد بداند. این ویژگیاش را دوست دارم. چون هیچوقت مجبور نیست چیزی را پنهان کند، چون ادعا میکند که اصلاً چیزی نمیدانسته».
این جمله، تصویری دقیق از شیوهی بقا و مدیریت بحرانهای ترامپ است. او همیشه ،حتی زمانی که اسناد و شواهد خلافش را نشان میدهند، خود را ناآگاه یا قربانی جلوه میدهد.
در پایان، حقیقت درباره رابطه ترامپ با اپستین ممکن است هیچگاه بهطور کامل روشن نشود.
شاید هیچ مدرک مستقیمی از جرم وجود نداشته باشد. اما همین که ترامپ تلاش کرده اسناد را پنهان کند، همین که دولت او در انتشار اطلاعات کارشکنی کرده، همین که حتی همپیمانان رسانهای او مثل جو روگان زبان به انتقاد گشودهاند، کافی است تا روشن شود ماجرا بهمراتب جدیتر از آن چیزی است که ترامپ و ستاد انتخاباتیاش وانمود میکنند.
این پرونده نهتنها آینده سیاسی ترامپ را تهدید میکند، بلکه آزمونی واقعی برای دموکراسی آمریکاست: آیا حقیقت میتواند بر قدرت غلبه کند؟ آیا وعدهی شفافیت، فدای مصلحت سیاسی خواهد شد؟ و مهمتر از همه: آیا مردم آمریکا، واقعاً میخواهند حقیقت را بدانند، حتی اگر آن حقیقت، درباره کسی باشد که روزی به او رأی دادند؟
دیدگاه تان را بنویسید