چگونه الگوریتمها بر سلیقه ما در موسیقی، فیلم و خرید اثر میگذارند
الگوریتمها چگونه عمل میکنند و چه تاثیری بر شکلگیری یا حتی تغییر سلیقه ما میگذارند؟ آیا میتوان به آنها اعتماد کرد یا باید با دیده تردید به آنها نگریست؟

زهرا تجویدی- هر بار که گوشیمان را باز میکنیم، با سیلی از پیشنهادهای هوشمندانه روبهرو میشویم. چه در حال گوش دادن به موسیقی باشیم، چه بخواهیم فیلمی تماشا کنیم یا چیزی از فروشگاه اینترنتی سفارش دهیم، همیشه چند گزینه پیشنهادی در برابر چشمانمان ظاهر میشود. بسیاری از این پیشنهادها، آنقدر دقیقاند که احساس میکنیم گویی کسی افکار ما را خوانده است. این جادو اما حاصل کار الگوریتمهاست. سیستمهای هوشمندی که بر پایه تحلیل دادهها، الگوها و رفتارهای گذشته ما، تصمیمگیری میکنند و ما را به سمت انتخابهایی هدایت میکنند که شاید خودمان هم از علاقهمان به آنها خبر نداشتیم. اما این الگوریتمها چگونه عمل میکنند و چه تاثیری بر شکلگیری یا حتی تغییر سلیقه ما میگذارند؟ آیا میتوان به آنها اعتماد کرد یا باید با دیده تردید به آنها نگریست؟
الگوریتم چیست و چگونه کار میکند؟
الگوریتمها مجموعهای از دستورالعملها هستند که برای حل یک مسئله یا انجام یک وظیفه خاص طراحی شدهاند. وقتی در فضای دیجیتال از الگوریتم صحبت میکنیم، منظور مجموعهای از فرمولها و قواعد ریاضی است که با استفاده از آنها، دادهها تحلیل میشوند. شرکتهای فناوری مانند گوگل، نتفلیکس، اسپاتیفای، آمازون و بسیاری دیگر، با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته، رفتار کاربران خود را تحلیل میکنند تا بتوانند تجربهای شخصیسازیشده به آنها ارائه دهند.
به عنوان مثال، اگر چند بار آهنگی خاص را گوش کرده باشید، الگوریتم اسپاتیفای متوجه الگوی علاقهمندی شما میشود و آهنگهایی با ریتم یا سبک مشابه را پیشنهاد میدهد. یا اگر در آمازون به دنبال یک کتاب خاص باشید، سیستم سریعا محصولاتی مشابه، مکمل یا حتی محصولات دیگری را که افرادی با رفتار خرید مشابه شما خریدهاند، به شما معرفی میکند. در این فرایند، میلیاردها داده هر روز تحلیل و بررسی میشوند تا شناختی عمیقتر از انسان و نیازهایش حاصل شود.
الگوریتمها و شکلگیری سلیقه در موسیقی
یکی از مهمترین حوزههایی که الگوریتمها تأثیر عمیقی در آن گذاشتهاند، دنیای موسیقی است. پلتفرمهایی مانند اسپاتیفای، یوتیوب موزیک یا ساندکلاود، از الگوریتمهای پیچیدهای برای پیشنهاد آهنگها استفاده میکنند. این سیستمها نهتنها بر اساس آهنگهایی که قبلاً گوش دادهاید، بلکه بر اساس زمان گوش دادن، مکان، میزان توقف یا رد کردن آهنگ و حتی سرعت اینترنت شما، آهنگهای پیشنهادی را تنظیم میکنند.
نتیجه این فرایند، تجربهای بهشدت شخصیسازیشده است. اما پرسش اینجاست که آیا این شخصیسازی همیشه به نفع کاربر است؟ در برخی موارد، بله. افراد میتوانند با سبکهای جدیدی آشنا شوند که قبلاً به آنها توجهی نداشتند. الگوریتمها میتوانند پلی باشند میان شنوندگان و موسیقیهایی که پیشتر در دایره علایقشان نبودهاند. از سوی دیگر، الگوریتمها میتوانند ما را در یک حلقه بسته نگه دارند. حلقهای که در آن تنها به آهنگهایی دسترسی داریم که مشابه علایق قبلی ما هستند. در چنین شرایطی، فرصت تجربه موسیقیهای متفاوت از بین میرود و سلیقه ما محدود به دامنه پیشنهادهای الگوریتم میشود.
افزون بر این، سازندگان موسیقی نیز تحت تأثیر این الگوریتمها قرار میگیرند. بسیاری از هنرمندان امروز آثار خود را طوری تولید میکنند که بیشتر با الگوریتمها سازگار باشد. آهنگهایی با شروعی سریع، بدون مقدمه طولانی و دارای بخشهایی تکرارشونده. در نتیجه، نهتنها مصرفکننده، بلکه تولیدکننده هم در چرخه این الگوریتمها تغییر رفتار داده است.
الگوریتمها و فیلمهایی که میبینیم
دنیای فیلم و سریال هم از تأثیر الگوریتمها بینصیب نمانده است. سرویسهایی مانند نتفلیکس، دیزنیپلاس، آمازون پرایم، اچبیاو مکس و حتی فیلیمو و نماوا از الگوریتمهایی استفاده میکنند که با تحلیل سابقه تماشای کاربران، پیشنهاداتی دقیق ارائه میدهند. آنها حتی با بررسی مدتزمان توقف در یک فیلم، صحنههایی که جلو زدهاید، یا فیلمهایی که نیمهکاره رها کردهاید، به شناخت بهتری از سلیقه شما میرسند.
جذابیت این سیستمها در این است که دیگر نیازی به گشتوگذار زیاد برای یافتن فیلم دلخواه ندارید. اما درست مانند آنچه در حوزه موسیقی گفتیم، الگوریتمها در اینجا هم میتوانند باعث محدود شدن تجربه تماشاگر شوند. فیلمهایی با سبکها یا ژانرهایی که خارج از ترجیحات پیشین ما هستند، کمتر به ما معرفی میشوند و این امر میتواند مانع از کشف چیزهای جدید شود. بهنوعی، الگوریتمها در حال شکلدهی مجدد به سلیقه ما هستند، بدون آنکه متوجه باشیم.
نکته مهم دیگری که نباید از آن غافل شد، این است که الگوریتمها گاهی به دلایل تجاری، محتوایی خاص را بیشتر در معرض دید قرار میدهند. مثلاً فیلمهایی که توسط نتفلیکس یا هر پلتفرم دیگر تولید شدهاند، بیشتر و برجستهتر به کاربران نمایش داده میشوند. این روند میتواند رقابت آزاد میان سازندگان مختلف را مختل کند و مسیر تجربه مخاطبان را در جهت خاصی هدایت کند.
خریدهای ما زیر ذرهبین الگوریتمها
الگوریتمها در حوزه خرید آنلاین نقشی بسیار حیاتی دارند. فروشگاههایی مانند آمازون، دیجیکالا، علیبابا و دهها پلتفرم دیگر، بر پایه الگوریتمهایی کار میکنند که رفتار خرید کاربران را زیر نظر دارند. این الگوریتمها به کمک دادههایی مانند تاریخچه خرید، کالاهایی که به سبد خرید اضافه یا حذف کردهایم و محصولاتی که به آنها امتیاز دادهایم کار میکنند. حتی گاهی از دادههای اجتماعی، زمان بازدید و نرخ تعامل کاربر با صفحات مختلف هم استفاده میکنند.
نتیجه، پیشنهادهای خریدی است که بسیار هدفمند طراحی شدهاند. این پیشنهادها گاه آنقدر دقیقاند که باعث خریدهای ناخواسته یا تکانهای میشوند. در واقع، الگوریتمها نهفقط سلیقه ما را تشخیص میدهند، بلکه آن را شکل میدهند و حتی گاهی به آن جهت میدهند. بسیاری از کاربران پس از مدتی استفاده از یک فروشگاه آنلاین، بهتدریج شاهد تغییر در انتخابهای خود هستند، بیآنکه آگاهانه به این تغییر پی برده باشند.
الگوریتمها حتی میتوانند براساس موقعیت مکانی، فصل، وضعیت آبوهوا و مناسبتهای خاص نیز پیشنهادهایی ویژه ارائه دهند. مثلاً در آستانه تعطیلات نوروز، ممکن است پیشنهادهایی از دسته سفر، چمدان یا سوغاتی برای شما نمایش داده شود. این سطح از تحلیل دادهها اگرچه میتواند بسیار مفید باشد، اما وقتی به شکل یکسان برای همه اجرا شود، به مرور زمان موجب شکلگیری رفتارهای مشابه و همگرا در میان کاربران میشود.
چرا این تأثیرات الگوریتمها مهماند؟
تأثیر الگوریتمها بر سلیقه ما، فراتر از راحتی یا صرفهجویی در زمان است. این تأثیرات میتوانند تبعات فرهنگی، روانشناختی و اجتماعی داشته باشند. برخی از این تبعات را در ادامه میخوانید.
یکسانسازی تجربهها: وقتی همگی توسط الگوریتمهایی مشابه هدایت میشویم، تجربههای ما بهمرور شبیه به هم میشود. این میتواند تنوع فرهنگی و فردیت را کاهش دهد.
کاهش تفکر انتقادی: وقتی بهجای جستوجو و انتخاب آگاهانه، به پیشنهادها اعتماد میکنیم، تواناییمان در تحلیل و تصمیمگیری مستقل کاهش مییابد.
تقویت تعصبات و سوگیریها: الگوریتمها بر اساس رفتار گذشته ما عمل میکنند. اگر دیدگاه یا سلیقهای خاص داشته باشیم، الگوریتمها مدام محتوایی مشابه آن برایمان فراهم میکنند و به این ترتیب، ما در یک «اتاق پژواک» قرار میگیریم که در آن تنها نظرات یا سلیقههای خودمان را میشنویم.
افزون بر این، تأثیر الگوریتمها میتواند در بلندمدت باعث تکراری شدن انتخابها، خستگی ذهنی از شباهتها و احساس بیتفاوتی نسبت به محتوا یا محصولات شود. ذهن انسان نیاز به تنوع، تجربههای جدید و گاهی حتی اشتباه دارد تا رشد کند. الگوریتمهایی که تنها بر پایه پیشبینیهای بهینه عمل میکنند، ممکن است این فضا را محدود کنند.
آیا راه گریزی از تأثیر الگوریتمها وجود دارد؟
هرچند الگوریتمها بخش جداییناپذیر زندگی دیجیتال ما شدهاند، اما هنوز میتوان با آگاهی بیشتر، اثر آنها را تعدیل کرد. برخی راهکارها را در ادمه میخوانید.
جستوجوی آگاهانه: بهجای تکیه کامل بر پیشنهادها، گاهی خودمان جستوجو کنیم و از مناطق ناشناختهتر محتوایی بازدید کنیم.
استفاده از منابع متنوع: در حوزههای مختلف مانند موسیقی، فیلم یا خرید، از چند پلتفرم مختلف استفاده کنیم تا با الگوهای مختلف مواجه شویم.
توجه به عادتهای خود: گاهی رفتار دیجیتال خود را مرور کنیم و ببینیم چقدر از انتخابهایمان تحت تأثیر پیشنهادهای الگوریتمی بوده است.
شکستن عادتهای الگوریتمی: گاهی آگاهانه به سراغ ژانر، سبک یا محصولی برویم که خارج از علاقهمندیهای معمول ماست.
الگوریتمها، بدون شک یکی از بزرگترین دستاوردهای فناوری عصر ما هستند. آنها به ما کمک میکنند تا در انبوه دادهها، مسیر خود را بیابیم. اما در عین حال، تأثیر آنها بر شکلگیری و جهتگیری سلیقههایمان مسئلهای مهم و قابل تأمل است. در جهانی که توسط الگوریتمها مدیریت میشود، شاید مهمترین وظیفه ما، حفظ آگاهی و استقلال در تصمیمگیری باشد. چرا که اگر ندانیم چگونه انتخاب میکنیم، بهزودی دیگر انتخابکننده نخواهیم بود، بلکه انتخابشوندهای هستیم که الگوریتمها برایش تصمیم میگیرند.
به بیان دیگر، الگوریتمها آینده تجربه ما را میسازند؛ اما ما هنوز میتوانیم تصمیم بگیریم که این آینده چگونه باشد: محدود و پیشبینیپذیر یا متنوع، آزاد و خلاقانه.
دیدگاه تان را بنویسید