کد خبر: 696760
|
۱۴۰۳/۱۱/۰۷ ۲۲:۳۰:۴۵
| |

مجرم حرفه‌ای: شگردهای پیچیده برای سرقت را در زندان یاد گرفتم

اعضای اصلی باندی که با جیب‌بری و اجاره کارت عابر بانک امکانات لازم برای جرایم سریالی را فراهم می‌کردند، دستگیر شده‌اند.

مجرم حرفه‌ای: شگردهای پیچیده برای سرقت را در زندان یاد گرفتم
کد خبر: 696760
|
۱۴۰۳/۱۱/۰۷ ۲۲:۳۰:۴۵

اعضای اصلی باندی که با جیب‌بری و اجاره کارت عابر بانک امکانات لازم برای جرایم سریالی را فراهم می‌کردند، دستگیر شده‌اند.

به گزارش سایت جنایی، تحقیقات برای دستگیری همه اعضای این باند ادامه دارد. در ادامه گفت‌وگو با وحید را که سردسته باند است و برای رسیدن به پول سناریوی جیب‌بری، سرقت و کلاهبرداری را هماهنگ می‌کرد، بخوانید:

*شگردت را توضیح بده.

از کجا بگویم! باورتان می‌شود ماجرا خیلی مفصل است؟

*چطور؟

چون خود شیوه و شگرد ما یک کتاب می‌شود و خیلی راحت می‌توان از روی شگرد ما، کلی فیلم ساخت.

*یعنی شگردتان آنقدر حرفه‌ای است؟

بیشتر از حرفه‌ای بودن، کم‌دردسر بودن و بدون زحمت بودنش خوب است و خیلی راحت پول دیگران وارد جیب ما می‌شود.

*دقیق‌تر توضیح بده که چه کار می‌کنید؟

جوری توضیح می‌دهم که گمراه نشوید. ما چند سارق را استخدام کردیم که دو نفر از سارقان مادر و دختر هستند که خیلی از شاکیان باند آنها را دیده‌ و شکایت اولیه را از آنها مطرح کرده‌اند. آن مادر و دختر و چند خانم جوان دیگر برای ما جیب‌بری می‌کردند. آنها با رفتن به محل‌های شلوغ، مثل اتوبوس و مترو اقدام به جیب‌بری می‌کردند. همزمان ما سراغ معتادان و کارتن‌خواب‌ها می‌رفتیم و کارت‌هایشان را اجاره می‌کردیم.

*بعد چه اتفاقی می‌افتاد و همزمان بودن این کارها چه فایده داشت؟

جیب‌برها گوشی‌ها را سرقت می‌کردند و ما از سیم کارت‌ها و گوشی‌ها استفاده می‌کردیم.

*چقدر برای اجاره کارت عابر بانک پرداخت می‌کردید؟

معمولاً کارتی را که دو یا سه روز دست ما بود، یک میلیون تومان اجاره می‌کردیم، حتی گاهی سیم کارت گوشی‌های سرقتی را هم با قیمت‌های متفاوت می‌خریدیم. سیم کارت‌های اعتباری را ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان و سیم کارت‌های دائمی را یک میلیون تومان و خط‌های ۹۱۲ هم از یک میلیون و در مواردی تا پنج میلیون تومان می‌خریدیم.

*سیم کارت‌ها به چه کار می‌آمد؟

در بسیاری موارد، شماره مخاطبان روی سیم کارت ذخیره شده بود و ما به مخاطبان هر گوشی پیام می‌دادیم که برای صاحب خط مشکلی پیش آمده و نیاز به پول دارد.

*این کار چه سودی برایتان داشت؟

حساب کنید اگر از ۱۰۰ مخاطب، تنها ۱۰ نفر آنها این پیامک را باور می‌کردند و فقط نفری یک میلیون تومان واریز می‌کردند، ۱۰ میلیون تومان از ۱۰۰ مخاطب به ما می‌رسید.

*شاکیان گفتند از حساب خودشان هم پول برداشته‌اید.

بله، همزمان هم به نرم‌افزارهای بانکی صاحب گوشی‌ها می‌رفتیم و درخواست انتقال وجه می‌دادیم و حساب صاحب گوشی‌ها را هم خالی می‌کردیم.

*اما صاحبان سیم کارت‌ها گفته‌اند بعد از سرقت سیم کارت‌شان را می‌سوزاندند.

دقیقاً سرعت عمل ما بود که فرصت استفاده از زمان طلایی را به ما می‌داد. ما در همان زمان بود که از گوشی سرقتی استفاده می‌کردیم، تا قبل از اینکه که سیم کارت سوزانده شود به مخاطبان مال‌باختگان پیام می‌دادیم. این را هم بگویم صاحب سیم کارت‌ها با سوزاندن سیم کارت در حقیقت لطف بزرگی به ما می‌کردند.

*چرا؟

چون ما را حذف می‌کردند و دیگر پلیس ردی از ما به دست نمی‌آورد. البته این یکی از شگردهای ما بود و ما شگرد دیگری هم داشتیم.

*مگر چقدر طول می‌کشید تا مال‌باختگان سیم کارت‌شان را بسوزاند؟

به خاطر این که زمان بیشتری برای ارسال پیام داشته باشیم، معمولاً گوشی‌ها را بعد از ساعت اداری سرقت می‌کردیم، تا افراد نتواند زود سیم کارت‌شان را بسوزاند.

*یعنی راهی برای سوزاندن سیم کارت در ساعات غیراداری وجود ندارد؟

چرا، اما همه این را نمی‌دانند و البته در بعضی از اپراتورها هم بعد از ساعت اداری امکان سوزاندن سیم کارت وجود نداشت و ما تا فردا صبح وقت داشتیم که از سیم کارت‌هایی که می‌دزدیدیم استفاده کنیم.

* گفتی شگرد دومی هم داشتید، آن چه بود؟

شگردی کاملاً متفاوت از شگرد اول بود. عکس یک موتور یا خودرو را در فضای مجازی برای فروش می‌گذاشتیم و قیمت را خیلی پایین‌تر از قیمت روز بازار اعلام می‌کردیم و مدعی بودیم که می‌خواهیم مهاجرت کنیم یا برای درمان نیاز به پول داریم. افراد زیادی وسوسه می‌شدند که خودرو یا موتورسیکلت را بخرند و هم ما شماره کارت‌های اجاره‌‌ای یکی از معتادان را می‌دادیم تا پیش‌پرداختی واریز کنند، در حالی که اصلاً خودرو یا موتورسیکلتی وجود نداشت.

*چطور این ایده‌ها به ذهن‌تان رسید؟

هم‌سلولی‌های ما در زندان، کلاهبردارانی بودند که از پشت میله‌های زندان و با پیامک، افراد را راضی می‌کردند تا به مقابل دستگاه خودپرداز بروند و پول‌هایشان را به حساب آنها واریز کنند‌. این شگردها را از آنها یاد گرفتیم، چون در مورد این شگردها هم صحبت می‌کردند.

*چطور این کار را می‌کردند؟

آنها با ترفند برنده شدن به طور اتفاقی به افراد پیام می‌دادند و بسیاری حاضر می‌شدند برای دریافت جایزه پای دستگاه خودپرداز بروند.

*چه ربطی به شگردهای شما داشت؟

همان‌طور که گفتم در مورد این شگردها هم صحبت می‌کردند و ما در زندان وقتی این موضوع را متوجه شدیم با خودمان گفتیم چه کاری است که به خودمان زحمت سرقت و استرسش را وارد کنیم، هر لحظه هم ممکن است بعد از سرقت گوشی پلیس تعقیبت کند یا به دام شاکی گرفتار شویم. بهترین کار این بود که پشت میز بنشینم و سارق استخدام کنیم و سیم کارت و کارت بانکی اجاره و شگردهایی را که یاد گرفته‌ایم اجرا کنیم.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها