تا وقتی "چشمقربان" حاکم است، صنعت رشد نمیکند!
مدیریت دولتی؛ بیماری مزمن صنعت خودرو
در دهههایی که دنیا با خصوصیسازی واقعی و رقابتپذیری جهانی به پیش رفت، صنعت خودروی ایران با مدل ناکارآمد دولتی، درجا زد یا عقب رفت. اکنون زمان آن است که نقش این مدیریت در فرصتسوزیها با شفافیت برای افکار عمومی بازگو شود.

اگر بخواهیم دلیل اصلی عقبماندگی صنعت خودرو را فقط در یک واژه خلاصه کنیم، آن واژه «مدیریت دولتی» است.
مدیریتی که نه از جیب خود خرج میکند، نه نگران سود و زیان است، و نه پاسخگو به بازار.
در دهههایی که دنیا با خصوصیسازی واقعی و رقابتپذیری جهانی به پیش رفت، صنعت خودروی ایران با مدل ناکارآمد دولتی، درجا زد یا عقب رفت. اکنون زمان آن است که نقش این مدیریت در فرصتسوزیها با شفافیت برای افکار عمومی بازگو شود.
سرمایهسوزی بهجای سرمایهگذاری
در دهه ۸۰، ایرانخودرو بهجای تمرکز بر بهبود کیفیت، کاهش هزینه و توسعه پلتفرمهای رقابتی، منابع مالی و مدیریتی خود را صرف پروژههای بیثمر کرد.
سرمایهگذاری در کشورهایی با ریسک سیاسی بالا مانند سوریه، عراق، ونزوئلا، سنگال، هزینهکرد بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار در این کشورها بدون بازگشت سرمایه، ایجاد خطوط مونتاژ غیراقتصادی در شهرهای ایران برای اهداف صرفاً سیاسی یا تبلیغاتی تنها مواردی از هدررفت سرمایههای مردمی و بیتالمال در دوران مدیریت دولتی بر بزرگترین خودروساز کشور در سالهای گذشته است.
در حالیکه تولیدکنندگان چینی با هوشمندی، به توسعه فناوری و برندهای جهانی مشغول بودند، صنعت خودروی ایران به بنبست پروژههای غیرتخصصی کشیده شد.
تفاوت بنیادین مدیریت دولتی با مدیریت خصوصی
آفتهای مدیریت دولتی در خودروسازی: تابع دستور مقامات، نه منطق بازار، منابع ملی را برای رضایت موقت سیاسی قربانی میکند، بیتفاوت به زیان چون زیان از بودجه عمومی تأمین میشود، انحصارطلب، ضدرقابت و شعارزده
مختصات مدیریت خصوصی: وابسته به سودآوری چون بقای آن به بازار گره خورده، بهینهساز منابع چون اتلاف مساوی با ورشکستگیست، حامی رقابت چراکه بدون آن نمیتواند رشد کند، متعهد به مشتری چون هر نارضایتی به خروج سرمایه منجر میشود.
مدیریت دولتی با شعار "چشمقربان" اداره میشود، نه با KPI یا برنامه رشد. در حالیکه مدیریت خصوصی "رگ گردن میزند" تا از منافع شرکت دفاع کند و با مشتری شریک باشد.
راه نجات چیست؟
نسخه نجات صنعت خودرو، از مسیر اصلاح ساختار مالکیت و رقابتپذیری میگذرد:
۱-خصوصیسازی واقعی، نه واگذاری به نهادهای رانتی
۲-آزادسازی قیمتها، برای بازگشت شفافیت به بازار
۳-حذف انحصار، برای ورود نوآوری و انگیزه
۴-ارتقاء مدیریت، از شیوه دستوری به تفکر اقتصادی
تا وقتی صنعت خودرو در قفس سیاستزدگی و مدیریت دولتی گرفتار باشد، هیچ برنامهای نتیجه نمیدهد.
رسانهها باید با بیان دقیق واقعیتها، این پیام را به مردم و سیاستگذاران منتقل کنند:
تولید واقعی با دستور سیاسی رشد نمیکند؛ با رقابت، عقلانیت و پاسخگویی رشد میکند.
اصلاح قیمت خودرو، حذف رانت، و پایان دادن به مداخلات دولتی، سه ضلع نجات صنعت خودرو ایران هستند.
اگر رسانهها این مسیر را روشنگری نکنند، آینده صنعت بار دیگر قربانی سکوت خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید