استفاده از کهنالگوهای معماری ایرانی-اسلامی یک رویکرد هوشمنداست
روزنامه اعتماد نوشت: بهره بردن از کهنالگوها و طرحوارههای معماری ایرانی- اسلامی در معماری دنیای امروز یک رویکرد هوشمندانه است که میتواند به تعادل میان سنت و مدرنیته کمک کند.
«دگردیسی معماری ایرانی» عنوان یادداشت رضا رزاز برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده؛ دگردیسی در معماری به تغییرات اساسی و تحولاتی اشاره دارد که در طول زمان و بنا به نیازها و شرایط مختلف در طراحی و ساختارهای معماری رخ میدهد. این مفهوم میتواند شامل تغییرات فیزیکی در ساختمانها یا تغییر در سبکها و رویکردهای طراحی باشد. دگردیسی معماری معمولا تحت تاثیر عوامل مختلفی مانند پیشرفتهای تکنولوژیکی، نیازهای فرهنگی و اجتماعی و تغییرات اقتصادی قرار میگیرد. حال، ما برای تعریف درستی از این دگردیسی در معماری ایرانی- اسلامی باید به قبل از این دگردیسی به عنوان یک سرمشق، کهن الگو، طرحواره یا حتی الگوواره نگاهی جامع داشته باشیم.
بهره بردن از کهنالگوها و طرحوارههای معماری ایرانی- اسلامی در معماری دنیای امروز یک رویکرد هوشمندانه است که میتواند به تعادل میان سنت و مدرنیته کمک کند. معماری اسلامی دارای غنای معنایی، زیباییشناسی و کارکردی است که بسیاری از معماران معاصر سعی میکنند از این ویژگیها در پروژههای خود استفاده کنند. هندسه مقدس و اشکال ریاضی در طراحی مدرن، پایداری و استفاده از منابع طبیعی، نور و معنویت، آرایهها و تزیینات، رابطه میان فضای خصوصی و عمومی، طراحی فضایی انسانمحور، ساختارهای انعطافپذیر و چندمنظوره، توجه به حواس پنجگانه انسان و فعال کردن آن، توجه به روابط و فعالیتهای اجتماعی با رویکرد انسان اجتماعمحور، ایجاد الگوهای همسایگی با تاکید بر حفظ حرایم از جمله راههای بهرهبرداری از این کهن الگوها برای زبان معماری امروز است.
استفاده از کهن الگوها و طرحوارههای معماری اسلامی در دنیای امروز، فراتر از تقلید سطحی از تزیینات و الگوهاست. این امر نیازمند درک عمیق از ارزشهای اساسی این معماری و به کار بردن آنها در چارچوب نیازها و فناوریهای معاصر است. این رویکرد میتواند به خلق معماریهایی منجر شود که هم زیباییشناسی و هم کارکرد را به شکل بهینهای تلفیق کنند و در عین حال پیوندی محکم با تاریخ و فرهنگ ایرانی اسلامی داشته باشند. یکی از شاخصترین این طرحوارهها که از حلقههای مفقوده کیفیت در طراحی فضایی ساختمانهای امروز است، فعال کردن حواس پنجگانه در طراحی فضایی معماری انسانمحور در معماری سنتی ایرانی- اسلامی است.
یوهانی پالاسما، معمار و نظریهپرداز فنلاندی، بهطور گستردهای به بررسی ارتباط بدن انسان با معماری پرداخته است. او در کتاب خود با عنوان «چشمان پوست» (The Eyes of the Skin)، به نقد روشهای متداول معماری که بر جنبههای بصری و دیداری تمرکز دارند، میپردازد و بر اهمیت تجربه کلی حسی تاکید میکند. پالاسما معتقد است که معماری نباید فقط به عنوان یک شیء دیداری نگریسته شود، بلکه باید به عنوان یک محیط کاملا حسی که شامل تمام حواس پنجگانه است، مورد توجه قرار بگیرد. او بیان میکند که معماری به شکل معنادار باید تجربه لمسی، بویایی، شنوایی و حتی احساسات درونی انسان را در بر گیرد. وی بر اهمیت ارتباط بدنی و فضای معماری تاکید دارد و بر این باور است که کیفیت فضا نه تنها از طراحی بصری، بلکه از نحوه تعامل بدن انسان با آن فضای معماری نشات میگیرد.
به این معنا که طراحی باید به گونهای باشد که حس حرکت، تعادل و تجربه زیست بدن در فضا را ارتقا بدهد. این دیدگاه پالاسما در واقع به نوعی به روانشناسی محیطی نزدیک میشود، جایی که معماری میتواند بر حالت روانی و جسمانی افراد تاثیر بگذارد. در نهایت، او به طراحیای باور دارد که حواس مختلف انسان را تحریک کرده و به تجربه فضایی غنیتری منجر شود.در ادامه به چند مورد مهم در این وادی گذر میکنیم.
٭حس بینایی بهطور بارزی در معماری ایرانی- اسلامی نقش دارد و از طریق استفاده از نور، رنگها، و تزیینات غنی به فعلیت میرسد. / ٭حس شنوایی در معماری ایرانی- اسلامی به واسطه توجه به عناصر صوتی و آکوستیک فضا فعال میشود مانند صدای آب که نوازشگر روح انسان است. / ٭حس لامسه در معماری سنتی ایرانی-اسلامی به واسطه بافتهای متنوع و تغییرات دمایی فضا فعال میشود./ ٭حس بویایی به شکلی ظریف، اما موثر در طراحی معماری ایرانی-اسلامی به کار رفته که باغ ایرانی از جمله آن راهکارهاست. / ٭حس چشایی نیز بهطور غیرمستقیم با طراحی فضایی معماری سنتی ایرانی-اسلامی مرتبط است.
در معماری سنتی، فضاهایی مانند حیاطهای مرکزی یا ایوانها، محلهایی برای صرف غذا و نوشیدنیهای طبیعی فراهم میآوردند. چشیدن آب خنک از حوضهای مرکزی و آبانبارها و میوههای تازهای که در باغ خانه کاشته شده، تجربهای فراتر از معماری است که شامل ارتباط مستقیم با طبیعت و عناصر آن میشود. معماری سنتی ایرانی- اسلامی از طریق فعالسازی حواس پنجگانه، فضایی انسانی و پر از معنا ایجاد میکند که تجربهای بینظیر را به افراد ارائه میدهد. این نوع طراحی با تلفیق عناصر طبیعی و مصالح بومی نه تنها کارکردگرایی، بلکه ابعاد معنوی، زیباییشناختی و حسی- معماری را تقویت میکند. این رویکرد میتواند الگویی برای طراحی معماری مدرن نیز باشد؛ به این شکل که طراحیهای امروزی نیز میتوانند از طریق توجه به حواس پنجگانه فضاهایی ایجاد کنند که علاوه بر کارایی، تجربهای غنی و انسانی به کاربران ارائه بدهند و نیازهای روانی و جسمانی آنان را برآورده سازند.
دیدگاه تان را بنویسید